تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

move along پیش بردن، به سمت جلو بردن، به جلو حرکت دادن ( جابجا کردن ) to use oars to move a boat along استفاده از پارو برای پیش بردن یک قایق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

She has pulled her Achilles tendon تاندون آشیل ش صدمه دیده ( دچار کشیدگی شده/پاره شده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ورزش کردن He pulled a hamstring in training تاندون زانوی اون تو تمرینات ورزشی ( ورزش و نرمش ) دچار کشیدگی شد ( صدمه دید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

hamstring

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) to be likely to receive something Rachel was reported to be in line for the job of team manager. be first/second/next in line: He is next in lin ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

E. g. And whenever I would get anxious about not having enough going on, afraid that other adults might call me lazy و هر وقت ناراحت میشم از اینکه وق ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

✔️به باد دادن، از دست دادن I became an expert at the art of 💥giving my time away💥 من تخصص خاصی دارم ( خبره شدم ) تو وقت حروم کردن ( از دست دادن زما ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر بودن وقت، سر فرد شلوغ بودن ( مشغولیت/کار داشتن ) I always had to be booked and busy من همیشه سرم شلوغ بوده ( رو دستم کار ریخته بوده )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

obsessed with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Obsessed with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . . E. g. For as long as I can remember تا اونجا ( زمانی ) که من یادم میاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

فرار کردن، در رفتن John pulled himself free and ran off جان خودش ( از تله/بند ) آزاد کرد و در رفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

( یک ) گاز گرفتن The dog snapped at her and she quickly pulled back her hand سگه یه گاز ازش گرفت ولی دختره سریع دستشو عقب کشید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

خود/چیزی را کنار کشیدن، خود/چیزی را به کناری کشیدن ( حرکت دادن بدن/شی ) He tried to kiss her but she pulled away اون پسر سعی داشت ببوستش اما اون دخ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

pony یابو Ponies were used to pull the coal trucks قبلاً یابوها واگن های روباز زغال سنگ رو جابجا میکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

The horses pulling the wagon stopped suddenly اسبهایی که بارکش ( ارابه ) رو میکشیدن ناگهان متوقف شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

In this area oxen are used to pull carts تو این منطقه ارابه ها رو به گاوها می بندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آفتاب ) تیز، درخشان The sun was too bright so I pulled the blinds down آفتاب خیلی تیز بود پس پرده کرکره رو پایین کشیدم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

blinds پرده، پرده کرکره The sun was too bright so I pulled the blinds down آفتاب خیلی تیز بود پس پرده کرکره رو پایین کشیدم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

spot دیدن کسی پس از جستجو، کشف کردن، ( کسی را پس از جستجو ) دیدن، شناختن She was spotted in the water and pulled to safety اونو تو آب دیدن و بیرون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

measly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

mangy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

pomade

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

runt

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاهای آب رفته، پاهای کوتاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به چه منظور؟ واسه چی؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

revulsion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

revulsion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

alleyway

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

cunning

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

cruelty

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

cruelty

پیشنهاد
١

prowl در جستجوی طعمه گشتن، در جستجوی طعمه پرسه زدن E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals دنیایی که اون توش ...

پیشنهاد
١

prowl در جستجوی طعمه گشتن، در جستجوی طعمه پرسه زدن E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals دنیایی که اون توش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در جستجوی طعمه گشتن، در جستجوی طعمه پرسه زدن E. g. The world she lives in is a jungle, where people prowl like wild animals دنیایی که اون توش زندگی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بدجنسی نباش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

scum طبقه وازده اجتماع، فرومایه، انگل جامعه

پیشنهاد
١

scum

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اینجا خیلی خفه است ( هوا ندارم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

slop ( شراب و غیره )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باعث افتخاره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جشن گرفتن، تفریح کردن و غیره E. g. we'll go out. we'll make tonight an occasion مریم بیرون. امشب جشن میگیریم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

E. g. maybe it's being cooped up in this room that's getting on my nerves شاید موندن ( طولانی مدت ) ام تو این اتاقه که باعث شده رو اعصابم تاثیر بذاره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

I don't know what gets into me نمی دونم چه بلایی داره سرم میاد

پیشنهاد
١

tariff قیمت گذاشتن، قیمت گذاری کردن E. g. Don't put a tariff on everything you do رو هر کاری که می کنی قیمت نذار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چه فایده؟ چه سود؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسه گفتنش خیلی زوده!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

چشم افتادن/انداختن به کسی یا چیزی E. g. I wish I'd never laid eyes on you ای کاش هیچوقت چشمم بهت نیفتاده بود