تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

credit نسبت دادن ( چیزی به چیزی/کسی ) ، ( غیرمالی ) به حساب کسی گذاشتن e. g. he has been credited with many inventions اختراعات زیادی را به او نسبت ...

پیشنهاد
٢

court در جستجوی چیزی بودن، دنبال چیزی رفتن، خواستار بودن e. g. he has been courting success for a long time او مدت ها در جستجوی موفقیت بوده است.

پیشنهاد
٢

blab راز گشایی کردن فاش و ابراز کردن آشکارا ابراز کردن e. g. he has been blabbing to the press در روزنامه ها راز گشایی کرده است.

پیشنهاد
١

liquor ( عامیانه - معمولا با: up ) مشروب خوردن یا خوراندن، لیکور نوشیدن، مست کردن e. g. he had been pretty liquored up by his friends دوستانش مشر ...

پیشنهاد
١

requisition درخواست ( رسمی ) استرداد مجرمین ( از کشوری به کشور دیگر ) e. g. he had been arrested in france on the requisition of the italian governm ...

پیشنهاد
١

prearrange از پیش ترتیب ( کارها، امور ) داده شدن e. g. everything has been prearranged ترتیب همه چیز از پیش داده شده است.

پیشنهاد
١

brew ۱ ) دم کردن ( غذا و . . . ) ۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن e. g. akbar has been brewing nothing but mischief اکبر نقشه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

brew ۱ ) دم کردن ( غذا و . . . ) ۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن e. g. akbar has been brewing nothing but mischief اکبر نقشه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

alibi بهانه عذر بهانه اوردن ارائه ی گواهان و اسناد توسط متهم برای اثبات عدم حضور در محل جرم، اثبات غیبت هنگام وقوع جرم what's your alibi for being a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

dredge ( در ته آب ) دنبال چیزی گشتن، ( در اعماق آب ) صید کردن، لایروبی کردن e. g. the harbor still is being dredged for iron scraps and sunken bo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

crunch صدای خش خش e. g. the crinkle of paper being crunched صدای خش خش کاغذی که دارد مچاله می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

crinkle مچاله شدن e. g. the crinkle of paper being crunched صدای خش خش کاغذی که دارد مچاله می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

phase in عرضه کردن e. g. new - model autos are now being phased in اتومبیل های مدل جدید را دارند به تدریج عرضه می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ereleas پخش کتاب و فیلم، پخش کردن کتاب و فیلم، درآوردن کتاب و فیلم، عرضه کردن کتاب و فیلم، عرضه فیلم e. g. his latest release is being shown in m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

molest ازار رساندن، اذیت کردن، آزار دادن، مزاحم شدن، پیشنهاد منافی عفت کردن، متعرض شدن، دست درازی کردن، متلک شنیع گفتن، دست یازی شنیع کردن، ( با ...

پیشنهاد
١

molest ازار رساندن، اذیت کردن، آزار دادن، مزاحم شدن، پیشنهاد منافی عفت کردن، متعرض شدن، دست درازی کردن، متلک شنیع گفتن، دست یازی شنیع کردن، ( با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom maneuver ( one ) into ( doing something ) To cause, compel, or convince one to do something through subtle, duplicitous, or fraudulent manipul ...

پیشنهاد
١

baby با کسی مثل کودک رفتار کردن، تر و خشک کردن، توجه کردن e. g. he is used to being babied by his wife عادت کرده است که زنش او را تر و خشک کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

baby با کسی مثل کودک رفتار کردن، تر و خشک کردن، توجه کردن e. g. he is used to being babied by his wife عادت کرده است که زنش او را تر و خشک کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، نفوذ کردن، ( وجود و. . . ) فرا گرفتن e. g. fear permeated his whole being ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، نفوذ کردن، ( وجود و. . . ) فرا گرفتن e. g. fear permeated his whole being ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، نفوذ کردن، ( وجود و. . . ) فرا گرفتن e. g. fear permeated his whole being ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، نفوذ کردن، ( وجود و. . . ) فرا گرفتن e. g. fear permeated his whole being ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

permeate سرایت کردن، رسوخ کردن، نفوذ کردن، ( وجود و. . . ) فرا گرفتن e. g. fear permeated his whole being ترس همه ی وجودش را فرا گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

batter کوباندن، ( مکرر ) ضربه زدن، پیاپی زدن، خراب کردن، داغان کردن e. g. the ship was being battered by the waves کشتی داشت زیر کوبش های امواج م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

batter کوباندن، ( مکرر ) ضربه زدن، پیاپی زدن، خراب کردن، داغان کردن e. g. the ship was being battered by the waves کشتی داشت زیر کوبش های امواج م ...

