پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٣,٥٤٨)
قوانین ناپیدای طبیعت
( به شوخی ) کله، مخ، بالاخانه He is a bit weak in the top storey = بالاخانه اش معیوب است.
زنان در گذشته مقهور بوده اند
شیوۀ تفکر
طفره روی
پاکت ضخیم
جالیز کلم - کرت کلم = cabbage patch cabbage در زبان محاوره ای بریتانیا ، در مقام طعنه زدن به آدم بی بو و خاصیت، منفعل و عقب مانده از واژۀ cabbage اس ...
buzz about/around = وول خوردن، لولیدن، تندتند رفتن buzz off = به چاک زدن
جوهر اولیه
نفسش بند آمد
احساس بیگانگی کردن - خود را غریبه احساس کردن
نشانی از - ذره ای - اثری از
بی غرضی - بی تفاوتی - بی طرفی
چه لزومی دارد زیره به کرمان ببریم؟
انبوهی به وفور = in profusion
انبوه بی شمار
چقدر دلش هوای خانه کرده
ملال آور
ناامن
تعادل ناپایدار
عقلت کم شده؟
جهل مرکب
ملال آور - خسته کننده
امور پیش پا افتادۀ روزانۀ زندگی
آدم شر - آدم خرابکار
چه مردمان مزاحمی!
لانۀ فساد
یک دست میز تو هم رو
the outermost reaches : دورترین زوایا
دورترین زوایا
راه پرمخاطره - سفر پرمخاطره
برای پیوستن به صفِ
کنایه از : در خطر بودن، با طناب پوسیده توی چاه رفتن، با آتش بازی کردن
حساس بودن
مسرور - مشعوف مجذوب طلسم شده
خوابی جادویی
فرهنگ هزاره تصادفی برخورد کردن به، اتفاقی برخوردن به stumble on/upon sb/sth= stumble across sb/sth
( هزاره ) 1. خواهش می کنم! 2. باشد!قبول!
چه حیف!
دارم پیر می شوم. دیگر آن آدم سابق نیستم.
شکستن شاخه
او کاملا از توان افتاده بود.
موهای خرگوش
مهارت - زبردستی ( مجازی ) دستکاری
تعجب و ناباوری
تردستی شعبده بازی
معماهای کهن
داستان جنایی
مصاحبت دیگران
چه بد!