تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به بهترین وجهی که شخص بتواند، تا آنجایی که مقدور باشد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

withdrawal برداشت ( حساب بانک )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نیمه افراشته ( پرچم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

prosprate در غلتیدن از پا درآمده

پیشنهاد
١

1 ) or raze sth to the ground. phrase. If you say that a town or building is burnt to the ground or is razed to the ground, you are emphasizing that ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

put up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

unauthorized تایید نشده غیر مسئول غیر مجاز غیر قانونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

withhold ندادن ( اطلاعات و. . . به شخص یا ارگانی ) دریغ داشتن چیزی از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

withhold ندادن ( اطلاعات و. . . به شخص یا ارگانی ) دریغ داشتن چیزی از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ ) . . . که اگه. . . ۲ ) . . . در صورتی که. . . I know if Reza is in Shiraz, he'll communicate with you or he'll come to see you می دونم که اگه رض ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

rise up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

overheard ناخواسته شنیدن ( از دهان کسی ) تصادفی شنیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

inborn

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

outlay مبلغ صرف شده هزینه کرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

at all ۱ ) فورا ۲ ) بهیچ وجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

accommodate اصلاح شدن جور شدن پا به پای تغییرات سیستمی تغییر کردن با تغییرات ( سیستم/شرایط ) سازگار شدن تطبیق یافتن مطابق شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

accommodate اصلاح شدن جور شدن پا به پای تغییرات سیستمی تغییر کردن با تغییرات ( سیستم/شرایط ) سازگار شدن تطبیق یافتن مطابق شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

stench بوی گند و زننده

پیشنهاد
٣

caress در آغوش گرفتن و بوسیدن در آغوش کشیدن

پیشنهاد
١

jig

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 ) the department of local government responsible for collecting and disposing of garbage Thefreedictionary@ 2 ) local government, US the department ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. A generator, especially one for producing direct current. 2. An extremely energetic and forceful person: a vice president who was the real dynamo ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

transformer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

!by all means ( در پاسخ پیشنهاد/سخن دیگری ) حتما البته با کمال میل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) Good hunting, uttered to the team before a difficult mission, provided courage and a sense of camaraderie . . . @ 2 ) A farewell that wishes the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

hyena ( hyaena

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 ) The perforated container that holds the washing in a washing machine. noun. 0. 0. A basket or container of some kind used to store dirty clothes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

الم شنگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

( slang ) blues حزن اندوه

پیشنهاد
١

fed up with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

fed up with

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

fearfully بسیار ( در بافت معنایی منفی ) خیلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

awfully بسیار زیاد خیلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

sucker شیفته هلاک/مرده چیزی دیوانه چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

furnish فراهم کردن تهیه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

perform

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

digress ( از موضوع ) پرت شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

disclaimer

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

uphold حفظ کردن پاسداری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

project نشان داده شدن ( اعلام کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

undertake پذیرفتن قبول کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

supportive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خط رو خط شدن ( تلفن و موبایل و بیسیم )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

see you when ( informal ) Used as a farewell, when the next time the speaker and interlocutor will meet is not known Wiktionary@

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( مجبور به ) اطاعت کردن وادار به اطاعت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تحریک کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترک کردن ( کشور و. . . )

پیشنهاد
٢

( اجباراً ) کسی در خانه نگه داشته شدن ( بخاطر آب و هوای بد و. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شب زنده داری کردن کنار بستر کسی

پیشنهاد
١

rap انتقاد شدید کردن