پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٣,٤٦٢)
آشفته - نامنظم - در هم ریخته
قبلا نشنیده ام. تازه دارم میشنوم - برایم تازه است
خبرساز بودن - سر زبان ها بودن - مطرح بودن
با خود حرف زدن - زیر لب حرف زدن
ضربۀ مهلک - ضربۀ کوبنده
کسی را گول زدن - کسی را از راه به در بردن
برداشتن و فرار کردن
خودکشی کردن
جبران مافات کردن
اگر از ظاهرش بخواهیم قضاوت کنیم
لباس مخصوص به تن نداشتن - یونیفورم نپوشیده بودن
حمایت ظاهری کردن از چیزی - دربارۀ چیزی داد سخن دادن - تظاهر به طرفداری از چیزی کردن
روی موضوعی ماندن - روی موضوعی فکر کردن
این پا و آن پا کردن - این دست و آن دست کردن
با غذا بازی کردن
خط ارتباطی
دست در دست هم انداختن
حیات تازه ای به کسی دادن - روح تازه ای در کالبد کسی دمیدن
جادۀ ارتباطی
تیری در تاریکی - بی گدار به آب زدن
سریع - تند
آدم فاضل
رفتار اکتسابی
با صدا خوردن به
لغزش قلم
بی توجهی
لکنت
در حین کار مردن
( گیاه ) شاخ و برگ خشکاندن
شهیدشدن
چه حلال زاده - عجب حلال زاده
جار و جنجال راه انداختن
متوفی - مرحوم - درگذشتگان - رفتگان
عاری از
قمارخانه
لانۀ فساد
شیره کش خانه
دچار توهم بودن، اسیر پندار بودن
جنون عظمت
احمق جان - الاغ جان
لانه فساد
ریاضت کشیدن
واقعیات زندگی
به هیچ وجه من الوجوه - مطلقا - ابدا - اصلا و ابدا
فرهنگ رانندگی
سر و ته . . . را زدن
نسخه اصلی - نسخه اول
علیرغم تمام مشکلات - با وجود همۀ گرفتاری ها
پر از - مملو از - سرشار از - غرق در
بچه مدرسه ای ها