jailbird

/ˈdʒeɪlbɜːrd//ˈdʒeɪlbɜːd/

معنی: محکوم، محبوس، جنایت کار، زندانی
معانی دیگر: (عامیانه)، زندانی سابق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone who is serving or has served time in jail; convict.

جمله های نمونه

1. The jailbird cast about him for a way of escape.
[ترجمه گوگل]پرنده زندان برای راهی برای فرار او را انداخت
[ترجمه ترگمان]The راهی برای فرار پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Phil became a jailbird because of a now-notorious event which took place just a few yards from where we are sitting.
[ترجمه گوگل]فیل به خاطر یک رویداد بدنام که تنها چند متر دورتر از محل نشستن ما رخ داد، تبدیل به یک زندانی شد
[ترجمه ترگمان]فیل به خاطر حادثه ای که اکنون در چند متری جایی که ما نشسته بودیم، زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Liss divorce her jailbird husband to marry her tennis pro?
[ترجمه گوگل]لیس از شوهر زندانی خود طلاق می گیرد تا با حرفه ای تنیس خود ازدواج کند؟
[ترجمه ترگمان]لیس \"از شوهرش طلاق گرفت تا با تنیس - ش ازدواج کنه؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fear can prop you jailbird, hope can set you free. A strong man can save himself, a magnificent man can retention variant.
[ترجمه گوگل]ترس می تواند شما را نگه دارد، امید می تواند شما را آزاد کند یک مرد قوی می تواند خود را نجات دهد، یک مرد باشکوه می تواند نوع خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]ترس می تواند شما را محکم نگه دارد، امید می تواند شما را آزاد کند یک مرد قوی می تواند خودش را نجات دهد، مردی با شکوه می تواند تنوع داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Former hippie, former jailbird, former aficionado of crack cocaine, Felix Dennis built one of the most successful privately owned magazine empires in the world.
[ترجمه گوگل]فلیکس دنیس، هیپی سابق، زندانی سابق، عاشق سابق کراک، یکی از موفق ترین امپراتوری های مجلات خصوصی در جهان را ساخت
[ترجمه ترگمان]رهبر سابق هیپی، jailbird، aficionado سابق کرک کوکائین، یکی از موفق ترین امپراطوری ها را در مجله خصوصی جهان بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Will Frances Liss divorce her jailbird husband to marry her tennis pro?
[ترجمه گوگل]آیا فرانسیس لیس از شوهر زندانی خود طلاق خواهد گرفت تا با حرفه ای تنیس خود ازدواج کند؟
[ترجمه ترگمان]فرانسیس \"می خواد شوهرش رو طلاق کنه تا با تنیس - ش ازدواج کنه؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, it was his role as brooding jailbird Michael Scofield in Prison Break that catapulted him firmly on to the TV A-list.
[ترجمه گوگل]با این حال، این نقش او در نقش مایکل اسکافیلد، زندانی‌پرور در فیلم فرار از زندان بود که او را محکم به لیست A TV رساند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نقش او به عنوان \"مایکل Scofield\" در شکستن زندان بود که او را به شدت به سمت \"یک لیست تلویزیونی\" پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You're the cutest jailbird I ever did see.
[ترجمه گوگل]تو نازترین زندانی هستی که من دیدم
[ترجمه ترگمان]تو جذاب ترین مردی هستی که تا حالا دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I Was Once a " Jailbird "
[ترجمه گوگل]من زمانی یک "پرنده زندان" بودم
[ترجمه ترگمان]من یک \"jailbird\" بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present this young man came in fair in ugg boots morn ugg claccic had got afresh immediately somebody else, just ask for this time of, seem still a jailbird.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این مرد جوان در عادلانه آمد با چکمه های ugg morn ugg claccic تازه شده بود بلافاصله شخص دیگری، فقط برای این زمان از، به نظر می رسد هنوز یک jailbird
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این مرد جوان در حالی که صبح زود پا به پا کرده بود، صبح زود از نو شروع به کار کرد و از نو شروع کرد به پرسیدن این دفعه که هنوز یک زندانی فراری به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And if that means leveling the playing field for investors, as former jailbird Martha Stewart might say, it's a good thing.
[ترجمه گوگل]و همانطور که مارتا استوارت زندانی سابق ممکن است بگوید، اگر این به معنای هموار کردن زمین بازی برای سرمایه گذاران باشد، چیز خوبی است
[ترجمه ترگمان]و اگر این به معنای متعادل کردن زمینه بازی برای سرمایه گذاران باشد، همانطور که مارتا مارتا استیوارت هم ممکن است بگوید، این یک چیز خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She said that it would be a cold day in hell before she befriended the former jailbird.
[ترجمه گوگل]او گفت که قبل از اینکه با زندانی سابق دوست شود، روز سردی در جهنم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]گفت که روز سردی خواهد بود، قبل از اینکه با یک آدم فراری از زندان فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محکوم (اسم)
con, convict, lag, chummy, jailbird, geezo, lagger, lockstepper

محبوس (اسم)
convict, jailbird

جنایت کار (اسم)
criminal, felon, malefactor, jailbird, desperado

زندانی (اسم)
prisoner, jailbird, termer, inmate

انگلیسی به انگلیسی

• prisoner, inmate, criminal, convict, one who has been in jail for a long time
a jailbird is a person who is in prison or who has been to prison; an old-fashioned, informal word.
person who is in jail, prisoner

پیشنهاد کاربران

زندانی سابقه دار
زندانی سابقه دار ( کسی که چندین بار به زندان رفته و آزاد شده باشد )

بپرس