پیشنهادهای آمنه (٦٢)
How the teacher end the class e. g. by summarizing در کلاس درس برای معلم ها این معنی رو میده
توی کلاس درس یعنی summarize
واقعی مثلاauthentic situation
Pupil is a person who studies only in a school, especially a primary school
to rise to a much higher level of success
موقعیت e. g. in some cases= in some situations
روی هم چیدن چ مرتب چ نا مرتب
بهم ریخته و درهم برهم ( مثلا وسایلت وسط حال یا اتاق پخش و پلا شده باشه )
اضافه خرج کردن
همون break up بهم زدن دوستی و رابطه عشقی
اگه بجای if بیاد میشه بشرطی که یا همون اگه
دیر وقت
Not easy to notice or understand مبهم. نامفهوم. نا ملموس
Make sth happen
معمولا فعل منفی بکار میره هیچ کس به پای کسی یا چیزی نمیرسه توی مقایسه مثلا nobody can hold the candle to him هیچ کس به پاش نمیرسه یا با هیچ کس نمی ...
احتمالا
As I see it. In my opinion. It seems to me. For me. As far as I'm concerned. For my part . In my view. همشون تقریبا میشن همون بنظر من
حق داشتن. لایق بودن. سزاوار و شایسته بودن. مثلا حتی میشه گفت فلانی رو تنبیه کردن و ( حقش ) بود.
دولتی اگه بگیم state school میشه مدرسه دولتی
A place where electricity is produced
A journey to do
ولو ( در قرآن ) یا اگرچه
پشتیبان بودن
فی البداهه ی کاری کردن. e. g He will just play by ear. And he just see what happens ( واسش مهم نیست چی میشه ) همون موقع بی یرنامه فیالبداهه ی کاریش ...
غیر رسمی
Opposite of a big eater or gluttonous or voracious ( about sth )
پیاده رو بریتیش هست امریکن میشه sidewalk
هم زمان دو مولفه رو انجام دادن یا متوجه شدن
Synonym of unruly or rule breaker or disobedient قانون شکن
قانون هایی که کنترل میشوند
Opposite of balance
A teacher pet apple pulishes
سر ب زیر
لو دادن
حکومت یا نعمت در نهج البلاغه
در آیه های قرآن ب معنی ندا دادن
بسپرش به من
غیر از دروغ گفتن و دراز کشیدن و استراحت کردن و لم دادن و چند معنی که بالا ذکر شد معنی نهفته بودن هم میده
در ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان ب معنی تصحیح کردن غلط هاشون توی طول ترم هست
( اطلاعات ) پسین
پیشین
اطلاعات اکتسابی
نویسنده
لاستیک زاپاس یا اضافه
بعضی جاها معنی باید و نیاز داشتن میده مثلا میگه شما نباید این کار رو بکنید you don't wanna do this
Switch کردن هم معنی میده
اطلاعات محیط که شما روش فکس دارید و توجه میکنید بهشون . اطلاعات یا داده ی دریافتی که برای شما مهم هستن
ساختن چیزی . شکل دادن
معانی بسیاری دارد مثلا در شعر The Tiger میشه بافتن. درست کردن
مال تو ( در قدیم بیشتر استفاده میشد در اشعار ) مثلاthine eye چشم تو