تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

عامیانه spill بند را به آب دادن بند را آب دادن

پیشنهاد
٢

spill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

question سوال، شک، شبهه e. g. there has been some question as to whether or not he will resign در مورد اینکه آیا استعفا خواهد داد یا نه شبهه وجود د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 ) get better 2 ) amelioration بهتر شدن e. g. there has been no further amelioration in her condition حال او اصلا بهتر نشده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

rummage through زیر و رو کردن، خوب گشتن e. g. somebody has been rummaging through the files یک کسی پرونده ها را زیر و رو کرده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

rummage through زیر و رو کردن، خوب گشتن e. g. somebody has been rummaging through the files یک کسی پرونده ها را زیر و رو کرده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

decree خواست e. g. . . . such has been the decree of fate . . . خواست سرنوشت چنین بوده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

sport بازیچه، بازیچه شدن دست انداختن کسی، دست انداختن شدن توسط کسی e. g. she has been the sport of misfortune وی بازیچه ی سرنوشت بد شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

situation وضع، اوضاع، موضوع e. g. she has been given full power to deal with the situation به او اختیار تام داده شده است که به موضوع رسیدگی کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

stifle خفه شدن، خفه کردن e. g. she had been stifled with a pillow با یک متکا او را خفه کرده بودند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

stifle خفه شدن، خفه کردن e. g. she had been stifled with a pillow با یک متکا او را خفه کرده بودند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 ) raise پرورش یافتن، نشو و نمو یافتن e. g. she had been raised in the lap of luxury او در دامن ناز و نعمت پرورش یافته بود. 2 ) rear پرورش یافتن، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) raise پرورش یافتن، نشو و نمو یافتن e. g. she had been raised in the lap of luxury او در دامن ناز و نعمت پرورش یافته بود. 2 ) rear پرورش یافتن، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

lap دامن e. g. she had been raised in the lap of luxury او در دامن ناز و نعمت پرورش یافته بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناخوش بودن، احساس ضعف کردن e. g. she had been raised in the cradle of a warm family او در آغوش خانواده ی گرمی پرورش یافته بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

drift ( تغییر جهت تدریجی به سوی خاصی ) ، ( حرکت کردن با جریان آب یا هوا یا وضعیت و غیره ) ، پشته شدن، انباشته شدن ( در اثر جریان آب یا باد و غیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

drift ( تغییر جهت تدریجی به سوی خاصی ) ، ( حرکت کردن با جریان آب یا هوا یا وضعیت و غیره ) ، پشته شدن، انباشته شدن ( در اثر جریان آب یا باد و غیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

estrangement بیگانگی e. g. money has been the cause of the two old friends' estrangement پول علت بیگانگی دو دوست دیرین شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

e. g. mehri has been doctoring in chicago for many years چندین سال است که مهری در شیکاگو طبابت می کند.

پیشنهاد
٢

slog away سخت تلاش کردن e. g. i have been slogging away at this dictionary for five years now اکنون پنج سال است که دارم روی این فرهنگ زحمت می کشم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

سخت تلاش کردن to work very hard for a long time: I've been slogging away at this for hours and I'm exhauste Cambridge Dictionary@

پیشنهاد
٢

peg away سخت مشغول کار کردن بودن e. g. i have been pegging away at this dictionary for three years now اکنون سه سال است که سخت مشغول نوشتن این فرهنگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

patronize خرید کردن از جایی e. g. i have been patronizing this store for years من سال هاست از این مغازه خرید می کنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بصورت مداوم کار کردن، سخت کار کردن e. g. i have been hammering away at this dictionary for three years now اکنون سه سال است که دارم به طور مداوم روی ...

پیشنهاد
٤

sulk اخمو بودن، بق کردن، عنق بودن، اوقات تلخی کردن e. g. he has been sulking for hours about having failed the exam او ساعت ها است که به خاطر رد شد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

sulk e. g. he has been sulking for hours about having failed the exam او ساعت ها است که به خاطر رد شدن در امتحان خلقش توهم رفته است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 ) lam فرار، فرار کردن، جیم شدن e. g. he has been on the lam for two years دو سال است که فراری است. 2 ) [elusive [adj فرار

پیشنهاد
٢

name نام بردن، مورد اشاره قرار گرفتن e. g. he has been named for the job برای آن شغل از او نام برده شده است.

