پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
( slang ) fiver
ground crew
canned fish= کنسرو ماهی
figurine مجسمه کوچک
bid تلاش کوشش
delicately
self - pity
motif درونمایه یک ایده غالب یا تکراری در کار هنری
motif نقش مکرر ( در طرح ) یک تصویر تزئینی یا طراحی، به ویژه یک تکرار کننده که یک الگو را تشکیل می دهد. یک طرح/نقش تزئینی برای لباس یا پارچه
motive تولید حرکت فیزیکی یا مکانیکی
motive تولید حرکت فیزیکی یا مکانیکی
motive
motive
emphasis: تاکید emphases: تاکیدات ( emphases جمع emphasis است )
rehearsal=
rehearsal=
succinctly
succinctly
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش
firsthand
firsthand
niche
دقیقا قبل از در حقیقت قبل از حتی قبل از
countenance پذیرفتن رضایت دادن
countenance پذیرفتن رضایت دادن
countenance قیافه چهره سیما رخسار رو
اوضاع را درست کردن یا سر و سامان دادن 1 ) He has a chance to put things right by admitting a mistake was made او این فرصت را دارد که با اعتراف کردن ...
scathing تند کوبنده خردکننده
tokenism
deem دانستن قلمداد کردن پنداشتن بر این باور بودن که. . .
deem پنداشتن دانستن بر این باور بودن که. . .
defuse ( با سیاست و کیاست و غیره )
hypocrite
don پوشیدن تن کردن
bland ( خوراک ) مثل آب
chewy خوراک سفت جویدنی
bizarre ( از نظر رنگ و طرح و سبک )
reckoning حسابرسی ارزیابی
straight away
straight away
go before تا
until= تا
senile خرف فرتوت
friendship
بستنی معجون
already
باردار، حامله