پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
ring چرخیدن، چرخ زدن ( دور ) dogs were ringing the herd سگ ها دور گله چرخ می زدند.
ring چرخیدن، چرخ زدن ( دور ) dogs were ringing the herd سگ ها دور گله چرخ می زدند.
shuttle
weave از لابلای جمعیت ( یا ترافیک و غیره ) عبور کردن
weave از لابلای جمعیت ( یا ترافیک و غیره ) عبور کردن
squelch صدای چلپ چلوپ ( مثلا صدای گام برداشتن در گل و لای )
be bombed out 1 ) phrasal verb: if you are bombed out, your home is destroyed by bombs be bombed out ( of something ) a programme of house - buildin ...
just as درست همچون e. g. Some memory, to be able to erase; Just as some people, to be able to replace. بعضی خاطره ها، قابل پاک شدنن; درست مثل بعضی آ ...
just as e. g. just as you say ( exactly what you say )
just as
در نظر گرفتن
an agreed minimum amount than an person can expect to receive
picklock
soup ماده منفجره
آمریکا عامیانه: گاو صندوق بزرگ
vault
مترادف ۱ ) furnish ۲ ) provide فراهم کردن جور کردن ( دست و پا کردن چیزی ) . I can tell you how to raise the money بهت میگم اون پول چطور جور کنی.
تمجید کردن
swineflesh
speculate
evacuate ۱ ) ( محتویات چیزی را خالی کردن به ویژه بیرون کشیدن هوای چیزی ) تهی کردن ۲ ) تخلیه مکانی به خاطر بودن خطری نزدیک آن ۳ ) خلا ایجاد کردن، تهی ...
evacuate ۱ ) ( محتویات چیزی را خالی کردن به ویژه بیرون کشیدن هوای چیزی ) تهی کردن ۲ ) تخلیه مکانی به خاطر بودن خطری نزدیک آن ۳ ) خلا ایجاد کردن، تهی ...
evacuate ۱ ) ( محتویات چیزی را خالی کردن به ویژه بیرون کشیدن هوای چیزی ) تهی کردن ۲ ) تخلیه مکانی به خاطر بودن خطری نزدیک آن ۳ ) خلا ایجاد کردن، تهی ...
flutter butterflies were fluttering over the flowers پروانه ها برفراز گل ها این سو و آن سو می رفتند.
flit ( به آسانی و سرعت ) پرواز کردن، بال زدن مثلا پروانه
flit ( به آسانی و سرعت ) پرواز کردن، بال زدن مثلا پروانه
flirt اینسو و انسو جهیدن butterflies were flirting among the flowers پروانه ها در میان گل ها به این سو و آن سو می رفتند.
rage buildings were still tottering and flames raging ساختمان ها هنوز متزلزل بودند و شعله ها سر به فلک می کشید.
rage buildings were still tottering and flames raging ساختمان ها هنوز متزلزل بودند و شعله ها سر به فلک می کشید.
rage buildings were still tottering and flames raging ساختمان ها هنوز متزلزل بودند و شعله ها سر به فلک می کشید.
totter متزلزل بودن در شرف افتادن بودن تلوتلوخوردن
haphazardly بصورت تصادفی بدون نظم وترتیب e. g. books were piled on shelves haphazardly کتاب ها را بدون نظم و ترتیب روی میز انباشته کرده بودند.
phrasal verb to rest or cause to rest on the surface of a fluid or in a fluid or space without sinking; be buoyant or cause to exhibit buoyancy Coll ...
blacksmith
( worm ( verb
twitter ( پرنده ی کوچک ) جیک جیک کردن
hawk ( مانند عقاب یا شاهین ) شیرجه رفتن و حمله کردن
scavenge زباله/آشغال گردی کردن
( amunition ( ammunition ۱ ) مهمات ۲ ) ( مجازا ) آتو، گزک، بهانه ( حمله )
( amunition ( ammunition ۱ ) مهمات ۲ ) ( مجازا ) آتو، گزک، بهانه ( حمله )
present ۱ ) معرفی شدن ۲ ) معرفی کردن
( با by ) تحت تاثیر قرار گرفتن، مجذوب شدن all were smitten by her beauty همه تحت تاثیر زیبایی او قرار گرفتند.
Adamant
Sequel
رعب آفرین famine was the dreaded sequel of war قحطی پی آمد رعب آفرین جنگ بود. ترسناک - دلهره آور - بسیار بد ?Would you like to change the colour of ...
pulse موج زدن جریان داشتن ( در جایی یا چیزی )
pulse موج زدن جریان داشتن ( در جایی یا چیزی )
peaceful
پیش رفتن امور و کارها everything was coasting along smoothly until he started meddling همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه او شروع کرد به دخالت.
doyen