پیشنهاد
٣

meander از این شاخ به آن شاخ پریدن، مرتب مسیر ( شغلی، کاری ) خود را تغییر دادن، بدون هدف حرکت کردن، پرسه زدن، ولگردی کردن e. g. he has been meande ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

pronouncement دستور، بیانیه e. g. he has been making all the important pronouncements on government policy همه ی دستورات مهم درباره ی سیاست دولت را ...

پیشنهاد
٢

jinx دچار بدبیاری کردن ( شدن ) ، ادم که بدشانسی میاورد، ( عامیانه ) شخص یا چیزی که موجب بدبیاری می شود e. g. he has been jinxed دچار بدبیاری شده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( آموزش و پرورش - حقوق ) آزادی مشروط، مامور ناظر، مجازات تعلیقی، رفتار سنجی، آزمایش حسن رفتار، ( استخدام جدید وغیره ) دوره ی آزمایشی، کارایی سنجی، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

casual بی دقت، شلخته، سر به هوا، سهل انگار، اهمالگر e. g. he has been far too casual in his research او در پژوهش خود بیش از اندازه سهل انگاری کرده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

paunch شکم ( به ویژه اگر بزرگ و بیرون زده باشد ) e. g. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch آنقدر آبجو خورده است که دارد ...

پیشنهاد
٢

credit نسبت دادن ( چیزی به چیزی/کسی ) ، ( غیرمالی ) به حساب کسی گذاشتن e. g. he has been credited with many inventions اختراعات زیادی را به او نسبت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

credit نسبت دادن ( چیزی به چیزی/کسی ) ، ( غیرمالی ) به حساب کسی گذاشتن e. g. he has been credited with many inventions اختراعات زیادی را به او نسبت ...

پیشنهاد
٢

court در جستجوی چیزی بودن، دنبال چیزی رفتن، خواستار بودن e. g. he has been courting success for a long time او مدت ها در جستجوی موفقیت بوده است.

پیشنهاد
٢

blab راز گشایی کردن فاش و ابراز کردن آشکارا ابراز کردن e. g. he has been blabbing to the press در روزنامه ها راز گشایی کرده است.

پیشنهاد
١

liquor ( عامیانه - معمولا با: up ) مشروب خوردن یا خوراندن، لیکور نوشیدن، مست کردن e. g. he had been pretty liquored up by his friends دوستانش مشر ...

پیشنهاد
١

requisition درخواست ( رسمی ) استرداد مجرمین ( از کشوری به کشور دیگر ) e. g. he had been arrested in france on the requisition of the italian governm ...

پیشنهاد
١

prearrange از پیش ترتیب ( کارها، امور ) داده شدن e. g. everything has been prearranged ترتیب همه چیز از پیش داده شده است.

پیشنهاد
١

brew ۱ ) دم کردن ( غذا و . . . ) ۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن e. g. akbar has been brewing nothing but mischief اکبر نقشه ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

brew ۱ ) دم کردن ( غذا و . . . ) ۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن e. g. akbar has been brewing nothing but mischief اکبر نقشه ای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

alibi بهانه عذر بهانه اوردن ارائه ی گواهان و اسناد توسط متهم برای اثبات عدم حضور در محل جرم، اثبات غیبت هنگام وقوع جرم what's your alibi for being a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

dredge ( در ته آب ) دنبال چیزی گشتن، ( در اعماق آب ) صید کردن، لایروبی کردن e. g. the harbor still is being dredged for iron scraps and sunken bo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

crunch صدای خش خش e. g. the crinkle of paper being crunched صدای خش خش کاغذی که دارد مچاله می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

crinkle مچاله شدن e. g. the crinkle of paper being crunched صدای خش خش کاغذی که دارد مچاله می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

phase in عرضه کردن e. g. new - model autos are now being phased in اتومبیل های مدل جدید را دارند به تدریج عرضه می کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ereleas پخش کتاب و فیلم، پخش کردن کتاب و فیلم، درآوردن کتاب و فیلم، عرضه کردن کتاب و فیلم، عرضه فیلم e. g. his latest release is being shown in m ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

molest ازار رساندن، اذیت کردن، آزار دادن، مزاحم شدن، پیشنهاد منافی عفت کردن، متعرض شدن، دست درازی کردن، متلک شنیع گفتن، دست یازی شنیع کردن، ( با ...