paunch

/pɔːnt͡ʃ//pɔːnt͡ʃ/

معنی: شکم، امعاء، محتویات شکم، در شکم ریختن
معانی دیگر: شکم (به ویژه اگر بزرگ و بیرون زده باشد)، پیزی، پیزه، هتل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: paunchy (adj.)
• : تعریف: the belly or abdomen, esp. a large protruding belly.
مشابه: belly

جمله های نمونه

1. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch
آنقدر آبجو خورده است که دارد شکم به هم می زند.

2. He finished his dessert and patted his paunch.
[ترجمه گوگل]دسرش را تمام کرد و دستش را زد
[ترجمه ترگمان]او دسر خود را تمام کرد و شکم او را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The driver had a paunch hanging over his belt.
[ترجمه گوگل]راننده یک دستکش روی کمربندش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]راننده شکم داشت و شکم خود را چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To operate this machine, you must have a paunch and wear green pants.
[ترجمه گوگل]برای کار با این دستگاه، باید یک بند داشته باشید و شلوار سبز بپوشید
[ترجمه ترگمان]برای راه اندازی این دستگاه باید شکم داشته باشید و شلوار سبز بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Peering over the rim of his paunch, he could see a hard-on.
[ترجمه گوگل]با نگاه کردن به لبه ی دستش، می‌توانست یک ضربه محکم را ببیند
[ترجمه ترگمان]با دقت بر لبه شکم او نگاه کرد و دید که به سختی می تواند آن را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With his unruly beard and comfortable paunch he looked like a well-fed prophet.
[ترجمه گوگل]با ریش های بی ضابطه و دست های راحتش مانند یک پیامبر سیراب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با آن ریش انبوه و شکمی که به نظر می رسید، مانند a - به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A horde of Goblins under Grom the Paunch pillaged eastern Ulthuan.
[ترجمه گوگل]انبوهی از گابلین ها تحت فرمان Grom the Paunch شرق Ulthuan را غارت کردند
[ترجمه ترگمان]گروهی از Goblins تحت فرمان paunch the شرق Ulthuan را غارت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wally crossed the mirrored lobby, sucking in his paunch as he caught sight of himself.
[ترجمه گوگل]والی از لابی آینه‌کاری شده عبور کرد و در حالی که چشمش به خودش افتاد، دستش را مکید
[ترجمه ترگمان]والی در سالن منعکس شد و در حالی که شکم خود را می مکید به نظر می رسید که دارد به خودش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His paunch bulged over a sash.
[ترجمه گوگل]دستش روی یک ارسی برآمده بود
[ترجمه ترگمان]شکمش از یک کمربند بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Chang Baoning, a 40-year-old government bureaucrat with a paunch and purple-tinted eyeglasses, watched the scenery whirl by from a whisper-quiet cabin.
[ترجمه گوگل]چانگ بائونینگ، یک بوروکرات دولتی 40 ساله با عینک‌هایی به رنگ بنفش، مناظر اطراف را از یک کابین آرام تماشا می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یک مامور دولتی ۴۰ ساله، یک مامور دولتی ۴۰ ساله با شکم و شکم قرمز رنگ به چشم می خورد و منظره اطراف را تماشا می کرد که از یک کابین آرام آرام دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His once lean figure was developing a paunch.
[ترجمه گوگل]هیکل زمانی لاغر او در حال رشد بود
[ترجمه ترگمان]اندام لاغر اندام او در حال توسعه شکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was a man of medium height with paunch. His eyes shone with joy.
[ترجمه گوگل]او مردی بود با قد متوسط ​​و با پاچه چشمانش از شادی می درخشید
[ترجمه ترگمان]او مردی متوسط بود که شکم داشت چشمانش از شادی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the prison term, Paunch could be released on parole only under supervision.
[ترجمه گوگل]در طول مدت زندان، پانچ فقط تحت نظارت می توانست به صورت مشروط آزاد شود
[ترجمه ترگمان]در طول مدت حبس، paunch تنها تحت نظارت آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had a paunch blackened teeth and the raspy cough of an avid smoker and he never stopped watching even when he allowed himself a cigarette smoking a cheap brand named after the city itself.
[ترجمه گوگل]دندان‌هایش سیاه شده بود و سرفه‌های تند یک سیگاری مشتاق داشت و حتی وقتی به خودش اجازه داد سیگاری را که برندی ارزان قیمت به نام خود شهر می‌کشد، تماشا کند
[ترجمه ترگمان]دندان های سیاه شده و سرفه های خشک سیگاری داشت و حتی وقتی سیگار می کشید که به خودش اجازه می داد سیگار ارزان قیمت تری را که به نام خود شهر نامگذاری شده بود، سیگار بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکم (اسم)
abdomen, belly, tummy, womb, gut, bowel, gorge, bulge, breadbasket, paunch, maw

امعاء (اسم)
intestine, paunch

محتویات شکم (اسم)
paunch

در شکم ریختن (فعل)
paunch

انگلیسی به انگلیسی

• potbelly, tummy, belly; abdomen, stomach
if a man has a paunch, he has a fat stomach.

پیشنهاد کاربران

شیکمبه
علی کاس زاده. عصر یخبندان 4
شکم ( بزرگ و بیرون زده باشد ) در آقایان
A fat stomach on a man

بپرس