changer

/ˈt͡ʃeɪndʒər//ˈt͡ʃeɪndʒə/

معنی: صراف، تغییر دهنده، عوض کننده
معانی دیگر: دگرگونی کامل (به ویژه در مورد کالای تولید شده یا روش تولید و یا ابزار تولید)، دگرگون ساز، عو­ کننده

جمله های نمونه

1. Alternatively, manufacturers have recently produced a colour changer.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، تولید کنندگان اخیراً یک تغییر رنگ تولید کرده اند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، تولید کنندگان اخیرا یک تغییر رنگ را ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And a compact disc changer is available, dealer installed, for $ 650.
[ترجمه گوگل]و یک تعویض دیسک فشرده با قیمت 650 دلار در نمایندگی نصب شده است
[ترجمه ترگمان]و یک changer سی دی به قیمت ۶۵۰ دلار در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rotation of the colour changer can be adjusted to give slow or rapid colour change.
[ترجمه گوگل]چرخش تغییر رنگ را می توان برای ایجاد تغییر رنگ آهسته یا سریع تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]تغییر رنگ تغییر رنگ می تواند طوری تنظیم شود که تغییر رنگ کند یا سریع بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A colour changer will appeal to anyone who likes to use a lot of colour or different yarn textures when pattern knitting.
[ترجمه گوگل]یک تغییر رنگ برای هر کسی که دوست دارد از رنگ های زیاد یا بافت های مختلف نخ در هنگام بافتن الگو استفاده کند جذاب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک تغییر رنگ برای هر کسی که دوست دارد از رنگ و یا بافت های مختلف نخ استفاده کند، به هنگام بافتن الگو، جذاب خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Frequency changer hardware design as well as control software compilation test.
[ترجمه گوگل]طراحی سخت افزار تعویض کننده فرکانس و همچنین تست کامپایل نرم افزار کنترل
[ترجمه ترگمان]طراحی سخت افزار تغییر فرکانس و نیز تست جمع آوری نرم افزار کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sudden economic slowdown was an changer for the election.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی ناگهانی تغییری برای انتخابات بود
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی ناگهانی یک صراف در انتخابات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper introduces application of frequency changer in oxidation ditch of sewage treatment plant of Qibing in Hebi Some problems are pointed out in the application of frequency changer.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی کاربرد تغییردهنده فرکانس در گودال اکسیداسیون تصفیه خانه فاضلاب کیبینگ در هبی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله کاربرد changer فرکانسی در ditch اکسیداسیون کارخانه تصفیه فاضلاب of در Hebi را معرفی می کند و برخی مشکلات در کاربرد of فرکانس نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The frequency changer on the harbor machinery nimble, the widespread application has become the harbor hoisting machinery realization to be stable, the high efficiency production foundation.
[ترجمه گوگل]تغییر فرکانس در بندرگاه ماشین آلات زیرک، کاربرد گسترده تبدیل شده است بندر تحقق ماشین آلات بالابر پایدار، پایه تولید با راندمان بالا
[ترجمه ترگمان]تغییر فرکانس روی ماشین های بندرگاه nimble، کاربرد گسترده تبدیل به لنگرگاه شده و به عنوان اساس تولید بهره وری بالا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "This has been a game changer, " Brooke Buddemeier, a Livermore health physicist, told a Los Angeles conference.
[ترجمه گوگل]بروک بودمایر، فیزیکدان سلامت لیورمور، در کنفرانسی در لس آنجلس گفت: «این یک تغییر بازی بوده است
[ترجمه ترگمان]بروک Buddemeier، یک فیزیکدان زیستی لیورمور، به کنفرانس لس آنجلس گفت: \" این یک تغییر بازی بوده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using ABF Wallpaper Changer you can.
[ترجمه گوگل]با استفاده از ABF Wallpaper Changer می توانید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از Changer کاغذدیواری می توانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The same metaphor of the money changer is found in the Stoics and in early Christian literature but with different meanings.
[ترجمه گوگل]همین استعاره از صراف در رواقیون و در ادبیات اولیه مسیحیت اما با معانی متفاوت یافت می شود
[ترجمه ترگمان]همین استعاره صراف در رواقیون و در ادبیات بدوی مسیحیت ولی با معانی گوناگون یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Magic Eye Color Effect-Eye Color Changer, Red Eye Remover.
[ترجمه گوگل]اثر رنگ چشم جادویی-تغییر کننده رنگ چشم، پاک کننده قرمزی چشم
[ترجمه ترگمان]اثر رنگ چشم سحر - چشم رنگ چشم، استفاده از پاک کننده چشم قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This production line includes mainframe extruder, screen changer, mould, vane, lambdoidal board haul - off units, and winder.
[ترجمه گوگل]این خط تولید شامل اکسترودر مین فریم، تعویض صفحه نمایش، قالب، پره، واحدهای حمل و نقل تخته لامبدوئید و سیم پیچ است
[ترجمه ترگمان]این خط تولید شامل پردازنده مرکزی، changer صفحه، قالب، پره، lambdoidal، lambdoidal board و and است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drive Icon Changer is a free tiny portable tool that allows you to change your drive icons in Windows 7 with ease .
[ترجمه گوگل]Drive Icon Changer یک ابزار کوچک قابل حمل رایگان است که به شما امکان می دهد آیکون های درایو خود را در ویندوز 7 به راحتی تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]الگوی Icon دیسک گردان یک ابزار قابل حمل کوچک آزاد است که به شما اجازه می دهد تا شمایل های رانندگی خود را در ویندوز ۷ با سهولت تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صراف (اسم)
banker, shroff, money changer, changer, usurer

تغییر دهنده (اسم)
changer, transformer

عوض کننده (اسم)
changer

انگلیسی به انگلیسی

• one that alters, one that modifies; substitute

پیشنهاد کاربران

مقلب، محول، مبدل، دگرگون کننده، برگرداننده، تغییردهنده، زیر و روکننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : change
✅️ اسم ( noun ) : change / changeability / changer / changeableness / changelessness
✅️ صفت ( adjective ) : changeable / changed / changeless
✅️ قید ( adverb ) : changeably

بپرس