پیشنهادهای Farhood (٧,٨٨٨)
rehearsal=
succinctly
succinctly
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
firsthand
firsthand
niche
دقیقا قبل از در حقیقت قبل از حتی قبل از
countenance پذیرفتن رضایت دادن
countenance پذیرفتن رضایت دادن
countenance قیافه چهره سیما رخسار رو
اوضاع را درست کردن یا سر و سامان دادن 1 ) He has a chance to put things right by admitting a mistake was made او این فرصت را دارد که با اعتراف کردن ...
scathing تند کوبنده خردکننده
tokenism
deem دانستن قلمداد کردن پنداشتن بر این باور بودن که. . .
deem پنداشتن دانستن بر این باور بودن که. . .
defuse ( با سیاست و کیاست و غیره )
hypocrite
don پوشیدن تن کردن
bland ( خوراک ) مثل آب
chewy خوراک سفت جویدنی
bizarre ( از نظر رنگ و طرح و سبک )
reckoning حسابرسی ارزیابی
straight away
straight away
go before تا
until= تا
senile خرف فرتوت
friendship
بستنی معجون
already
باردار، حامله
tumble ( ناگهان یا به طور ناجور ) افتادن
tumble ( ناگهان یا به طور ناجور ) افتادن
brink لبه، لب
adjacent
broadly speaking
در/با ( جامه ) سیاه he went there in black ( او با جامه سیاه آنجا رفت )
شبانه he went by night ( شبانه رفت )
relieved
relieved
relieve
relieved
relieve
relieve
riding
break up