پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٣,٥٠١)
ارزشش را داشتن، به زحمتش ارزیدن
کسی که دلش می خواهد شاعر بشود
آدم درب و داغون - آدم خرد و خاکشیر
کلنجار رفتن با، درگیرشدن با، کشمکش کردن با، دست و پنجه نرم کردن با ( مسئله، مشکل و غیره )
مسائل را رفع و رجوع کردن
چیزی را چلاندن
شکلک درآوردن - دهن کجی کردن
( مجازی ) شکافی عمیق
هِن و هِن پیش رفتن
( به طعنه در محاوره ) تازه به دوران رسیده
ساعت شروع حمله
معاف از مالیات ارزش افزوده ( در مورد کالاها - خدمات )
پر از شور زندگی بودن
بده - بستان با یک دست دادن و با دست دیگر گرفتن - چیزی دادن و چیزی گرفتن: play a zero - sum game
میلیون ها - بی نهایت بار
پریدن و رفتن، برقی رفتن، مثل برق رفتن، با سرعت پیش رفتن
( محاوره ) : پرشور، پرتحرک، پر از حیات، پر از نیرو، باحال، سرحال
( محاوره ) [ بیمار، هوا، وضع، کاسبی] : رو به بهبود بودن، در حال بهترشدن بودن
خاطرات گذشته، یادهای قدیم
که خدایش بیامرزد - رضوان الله علیه
( در هند ) 1. زن اروپایی 2 ( در خطاب به زنان اروپایی ) صاحب، خانم صاحب
پرنکوهش
پوشه
کتاب افسون کننده
( در محاوره ) آدم خیالباف
افاده ای - پر افاده
با افاده - یا سردی - با خشکی
واقعیت خشن - واقعیت زننده
( محاوره ) چشم کسی سیاهی رفتن
بداختر
( عامیانه ) نشئه بودن - تو عالم هپروت بودن
بازیچه
با کوچکترین چیزی دست به اسلحه بردن - دست به ماشه بودن - با کمترین چیزی تیراندازی کردن
مقدار کل فسفر
آناکوندا
be welcome to sth be welcome to do sth مجاز بودن که ، مختاربودن که، اجازه داشتن که
بازار غیرقانونی
مجالس می گساری
دایر کردن محفل
زبان درازی کردن
عدم توافق اخلاقی
نکته سنجی
برای محکم کاری
زبان آوری
زرین مو
کفچه مار
از قدیم ترین ایام
گل و لای حاصلخیز
زمین های آفتاب سوخته
آفتاب سوخته