پیشنهادهای Adel Chaichian (١٨٦)
کاری را شروع کردن، ترتیب دادن، اعلام کردن، افتتاح کردن
عمدتاً در مورد منابع مختلف: دست نخورده استفاده نشده برداشت نشده به کار گرفته نشده
با کسی تعارض داشتن با کسی کل کل داشتن با کسی درگیر بودن با کسی کارد و پنیر بودن فلانی با بهمانی آبش توی یک جوب نمی رود
تسویه بازپرداخت نقد کردن
شخص متصدی مقام یا پست در یک اداره متصدی شخص دارای تصدی پست اداری شخص عهده دار پست اداری عهده دار
منظم منضبط نظام مند
جایگیری سطح در بر گیرنده
a bundle of rods with a projecting axe blade, carried by a lictor in ancient Rome as a symbol of a magistrate's power, and used as an emblem of autho ...
جامعه ابتدایی
اقوام پدری خویشاوندان پدری
به صورت قطعه قطعه جدا جدا پاره پاره
اعقاب
پرنده ای حشره خوار شبیه چلچله و پرستو با بال های بلندتر از آنها بادخورک بادقپک
Restrictions
shoot oneself in the foot = be asking for trouble behave self - destructively cut your own throat dig your own grave be your own worst enemy sig ...
در نهایت قبول کردن زیر بار چیزی رفتن رضایت دادن به تن دادن به قبول کردن چیزی علی رغم امتناع اولیه
اغماض کردن چشم پوشیدن بر/نادیده گرفتن ( چیزی یا کاری نامطلوب )
to direct all your efforts into the particular task you are involved in to try to avoid trouble or involvement in a difficult or dangerous situation ...
A non - dispatchable source of electricity generates electrical energy but cannot be turned on or off in order to meet societies fluctuating electric ...
نوعی کاپیتولاسیون مصونیت از پیگرد قضایی
به خواسته کسی ( یا خود ) تن در دادن دل کسی ( یا خود ) را بدست اوردن به میل کسی ( یا خود ) رفتار کردن برآورده کردن خواست/میل خود یا دیگران
باریابی شرفیابی ملاقات رسمی به حضور پذیرفتن
هیئت همراه
چمچه ملاقه هر چیز شبیه چمچه یا ملاقه برای برداشتن و جابجایی مواد مختلف
منتفی دانستن نامحتمل شمردن کنار گذاشتن حذف کردن
unrivalled synonym: peerless unmatched unequalled unparalleled unexampled
تیر فلزی افقی کشتی که نقش ستون فقرات کشتی را دارد و پروانه به ته آن نصب می شود.
حمل و نقل جاده ای کالا ترابری جاده ای انتقال زمینی مواد ( نه مواد مخدر! )
فرآیند تجزیه مواد شیمیایی بر اثر گرما و افزایش دما
هر زمان یا مکانی که مناسب شخص است
به اختیارِ به انتخابِ به تصمیمِ به صلاحدیدِ به تشخیصِ
محصولات مصرفی
keep it short یعنی: خلاصه اش کن!
قوی مقتدر فوق العاده بزرگ استثنایی
به صورت ناگهانی ظاهر شدن یا اتفاق افتادن به طور غیرمترقبه پیش آمدن به طور ناگهانی پدیدار گشتن
1 - از مرحله سختی گذشتن، دوره سختی را گذراندن 2 - تحقیق و بررسی کردن یک موضوع به صورت روش مند
زیر بار مسئولیت چیزی بودن غرق در کار بودن
همراه بودن با هم نظر بودن با مثال: I am lined up with you on this subject
در ابعاد بزرگ در مقیاس بزرگ
عامل احیاء کننده سنگ آهن در کوره بلند ( کوره دمشی ) که معمولا آهک، هیدروژن، یا متان است.
کلوخ توده کُپّه قطعه قطعه گلوله گلوله
خاکه نرمه
شمش آهن خام یا شمش چدن که شکننده بوده، و محصول کوره ذوب آهن است و دارای کربن ( حدود 4% ) و سیلیس و ناخالصی های بالاست و برای تولید فولاد استفاده می ش ...
گاری برای حمل سنگ آهن، آهک، یا کُک به بالای کوره واگن حمل متریال به کوره که روی یک خط ریل حرکت می کند
در وضعیتی با مشغله زیاد در حال حرکت یا مسافرت
نوعی خاک رس با قابلیت جذب بالای آب و میزان انبساط و انقباض شدید که در گندله سازی آهن به عنوان مواد افزودنی و نیز به عنوان گل حفاری استفاده می شود.
اشتها میل
با دوز و کلک دور زدن با لطایف الحیل سر پیچی کردن پیچاندن
اوج گرفتن تدریجی به طور تدریجی شدت گرفتن
Omoiyari is a form of selfless compassion, putting yourself in the shoes of others, and from their perspective anticipating their needs.