تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حدودِ For about two hours در حدودِ دو ساعت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get a table گرفتن میز ( در رستوران )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگزاری حراجی بر پا کردن حراجی . They are having once a year sale آنها سالی یکبار حراجی دارند. ( برگزار می کنند )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Everything is sparkling clean همه چیز تمیز و درخشان است. Sparkling صفت هست نه فعل استمراری.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمیز و براق تمیز و درخشان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای مدت طولانی مدت زیادی خیلی وقته مترادف For a long time In ages

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسیله یا وسایلی از. . . وسیله یا وسایلی برای. . . . I haven't got any means of getting to London من هیچ وسیله ای برای رفتن به لندن در اختیار ندارم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا پرانتزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدف اصلی این اصطلاح ابراز تردید یا امتناع در پاسخ به یک درخواست یا پیشنهاد است. چه سودی داره، چه سودی میبرم! چه نفعی داره!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن تا انتها انجام کاری به صورت تمام و کمال This train doesn't go all the way downtown این قطار تا انتهای شهر نمی رود. After years of hard work, ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوبت داشتن It is a common phrase used to invite someone to take a turn or try something. Example: "It's your turn to play the game. Have a turn and ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه نگاهی انداختن مثلا وقتی ما میخوایم نظر کسی رو یه لحظه جلب کنیم و بگیم که: اینو ببین، ببینش, یه لحظه به این دقت کن، یه لحظه اینو ببین، یه لحظه نگا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با دانستن اینکه. . . بابت اینکه. . . The peace of mind knowing you did the right thing آرامش ذهنی بابت انجام کار درست. یا آرامش خاطر با دانستن ای ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهی را پیش گرفتن راهی را رفتن Take a different road راه دیگری را در پیش بگیرید

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودن به عنوان یک. . . Being a noun Being a salesperson به عنوان یک فروشنده بودن به عنوان یک متصدی فروشنده بودن

پیشنهاد
٠

ایجاد کردن تنوع زیاد ( در جهان ) People make all the difference in the job مردم تنوع زیادی را در کار ایجاد می کنند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیر نظر داشتن کسی یا چیزی برای یادگیری آن کار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

هماهنگی داشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح به عنوان یک یادآوری مودبانه یا هشدار به کسی که مراقب اعمال خود باشد. مثل نوع حرف زدن، نوع رفتار ، نوع عکس العل و. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تولد برگزار کردن تولد گرفتن ?Haven't you had your birthday yet آیا هنوز تولدت را برگزار نکرده ای؟ آیا هنوز تولدت را نگرفته ای؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I forgot all about it کلا فراموشش کردم، پاک فراموشش کردم، به کل فراموشش کردم. دوست عزیزی گفته بودند که فراموشش کرده بودم که اشتباه در اصل معنی رو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتره زودتر همدیگرو ببینیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال مفهومی: Dental appointment وقت دندانپزشکی We're calling to change your dental appointment to August 3rd at 9:13 in the morning

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

درد، درد کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Catch a taxi ( or bus or train ) تاکسی ( یا اتوبوس یا قطار ) گرفتن You can use this phrase when you want to tell someone to take a train to get som ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

این ساختار برای عادت های که قبلا هم داشتیم و همچنان در حال حاضر هم داریم و انجام می دهیم استفاده می شود. ساختار be used to فقط به معنی: ( عادت دار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

✅ aloud / loudly / loud وقی میخوای به کسی بگی بلندتر صحبت کنه یا از روی متنی چیزی رو بلندتر بخونه از aloud استفاده کن وقتی صدا از حد مورد نظرت بلن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Not surprisingly, they got into a fight when Mark insulted Jack’s family - همان طور که بدون انتظار نبود، آنها دعوا کردند وقتیکه مارک به خانواده جک ت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادیان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطالعه علمی He is doing a scientific study on tigers او در حال انجام مطالعه علمی درباره ببرها است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امکان نداره I can't possibly lend you this money امکان ندارد بتوانم این پول را به تو قرض بدهم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Prince پادشاه - شاهزاده ( پسر ) Princess همسر پادشاه - شاهزاده ( دختر )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف زدن یا اظهار نظر کردن. . . He made some offensive comments to the waitress او حرف های زننده ای به پیشخدمت زد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Permanent residence اقامت دائم ( محل اقامت دائم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دوستان زحمت کشیدن معنی های مختلفی رو ارائه دادند که واقعاً دستشون درد نکنه. به نظرم این مورد هم می تونیم به مجموعه معنی ها اضافه کنیم. A lot of men ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

در انتهای جمله در نقش but عمل میکنه. مثال مفهومی: I think this is the best option, but I'm not sure I think this is our best option, I'm not sure ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رزرو کردن میز ( در رستوران ) We do have a table for four at 7 pm ما یک میز برای ۴ نفر در ساعت ۷ غروب رزرو کردیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما چهار نفر چهار نفری چهارتایی مون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنی" مناسب" هم میده. They might not be right for everyone because some have nuts. you have to be careful because some people are allergic to nuts ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

علاوه بر داشتن معانی متدوالی مثل اگرچه ، هرچند، و. . . در انتهای جمله با توجه به نوع مفهوم جمله میتونه معنی اصلا ( منظور هرگز نیست ) حالا ( منظور ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در هر دو طرف در هر انتها این به معنای "در هر دو طرف" است و اغلب برای توصیف یک شی یا فضا که دارای دو طرف یا انتها است استفاده می شود. مثال: The br ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمایل داشتن به. . . حوصله داشتن انجام کاری. . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خودم، به شخصه، شخصاً. . . I really enjoyed myself من واقعاً به شخصه ( خودم هم ) لذت بردم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

- بازیهای دسته جمعی - بازی های گروهی ✅ بازی هایی هستند که به صورت جمعی و برای تفریح و سرگرمی برگزار می شوند. برخی از این بازی ها نیازمند یار شدن با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چه جور، چه مدل، چه نوع ? What kind of party is it چه جور پارتی هست؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- افتادن روی، سقوط روی - برخورد به One of the tree branches fell on the roof of my car یکی از شاخه های درخت روی سقف ماشینم افتاد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

To be on business trip در سفر کاری بودن، به نوعی میشه گفت در ماموریت بودن. ساختار گرامری اصطلاح مهم است مثل: To be on vacation

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب می شد که. . . بهتر بودکه . . . It would be nice to get them back بهتر بود که آنها را پس بدی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لطف و عنایت داشتن در باره. . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

⬇️Be off⬇️ ✅ در مورد کار یا مسئولیت: - مرخصی بودن یا کار نکردن - - - - - - - - - - - - - - - - - She was off yesterday ( او دیروز مرخصی بود / کار ...