نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sure knowledge: دانش یقینی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bodiless: بی کالبد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
supreme reality: حقیقت برین
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the evil hour: لحظه مصیبت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the evil one: اهریمن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get inti evil ways: گمراه شدن - به راه بد افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have an evil tongue: زبان گزنده ای داشتن - زبان تلخی داش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cast an an evil eye on sb: کسی را چشم زدن - کسی را نظر زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall on evil days: گرفتار نکبت شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speak evil of sb: از کسی بدگویی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
social evils: مفاسد اجتماعی - زشتی های جامعه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
evil smelling: بدبو - متعفن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
evil minded: بدنهاد - بداندیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
با سلام و احترام take after sb & ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unintercepted: بی وقفه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brahman: جان فرهی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
taintless: ناآلوده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be old hat: مال عهد بوق بودن - مال عهد دقیانوس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an oft told tale: داستان تکراری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through sb`s good offices: به لطف کسی - با محبت کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through the offices of: تحت توجهاتِ - با مساعدت های
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fit for nothing: به درد نخور
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the naked truth: حقیقت عریان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
salve one`s conscience: وجدان خود را آسوده کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on drugs: معتاد بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
return sb`s salute: جواب سلام کسی را دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb on pills: برای کسی قرص تجویز کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take the salute: سان دیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this joke is on you: هدف این جوک تویی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
formless being: هستی بی شکل
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
broadside on: از پهلو - از ناحیۀ پهلو
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sins of omission: گناهان ترک اوامر - قصور خدمت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
any old thing: هر چیز - هر چی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
any old where: هرجا - هر کجا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you are a funny old thing: خیلی آدم بامزه ای هستی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
phenomenal universe: جهان محسوس و مادی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the absolute self: خود محض
٤ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
با سلام و احترام سیری در ادبیات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پاسخ صحیح

-
بپرس
-
با سلام و احترام   Vice-Pres ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the march of time: مرور زمان - گذشت زمان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send sb to the sin bin: بازیکنی را موقتا از بازی اخراج کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be invalidated out: معافیت از خدمت به دلیل معلول شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be intuitive: شم قوی داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sth inviolate: مقدس شمردن - تخطی نکردن از
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an iota of: یک سر جو - ذره ای - سر سوزنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb in irons: کسی را غل و زنجیر کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
iron gray: سربی رنگ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good job: یک موقعیت خوب - یک وضعیت خوب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the high jump: ( ورزش ) پرش ارتفاع
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
judicial faculty: قوۀ تمیز
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the judicial bench: قضات دادگاه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go and jump in the lake: گورت را گم کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the king of the forest: درخت بلوط
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a lounge: لمیدن - لم دادن ول گشتن - پرسه زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lost art: یک هنر فراموش شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
penwiper: جوهر پاک کن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
love feast: شام اخوت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay down office: از کار کناره گرفتن - از مقام خود اس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lousy with: مالامال از
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
maid of all work: خدمتکار همه کاره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet one`s maker: به لقا الله پیوستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am roasting: دارم می پزم - دارم کباب می شوم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a marble breast: دلی سخت - دلی سنگ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
robustly healthy: سالم و قوی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the election reduced the party to a rump: انتخابات چیزی از حزب باقی نگذاشت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as a quid pro quo for: به جایِ - در عوضِ - به جبران
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run away together: با هم فرار کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rumpus room: اتاق بازی - اتاق تفریحات - اتاق سرگ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a reckless disregard for: بی توجهی آمیخته به بی پروایی نسبت ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
per annum: در سال - سالی - سالیانه - هر سال
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pep sb sth up: جان تازه دادن به
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the missing link: حلقۀ مفقوده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play a trick: کلک سوار کردن - بامبول در آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
road sense: فرهنگ رانندگی - شعور رانندگی - فرهن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rule with a rod of iron: قاطعانه حکومت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb wrong: حرف کسی را عوضی فهمیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quake in one`s boots: لرزه بر اندام کسی افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reflect discredit on sb sth: مایه بی آبرویی کسی/چیزی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel refreshed: سرحال بودن - احساس نشاط کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his face relaxed into a smile: صورتش باز شد و خنده به چهره اش آمد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money qua money can not provide happiness: پول فی نفسه خوشبختی نمی آورد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on general release: روی اکران عمومی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the quarter: سر پانزده دقیقه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with religious care: با وجدان تمام - با ایمان تمام - با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remedial actions: اصلاح گرایی - اقدامات اصلاح گرایانه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the port quarter: پهلوی چپ پاشنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be remiss of sb: نشان بی مبالاتی کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the starboard quarter: پهلوی راست پاشنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are remotely related: خویشاوندی دوری با هم داریم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
report back from: بازگشتن از - مراجعت کردن از
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
queer sb`s pitch: اوضاع کسی را خراب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disturb sb`s repose: خواب کسی را آشفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is in queer street: آه ندارد که با ناله سودا کند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a look of reproach: نگاهی سرزنش آمیز
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
queen it over: ریاست کردن بر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the gold reserve: پشتوانه طلا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call sth into question: چیزی را مورد تردید قرار دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the quick and the dead: زنده و مرده ( زندگان و مردگان )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
underlying: برخی مواقع معنی ناپیدا هم می دهد ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off one`s rocker: خل و چل - بی کله
