تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

در کوهنوردی و طبیعت گردی: مسیر پاکوب

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

غلاتی که فرآوری و تصفیه نشده است، غلاتی که دارای همه 3 جزء تشکیل دهنده آن ( endosperm, germ, bran ) باشد، غلاتی که هیچ کدام از اجزای تشکیل دهنده دا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنگک مکانیکی، قلاب، چنگاله

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

لایه میانی کره زمین ( بین پوسته و هسته )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ متامورفیک: یکی از 3 گونه سنگ طبیعی که از سنگ های رسوبی، آذرین، یا متافورمیک اولیه بر اثر فشار و دمای بالا ایجاد می شود. سنگ تغییر شکل یافته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Biochar is the lightweight black residue, consisting of carbon and ashes, remaining after the pyrolysis of biomass, and is a form of charcoal. Bioch ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه طلبی، به چالش کشیدن، مقابله، عرض اندام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال کردن تعقیب کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضربه برخورد تصادم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعادل خونسردی آرامش متانت کرامت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

act deferential = the act of showing respect or submission to someone in a position of power or authority. People who are deferential may avoid disa ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوردن چیزی به یک سطح و دور شدن یا منعکس شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عینک آفتابی عینک دودی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to stop treating ( someone ) in a strict or harsh way. to do them a favor or excuse them from a punishment or an onerous task to stop criticizing or ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را با چرب زبانی متقاعد به کاری کردن کسی را با زبان بازی راضی به کاری کردن فریفتن خر کردن کسی با زبان بازی و چاپلوسی کسی را با چرب زبانی به راه آو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مغلوب شده مسخر شده متحیر شده وامانده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بریدن حرف کسی قطع کردن حرف کسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطوط افقی که وظایف و مسئولیت ها را در چارت و دیاگرام گردش فعالیت ها به بخش های مختلف تقسیم می کنند. ( مدیریت پروژه - Kanban )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to pitch something to someone = to try to persuade someone to do something She pitched her idea to me over a business lunch.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

vulgar, slang, mainly US. a woman's breasts.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی مستقیم: هیزم به آتش رساندن، تامین سوخت، سوخت رسانی معنی ضمنی: تامین کردن، تغذیه کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن بی حوصله شدن آزرده شدن بی قرار شدن عصبانی شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بروز ندادن احساسات مثبت یا منفی عدم ابراز هیجانات ( مثبت یا منفی ) خونسردی عاطفی خنثی بودن از نظر احساسی و هیجانی احساساتی نبودن بی تفاوت بودن نسبت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرش شکست اعتراف به شکست تسلیم شدن به شکست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود تحقیری خود را کم ارزش دیدن یا تصور کردن خود را کوچک شمردن خود را دست کم گرفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور واکنشی خود به خودی به صورت خودکار غیرارادی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در عین حال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای ذهن خشک و بسته دارای ذهن ساده و خطی دارای ذهن جزئی نگر دارای ذهنی غیرخلاق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزورانه ریاکارانه بدون صراحت غیرمنصفانه غیرصادقانه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sinoing = giving too much attention and affection ( whether through gifts, compliments, or acts of service ) as a way of seeking validation from some ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استدلال قیاسی استدلال استنتاجی روش منطقی رسیدن از ایده های کلی به نتایج خاص رسیدن از کل به جزء

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

opposite to feminism

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chick crack is slang for communication techniques or conversational topics which provoke emotional responses.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشک کره گیری اسباب گردنده برای گرفتن کره از شیر بالا و پایین شدن شیر در مشک کره گیری تلاطم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعویض

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرداخت کننده قبض ( برق، تلفن، آب و نظایر )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

consent application means an application filed with Board by an individual ( or by an insured credit union on behalf of an individual

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آبجوی باز ( در مقابل بطری آبجو ) آبجویی که از بشکه ریخته می شود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

a portion of meat, usually served grilled or fried and often covered in breadcrumbs. "a pork cutlet" :British a lamb or veal chop from just behind ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

very foolish or stupid

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

busy doing something else

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

lie in ruins = to be extremely badly damaged so that most of it has fallen down

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Other synonyms for surmountable: conquerable, superable, vincible, stoppable, beatable, achievable, attainable, winnable, manageable

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the time between the receipt of and the fulfillment or completion of an order, document, or the like. مدت زمان از دریافت یک سفارش تا تکمیل آن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

bagel vs donut: Donuts contain a lot more sugar and fat than bagels, and bagels contain more protein and sometimes more fiber than donuts. Donuts ar ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to consider doing something, but not seriously, or to be interested in something for a short time سرسری گرفتن به بازی گرفتن ( یک موضوع جدی ) جدی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

psychologically ) manipulator = gaslighter ) = کنترل گر Gaslighting is a form of psychological manipulation in which the abuser attempts to sow self ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

to catch up with someone = begin to have a damaging effect on someone گریبان کسی را گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to bench = to remove from or prevent from playing in a sports contest نیمکت نشین کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرام متین با اعتماد به نفس با خیال راحت خونسرد منسجم

١