پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
کارگر صنایع فولاد - کارگر ذوب آهن
پوشیده از فولاد - مسلح - زره پوش
گروه نوازندگان طبل های فلزی
دل خود را قرص کردن ( برای/در برابرِ ) - دل خود را محکم کردن ( برای/در برابرِ )
اسلحۀ سرد
هرس تزئینی
کلاه آفتابی
پیچ امین الدوله
طرف خوب چیزی
با شکوه و جلال
زیر این آسمان کبود
اجلاس سران
گفت و گوی سران
( کریکت ) زمین زود خشک
کاری را بی دردسر به دست آوردن
دستی دستی خود را ناراحت کردن
بی ملیتی - آوارگی - بی خانمانی
منقلب بودن
کپی کسی بودن
تمیز کردن - برق انداختن
جمع و جور
همین طوری - شانسی - الله بختکی
کمابیش
نه چندان چیز دندان گیری
در حال طغیان بودن
فکری به حال . . . کردن
کفر کسی درآمدن
بد عنق
با تلخی - با عصبانیت
گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف
پر طمطراق - پر طنطنه
بسیار عجیب
مزه دهن کسی را فهمیدن
پر سر و صدا
اعلام عقب نشینی کردن
رجزخوانی
از قرار معلوم - آن طور که پیداست
سر و مر و گنده - سالم و سرحال
صحیح و سالم - سالمِ سالم
خوش خواب
خوش ترکیب
اراجیف - چرند
کسی را لو دادن
پوست کسی را کندن - پیر کسی را در آوردن
به کسی انداختن - به کسی قالب کردن
سختی دیدن - دوره سختی را گذراندن
( در آمریکا ) داد و قال - جر و بحث
فکر می کند مرکز تمام عالم است
ضمانت کسی را کردن
مطلع و آگاه بودن از