پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٣,٥٤٨)
فرهنگ هزاره : [واقعه، موقعیت و غیره] جنبه نمایشی دادن به - مجسم کردن - تجسم دادن به - بازی . . . را درآوردن - بزرگ کردن - گنده کردن - مبالغه کردن درب ...
مهدورالدم - اعدامی - کشتنی
( رسمی ) انجام کاری را ترجیح دادن
او مرگ را بر دروغ ترجیح می دهد.
برای چیزی له له زدن
با آنها همصدا شد.
ابزار فریب
تحقیر - مذمت - انتقاد
رفتار نابخردانۀ انسانی
کوردلی
جواهرنشان
واژگونی یا انحلال کامل
دست و پا چلفتی
قصور
سگ های تازی بوی شکار شنیده
نیرنگ - تبانی
( در مورد امور سیاسی ) بند و بست ها
غرق تجمل و تمول
دست به گریبان بودن با یکدیگر
حاکمان تفرقه انداز
حاکم
سکرآور
یار غار - رفیق گرمابه و گلستان
داغون
توام با برادرکشی
جهان مسیحی
دربار مقدس
مایوس کردن
مال اندوزی - مال پرستی
فرهنگ هزاره: قابل خرید بودن - خریدنی بودن
سرمنزل معنوی
منزلگاه حیات
فرمانروا
در اوج شکوفایی
دل به هم زن - مهوع - تهوع آور ( ترس و غیره ) دلشوره آور
حال کسی را به هم زدن - دل کسی را به هم زدن
افسانه نشان از اسطوره دارد ( حاکی از اسطوره است )
طرد خبط ها و گناهان انسان
مضمون اصلی
احساس ندامت کردن از - احساس پشیمانی کردن
بدون نگرانی
مصلحت اندیشی
entail sth on sb یعنی ( هزینه و غیره ) بر کسی تحمیل کردن، برای کسی به بار آوردن
سرنوشتی ازلی
acquit oneself یعنی از عهده بر آمدن
خیانت آمیز - خائنانه - عهدشکنانه
ناراحتی وجدان
بی اخلاق
[آب و هوا] بی ثبات - متغیر
به مخمصه انداختن