تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Leave something on قرار دادن چیزی بر روی گذاشتن چیزی بر روی Leave them on the coffee table بزارشون روی میز جلوی مبلی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ساختار با توجه به جمله مخاطب معنی های متفاوتی می تونه داشته باشه. مثلا: . It will be fine there, thanks اونجا خوبه، ممنون. اونجا بهتره، ممنون.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Tv program guide Or Program guide یک نشریه ( مجله ) ، معمولاً هفتگی، که مخاطب را از طریق برنامه های پخش شده از رادیو و/یا تلویزیون راهنمایی می کند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرفا به معنی میز شام نیست. به معنی میز غذاخوری هست یا میز صرف غذا. و اینکه ما در ایران بهش اکثرا میز ناهارخوری میگیم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید بهتر باشه. ممکنه بهتر باشه.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهتره، بهتره که. . . It will be better این بهتره.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد بهتر یا بیشتر مفیدتر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معنی نظر لطفته معنی دیکری هم میشه برداشت کرد: تشکر کردن بابت کاری. . . Nice of you to come ممنون که اومدی.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب به نظر رسیدن بهتر به نظر رسیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Recent اخیر یا جدید Recently اخیراً یا جدیداً On a recent visit to the city, we saw a play ما در بازدید اخیر از شهر یک نمایش جدید دیدیم. I ha ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنقدر که باید. . . I don't do it as much as I should من آنقدر که باید این کار را انجام نمی دهم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلسه برگزار کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بعضی چیزها بعضی کار ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشاینده. . . لذت بخشه. . . قشنگه. . . معکرست. . . جذابه. . . عالیه. . . خوبه. . . It's nice to talk and look at the flowers and trees خوشای ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take a short walk قدم زنی کوتاه ( مدت )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط خوب ( بدنی یا اندام ) فرم مناسب ( بدن از نظر تناسب اندام و هیکل )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حدودِ For about two hours در حدودِ دو ساعت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get a table گرفتن میز ( در رستوران )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برگزاری حراجی بر پا کردن حراجی . They are having once a year sale آنها سالی یکبار حراجی دارند. ( برگزار می کنند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Everything is sparkling clean همه چیز تمیز و درخشان است. Sparkling صفت هست نه فعل استمراری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمیز و براق تمیز و درخشان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای مدت طولانی مدت زیادی خیلی وقته مترادف For a long time In ages

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیله یا وسایلی از. . . وسیله یا وسایلی برای. . . . I haven't got any means of getting to London من هیچ وسیله ای برای رفتن به لندن در اختیار ندارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پا پرانتزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدف اصلی این اصطلاح ابراز تردید یا امتناع در پاسخ به یک درخواست یا پیشنهاد است. چه سودی داره، چه سودی میبرم! چه نفعی داره!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتن تا انتها انجام کاری به صورت تمام و کمال This train doesn't go all the way downtown این قطار تا انتهای شهر نمی رود. After years of hard work, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوبت داشتن It is a common phrase used to invite someone to take a turn or try something. Example: "It's your turn to play the game. Have a turn and ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه نگاهی انداختن مثلا وقتی ما میخوایم نظر کسی رو یه لحظه جلب کنیم و بگیم که: اینو ببین، ببینش, یه لحظه به این دقت کن، یه لحظه اینو ببین، یه لحظه نگا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با دانستن اینکه. . . بابت اینکه. . . The peace of mind knowing you did the right thing آرامش ذهنی بابت انجام کار درست. یا آرامش خاطر با دانستن ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهی را پیش گرفتن راهی را رفتن Take a different road راه دیگری را در پیش بگیرید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بودن به عنوان یک. . . Being a noun Being a salesperson به عنوان یک فروشنده بودن به عنوان یک متصدی فروشنده بودن

پیشنهاد
٠

ایجاد کردن تنوع زیاد ( در جهان ) People make all the difference in the job مردم تنوع زیادی را در کار ایجاد می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیر نظر داشتن کسی یا چیزی برای یادگیری آن کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هماهنگی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح به عنوان یک یادآوری مودبانه یا هشدار به کسی که مراقب اعمال خود باشد. مثل نوع حرف زدن، نوع رفتار ، نوع عکس العل و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تولد برگزار کردن تولد گرفتن ?Haven't you had your birthday yet آیا هنوز تولدت را برگزار نکرده ای؟ آیا هنوز تولدت را نگرفته ای؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I forgot all about it کلا فراموشش کردم، پاک فراموشش کردم، به کل فراموشش کردم. دوست عزیزی گفته بودند که فراموشش کرده بودم که اشتباه در اصل معنی رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهتره زودتر همدیگرو ببینیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال مفهومی: Dental appointment وقت دندانپزشکی We're calling to change your dental appointment to August 3rd at 9:13 in the morning

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درد، درد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Catch a taxi ( or bus or train ) تاکسی ( یا اتوبوس یا قطار ) گرفتن You can use this phrase when you want to tell someone to take a train to get som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

این ساختار برای عادت های که قبلا هم داشتیم و همچنان در حال حاضر هم داریم و انجام می دهیم استفاده می شود. ساختار be used to فقط به معنی: ( عادت دار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

✅ aloud / loudly / loud وقی میخوای به کسی بگی بلندتر صحبت کنه یا از روی متنی چیزی رو بلندتر بخونه از aloud استفاده کن وقتی صدا از حد مورد نظرت بلن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Not surprisingly, they got into a fight when Mark insulted Jack’s family - همان طور که بدون انتظار نبود، آنها دعوا کردند وقتیکه مارک به خانواده جک ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادیان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطالعه علمی He is doing a scientific study on tigers او در حال انجام مطالعه علمی درباره ببرها است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکان نداره I can't possibly lend you this money امکان ندارد بتوانم این پول را به تو قرض بدهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Prince پادشاه - شاهزاده ( پسر ) Princess همسر پادشاه - شاهزاده ( دختر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف زدن یا اظهار نظر کردن. . . He made some offensive comments to the waitress او حرف های زننده ای به پیشخدمت زد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Permanent residence اقامت دائم ( محل اقامت دائم )