پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
مالک الملک
نقشبند
وثوق
همتا
منابع مورد نیاز برای حیات ( ثروت، سلامتی، حرفه، مهارت، رفاه و . . . )
کاست - نظام طبقاتی - طبقه - پایگاه اجتماعی
سوالی را نشنیده گرفتن - از زیر سوال دررفتن
جاسازی
آنتن های خود را حسابی به کار انداختن ( گوش تیزکردن )
زودجوش بودن - خونگرم بودن
آدم چه میتواند بکند؟
بیچاره - بخت برگشته
کار را یکسره کردن - کار را فیصله دادن
تلاش مذبوحانه کردن
لی لی به لالای کسی گذاشتن - تملق کسی را گفتن
راستش را بخواهی . . . صاف و پوست کنده بگویم . . .
این شرط رفاقته!
( در قصه ها ) روزی از روزها
از چاله درآمدن و به چاه افتادن
از خشم منفجرشدن - داد و قال راه انداختن
مهم شدن - مشهورشدن - سر زبان ها افتادن
مایۀ دلمه - مایۀ تودلی ( برای مرغ، ماهی و غیره )
قدم را تند کردن - بر سرعت خود افزودن
به زور جواب دادن
گروه گروه - به تعداد زیاد
زورکی لبخند زدن
اخم - اخم و تخم - مخالفت
فهمیده شدن - درک شدن get sth home to sb: چیزی را به کسی فهماندن - مطلبی را حالی کسی کردن
نرم گذشتن - آرام گذشتن
خوب می تواند بهانه بتراشد
صرفا از روی عادت - بنا به عادت
این قضیه او را از ناامیدی نجات داد
این خبر را بعدا هم میشود داد. دیر نمیشود
فعلا به مدرسه نفرستیدش
ماشین کیلومترپایین ( کم کار کرده )
فرار کردن - در رفتن
از . . . یک سرو گردن بالاتر بودن
از . . . یک سرو گردن بالاتر بودن
مثل روز روشن بودن - از یک فرسخی هم معلوم بودن
مثل روز روشن بودن - از یک فرسخی هم معلوم بودن
خیلی دورتر از هدف زدم
حواس کسی جای دیگری بودن - اینجا نبودن
خود را گرفتن - باد کردن - خیلی مهم تشریف داشتن
خود را گرفتن - باد کردن - خیلی مهم تشریف داشتن
خیلی عصبانی بودن - خون خون کسی را خوردن
کار فصلی - کار موسمی
با یک شخص دیگر مشورت کردن - نظر شخص دیگری را هم خواستن
نظر شخص دیگری را هم خواستن
با کسی هم عقیده بودن - با کسی همدلی داشتن
راجع به کسی بد فکر کردن