تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر تن داشتن به همراه داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکه های کوچک گوشت که در ماهیتابه بلند به همراه دیگر مواد غذایی مثل تکه های گوجه، سیب زمینی، کلم بروکلی و فلفل و غیره تفت و سرخ شده است. ( بهترین اسمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانم فاطمه عباسی به اشتباه واژه سرخ کردن رو استفاده کردن در صورتی که ماهی کباب شده هست، مستقیم با آتش و بدون استفاده از روغن ماهی پخته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجام یک مطالعه بر روی Do a scientific study on انجام یک مطالعه علمی بر روی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انجام یک مطالعه علمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به شکل/فرم تقریبی به شکل/فرم حدودی به شکل/فرم کلی تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایین ترین قیمت کمترین قیمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عمر زندگی جان . . . . . . . . . . . . . . Their lives عمرشان زندگیشان جانشان . . . . . . . . . . The refugees believe that their lives are in dan ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اداره شدن توسط. . . Most of the clinics and hospitals are run by the government. This office was run by my brother

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همونو من قبلا. . . At home it only costs about $300 a month to rent a nice apartment that's what I used to pay for a four - room apartment in a go ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idioms ; at home 1. Available to receive visitors at home on Thursdays 2. Comfortable and relaxed; at ease at home in diplomatic circles 3. Feeli ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

At home it only costs about $300 a month to rent a nice apartment در میهن خودم، فقط حدود۳۰۰ دلار در یک ماه برای اجاره یک آپارتمان خوب هزینه می شه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- به راحتی، راحت - در میهن خود I could never buy a car at home because we pay a very high tax on cars من هیچوقت نتونستم در میهن خودم ماشین بخرم زیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عکس رو مشاهده کنید متوجه میشید. توی اینترنت به فارسی اگه اینو سرچ کنید به اسم کوکی شکلات چیپسی گفته شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهت میاد. ( لباس ) Good on you آفرین بر تو احسنت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوخت و ساز هضم گوارش It has increased my digestion system سیستم سوخت و ساز من را افزایش داده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نظرم این معنی ها بهتر میتونه تو زبون ما بچرخه: مفهوم اصلی: ( یعنی اینکه درسته که آخر بیانش میکنم اما آخر بیان شدنش به این معنی نیست که کم ارزش و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنچه که اتفاق افتاده. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت مراقبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مورد توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیک نیک برگزار کردن گردش دسته جمعی برگزار کردن to go on a picnic پیک نیک رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حضور خواهند داشت. حضور خواهد داشت. موجود خواهد بود. وجود خواهد داشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق افتاده است وجود داشته است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرازیر شدن ریختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرز راه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

- بیان - ابراز - اظهار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نسبتا بزرگ I come from quite a big family من متعلق به یک خانواده نسبتاً بزرگی هستم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صف طولانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

از انتها تا انتها انتهایی تا آخر از آخر آخری The one all the way on the right is my dad اون آخری از راست پدر من است. this train doesn't go all the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درست شبیهِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Leave something on قرار دادن چیزی بر روی گذاشتن چیزی بر روی Leave them on the coffee table بزارشون روی میز جلوی مبلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این ساختار با توجه به جمله مخاطب معنی های متفاوتی می تونه داشته باشه. مثلا: . It will be fine there, thanks اونجا خوبه، ممنون. اونجا بهتره، ممنون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Tv program guide Or Program guide یک نشریه ( مجله ) ، معمولاً هفتگی، که مخاطب را از طریق برنامه های پخش شده از رادیو و/یا تلویزیون راهنمایی می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صرفا به معنی میز شام نیست. به معنی میز غذاخوری هست یا میز صرف غذا. و اینکه ما در ایران بهش اکثرا میز ناهارخوری میگیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاید بهتر باشه. ممکنه بهتر باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهتره، بهتره که. . . It will be better این بهتره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد بهتر یا بیشتر مفیدتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معنی نظر لطفته معنی دیکری هم میشه برداشت کرد: تشکر کردن بابت کاری. . . Nice of you to come ممنون که اومدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوب به نظر رسیدن بهتر به نظر رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Recent اخیر یا جدید Recently اخیراً یا جدیداً On a recent visit to the city, we saw a play ما در بازدید اخیر از شهر یک نمایش جدید دیدیم. I ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنقدر که باید. . . I don't do it as much as I should من آنقدر که باید این کار را انجام نمی دهم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلسه برگزار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بعضی چیزها بعضی کار ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشاینده. . . لذت بخشه. . . قشنگه. . . معکرست. . . جذابه. . . عالیه. . . خوبه. . . It's nice to talk and look at the flowers and trees خوشای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Take a short walk قدم زنی کوتاه ( مدت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرایط خوب ( بدنی یا اندام ) فرم مناسب ( بدن از نظر تناسب اندام و هیکل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حدودِ For about two hours در حدودِ دو ساعت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Get a table گرفتن میز ( در رستوران )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگزاری حراجی بر پا کردن حراجی . They are having once a year sale آنها سالی یکبار حراجی دارند. ( برگزار می کنند )