fascinatingly


بطور فریبنده

جمله های نمونه

1. She will entertain with a fascinatingly varied programme of songs, both traditional and modern, with piano and flute accompaniment.
[ترجمه گوگل]او با یک برنامه متنوع و جذاب از آهنگ ها، سنتی و مدرن، با همراهی پیانو و فلوت سرگرم خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او با یک برنامه متنوع از آهنگ، هم سنتی و هم مدرن، با پیانو و فلوت پذیرایی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is, for canal enthusiasts, a fascinatingly varied and interesting route, all of it still open.
[ترجمه گوگل]برای علاقه مندان به کانال، مسیر بسیار متنوع و جالبی است که همه آن هنوز باز است
[ترجمه ترگمان]برای مشتاقان کانال، مسیر بسیار متنوع و جالبی وجود دارد که همه آن ها هنوز باز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fascinatingly more, sesamin's potent effects are further amplified when used in conjunction with essential fatty acids.
[ترجمه گوگل]به طور شگفت‌انگیزی، اثرات قوی سسامین در صورت استفاده همراه با اسیدهای چرب ضروری بیشتر تقویت می‌شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وقتی در رابطه با اسیده ای چرب ضروری مورد استفاده قرار می گیرند، اثرات قوی تری تقویت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But creditors also appear to be fascinatingly and horrifyingly powerful.
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد طلبکاران نیز به طرز شگفت انگیز و وحشتناکی قدرتمند هستند
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که طلبکاران also و horrifyingly هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. B. 's lascivious machinations is a fascinatingly rendered love story.
[ترجمه گوگل]دسیسه های شیطنت آمیز B یک داستان عاشقانه جذاب است
[ترجمه ترگمان]ب s lascivious یک داستان عاشقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fascinatingly, Mr Bush faced no such criticism when doing exactly the same thing.
[ترجمه گوگل]جالب اینجاست که آقای بوش وقتی دقیقاً همان کار را انجام می داد با چنین انتقادی مواجه نشد
[ترجمه ترگمان]آقای بوش، هنگامی که دقیقا همان کار را انجام می داد، با چنین انتقادی مواجه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her face became fascinatingly distorted.
[ترجمه گوگل]چهره او به طرز شگفت انگیزی منحرف شد
[ترجمه ترگمان]چهره اش درهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their faces: they look like people on their way into hospital, as if life is worryingly but fascinatingly strange.
[ترجمه گوگل]چهره آنها: آنها شبیه افرادی هستند که در راه بیمارستان هستند، گویی زندگی به طرز نگران کننده ای اما به طرز شگفت انگیزی عجیب است
[ترجمه ترگمان]صورت های آن ها: آن ها مانند مردم در مسیر خود به سمت بیمارستان به نظر می رسند، انگار که زندگی به طور نگران کننده اما عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Blind housemate Michael and Darnell, who has albinism, are incredibly fascinatingly watchable.
[ترجمه گوگل]مایکل و دارنل، هم خانه نابینا، که مبتلا به آلبینیسم است، به طرز شگفت انگیزی قابل تماشا هستند
[ترجمه ترگمان]\"کور housemate\" (Michael)و \"Darnell\" (Blind،)که \"albinism\" (albinism)هستند، به طور باور نکردنی از \"watchable\" (watchable watchable)استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a fascinating manner, spellbindingly, engagingly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : fascinate
اسم ( noun ) : fascination
صفت ( adjective ) : fascinating / fascinated
قید ( adverb ) : fascinatingly
به طور جالبی
به صورت شگفت انگیزی، به طرز شگفت آوری، به شکل مسحورکننده ای، به طور خیره کننده ای

بپرس