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a rocket: توبیخ شدن - سرزنش شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a distress rocket: گلولۀ منور
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jog sb`s memory: خاطره ای را در ذهن کسی زنده کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a verdict of not proven: حکم برائت به دلیل فقدان شواهد کافی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work the oracle: با کلک موفق شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high calling: شغل شریف
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay obeisance to sb: پیش کسی سر فرود آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall into heresy: مرتد شدن - ملحد شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with heightened colour: با چهرۀ برافروخته
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
good fellowship: اجتماعی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the can: ( فیلم ) حاضر و آماده بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
state the case for sth: موضوع چیزی را مطرح کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back sb into a corner: کسی را در تنگنا قرار دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start in on sb: به جان کسی افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start sth from scratch: کاری را از اول شروع کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lie spread eagled: ولو شدن - طاق باز خوابیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sower of discontent: نفاق افکن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in session: دایر بودن - در حال فعالیت بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt along: ( اتومبیل ) تلق و تلق پیش رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt to stop: یکهو توقف کردن - با یک تکان ایستادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt sb into sth: با شوک به . . . واداشتن - به . . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt sb out of sth: با شوک از . . . خارج کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolly sth up: ( مهمانی و غیره ) گرم کردن - شادتر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolly sb along: تشویق کردن - روحیه دادن به
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go along at a jog: یواش یواش رفتن - با تانی رفتن - یور ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be full to repletion: حسابی سیر بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lucrative: نان و آب دار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of pique: از فرط آزردگی - از شدت انزجار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nosh up: غذای حسابی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by a nose: با اختلاف کمی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be good to look at it: به دیدنش ارزیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb proud: به کسی عزت و احترام گذاشتن - برای ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
look black: ( شخص ) عصبانی به نظر رسیدن - آشفته ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look big: مهم به نظر آمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
powder one`s nose: ( به کنایه در مورد زنان ) توالت رفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
civic pride: عرق شهری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be driven ashore: به گل نشستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour scorn on sb: به کسی به دیدۀ تحقیر نگاه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour scorn on sth: به چیزی به دیدۀ تحقیر نگاه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth to bite on: نان بخور و نمیری داشتن - آب باریکه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fair enough: تا اینجا درست
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hostage to fortune: ضامن خوشبختی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold sb hostage: کسی را گروگان گرفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
old folk`s home: خانۀ سالمندان
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel at home in sth: به چیزی مسلط بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the old home: زادگاه - سرزمین اصلی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
govern one`s tongue: جلوی زبان خود را گرفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be governed by sth: تحت تاثیر چیزی قرار داشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through fair and foul: در خوشی و ناخوشی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fighting talk: کلمات جنگ افروز
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
street fighting: جنگ و درگیری خیابانی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blunder about: کورمال کورمال به این طرف و آن طرف ر ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blunder around: کورمال کورمال به این طرف و آن طرف ر ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot gospeller: واعظ پرشور
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not so hot: چنگی به دل نمی زند!
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hot on sth: در کاری سررشته داشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspend hostilities: به جنگ خاتمه دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
return sth with interest: دو برابر تلافی کردن - یک چیزی هم رو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get hot under the collar: کفر کسی بالا آمدن - جوشی شدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hotfoot it: با عجله رفتن - به سرعت رفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the landed interest: زمین داران
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know his kind: من این جور آدمها را می شناسم
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nothing of the sort: اصلا چنین چیزی نیست!
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don`t kid yourself: خودت را گول نزن!
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a legislative assembly: هیئت قانون گذاری - مجمع مقننه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your hands off: دست زدن موقوف
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the twists and turns: تغییر و تحولات
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
round the twist: خل - چل - مشنگ
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wine and dine sb: از کسی پذیرایی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a yack with sb: گپ زدن با کسی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yeoman service: خدمت صادقانه - خدمت طولانی - انجام ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yoo hoo: آهای
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb a good turn: به کسی کمک کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb a bad turn: در حق کسی بد کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
welcome: be welcome to sth be welcome to do ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dispossess sb of sth: کسی را از چیزی محروم کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in dispute with: در حال بگومگو با
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a disreputable crowd: اراذل و اوباش
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall into dissipated ways: به عیاشی کشیده شدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead a dissipated life: عمر به بطالت گذرانیدن - عیاشی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb well: از کسی پذیرایی کردن - به کسی رسیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get done with sth: قال چیزی را کندن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb out of sth: کلاه سر کسی گذاشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dotty about: عاشق - شیفته - کشته مرده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a double take: دیر فهمیدن - سکه کسی دیر افتادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the downward path: رو به وخامت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of drawing: بی ریخت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a policy of drift: سیاست دست روی دست گذاشتن - سیاست بی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dti: department of trade and industry وز ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lame duck: آدم دست و پا چلفتی - شرکت تق و لق
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be like water off a duck`s back: مثل یاسین به گوش خر بودن ( کاملا بی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
duck one`s head: سر خود را دزدیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like nothing on earth: مزخرف - افتضاح
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
promise sb the earth: وعده سر خرمن دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a fillip to: تکانی دادن به - حرکتی دادن به
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ding dong struggle: دعوای بزن و بخور
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a dire poverty: محتاج بودن به نان شب
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a direct hit: درست به هدف زدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip candles: شمع ساختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip garments: لباس رنگ کردن
٥ ماه پیش