پیشنهاد
١

enact ( در نمایش و غیره ) بازی کردن، ایفا کردن، ( مجازی - نقش یا صحنه ) اجرا کردن e. g. the scene now being enacted in the courtroom صحنه ای که اک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

odds احتمال، شانس e. g. the odds of being hired are in your favor because you have a doctorate چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند زیاد اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

odds احتمال، شانس e. g. the odds of being hired are in your favor because you have a doctorate چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند زیاد اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

odds احتمال، شانس e. g. the odds of being hired are in your favor because you have a doctorate چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند زیاد اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ignominy رسوایی، بد نامی، بی آبرو شدگی، آبرو ریزی، خفت، ننگ e. g. the ignominy of being imprisoned for theft رسوایی زندانی شدن به خاطر دزدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ignominy رسوایی، بد نامی، بی آبرو شدگی، آبرو ریزی، خفت، ننگ e. g. the ignominy of being imprisoned for theft رسوایی زندانی شدن به خاطر دزدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ignominy رسوایی، بد نامی، بی آبرو شدگی، آبرو ریزی، خفت، ننگ e. g. the ignominy of being imprisoned for theft رسوایی زندانی شدن به خاطر دزدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

dicker بده و بستان ( سیاسی و اداری و غیره ) ، زد و بند e. g. dickers which are being discussed in the lobby of the parliament بده و بستان هایی که در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

dicker بده و بستان ( سیاسی و اداری و غیره ) ، زد و بند e. g. dickers which are being discussed in the lobby of the parliament بده و بستان هایی که در ...

پیشنهاد
١

deafen کر شدن، کر کردن، ( مجازی - از شدت صدا ) گوش کسی را کر کردن e. g. we are being deafened by the neighbor's radio رادیوی همسایه گوش ما را کر می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

deafen کر شدن، کر کردن، ( مجازی - از شدت صدا ) گوش کسی را کر کردن e. g. we are being deafened by the neighbor's radio رادیوی همسایه گوش ما را کر می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

deny راه ندادن، اجازه ( ی بکار بردن یا ورود و غیره ) ندادن، ندادن e. g. they are being denied the opportunity to grow as normal children به آنها ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

sling up بالا کشیدن e. g. the stairway being too narrow they slung the piano up with ropes چون پلکان باریک بود پیانو را با طناب بالا کشیدند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا کشیدن e. g. the stairway being too narrow they slung the piano up with ropes چون پلکان باریک بود پیانو را با طناب بالا کشیدند.

پیشنهاد
١

bandy about دهان به دهان شدن رد و بدل شدن e. g. the reports being bandied about are completely false گزارش هایی که دهان به دهان می گردد کاملا دروغ اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

bandy about دهان به دهان شدن رد و بدل شدن e. g. the reports being bandied about are completely false گزارش هایی که دهان به دهان می گردد کاملا دروغ اس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دهان به دهان شدن رد و بدل گشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

elevate بالا بردن e. g. the gas, being lighter than air, elevates the balloon گاز چون از هوا سبک تر است بالون را بالا می برد.

پیشنهاد
١

use بهره گیری کردن، استثمار کردن، انتفاع بردن، سوار کسی شدن e. g. he is being used by his wife's family خانواده ی زنش سوار او شده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

use بهره گیری کردن، استثمار کردن، انتفاع بردن، سوار کسی شدن e. g. he is being used by his wife's family خانواده ی زنش سوار او شده اند.

پیشنهاد
٢

use بهره گیری کردن، استثمار کردن، انتفاع بردن، سوار کسی شدن e. g. he is being used by his wife's family خانواده ی زنش سوار او شده اند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

محاکمه کردن، مورد دادرسی قرار دادن e. g. he is being tried for murder دارند او را به اتهام قتل محاکمه می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

bum e. g. bum leg پای شل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

bum