نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sight of sth: در مد نظر قرار دادن چیزی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be sick to death of sth: منزجر بودن از چیزی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there is absolutely no side to him: هیچ آدم خودخواهی نیست
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get on the right side of somebody: کسی را خوشحال و راضی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the big side: خیلی بزرگ
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the right side of forty: زیر چهل سال ( در محاوره در مورد سن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sb on one side: حرف خصوصی زدن با کسی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
side with sb: طرف کسی را گرفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a steep sided valley: دره ای با دامنه های پرشیب
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a glass sided container: ظرفی با دیواره های شیشه ای
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
side issue: مسئله جانبی - امر ثانوی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what i earn out of this job is a side issue: این که این کار چه درآمدی برای من دا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give side light on sb: نکات تازه ای را در مورد کسی روشن سا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give side light on sth: نکات تازه ای را در مورد چیزی روشن س ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a sidelong look at sth: از زاویه ای تازه به چیزی نگاه کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sidesplitting: مضحک - خیلی خنده دار
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raw sienna: زرد مایل به قهوه ای
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the right side of the cloth: روی پارچه - طرف روی پارچه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
along the side of: در امتداد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the far side of sth: منتهی الیه چیزی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wrong side of the cloth: پشت پارچه - طرف پشت پارچه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a side of lamb: یک شقه بره
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the two side of the dispute: طرفین درگیر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sick humour: شوخی خرکی - شوخی زننده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inculcate sth in sb: در ذهن کسی فروکردن - به کسی تلقین ک ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
many coloured light: پرتو رنگارنگ
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sudden uprising of the science: پیشرفت ناگهانی علوم
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lure of philosophy: جاذبۀ فلسفه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unkinder: ظالمانه تر - بی رحمانه تر - جانفرسا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sceptre: قدرت و توان
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pompous generals: سرداران پر زرق و برق
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
timeless sway: سلطه جاوید
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a state of grace: بهره مندی از رحمت الهی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quell the riot: فرونشاندن ناآرامی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pasty faced: زردچهره
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strike terror into sb: هراس در دل کسی انداختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a temper: عصبانی
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fly into a temper: زود عصبانی شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
display a lot of temperament: احساساتی بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
terrorize sb into sth: کاری را با ارعاب به کاری واداشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be terror stricken: زهره ترک شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a wee: جیش کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
born in wedlock: مشروع - حلال زاده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get weaving: بکوب کارکردن - آستین ها را بالا زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be weary of sth: ذله شدن از چیزی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a weeny bit: یک ریزه - یک ذره
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weird and wonderful: جالب
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can well be right: احتمالا تو حق داری
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you may well be right: احتمالا تو حق داری
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wheel of fortune: چرخ تقدیر و سرنوشت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
evict tenants: گرفتن حکم تخلیه ملک
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a wheelie: تیک آف کردن - تک چرخ رفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be wheezy: خس خس کردن سینه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at tender age: جوان و آسیب پذیربودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put work out to tender: کاری را به مناقصه/مزایده گذاشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zimmer frame: واکر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on easy terms: با شرایط مناسب
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tell against sb: به ضرر کسی تمام شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in terminal decay: در حال فروپاشی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be terminally ill: بیماری علاج ناپذیر داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tell the world: چیزی را جارزدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
terminate a pregnancy: سقط جنین کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teach sb a lesson: درس عبرت برای کسی شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
teaching practice: کارورزی معلمی - دوره عملی برای تدری ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tear sb limb from limb: پدر کسی را درآوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
technical hitch: نقص فنی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
telephone tapping: استراق سمع تلفنی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a telescopic umbrella: چتر تاشو
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tasteful: خوش سلیقه ساخته شده بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tasteless: با کج سلیقگی ساخته شده بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound the tattoo: شیپور بازگشت را به صدا درآوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beat the tattoo: طبل استراحت را زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beat a tattoo on the table: روی میز ضرب گرفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taunt sb with: کفر کسی را درآوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a tax on: ( بر سلامتی، توانایی و غیره ) فشاری ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tax sth at source: مالیات را پیش از پرداخت کم کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tax sb`s patience: کاسه صبر کسی را لبریز کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deferred sentence: مجازات یا محکومیتی که اعلام آن به ز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deferral period: مدت تاخیر
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deferred charges: هزینه های پیش پرداختی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deficiency bill: لایحه کسر بودجه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deferred debt: دیون معوق
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deferred liabilities: دیون بلند مدت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
covertly and overtly: مخفیانه و آشکارا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to take the initiative: ابتکار عمل را به دست گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fundamentalist ideology: ایدئولوژی بنیادگرایانه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
violent subjugation: تسخیر و شکست خشونت آمیز
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
iran’s islamic revolutionary guards corps: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in major international forums: در مجامع بزرگ بین المللی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a solemn enduring united commitment: تعهد جدی، پایدار و متحد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a democratic outpost: پایگاه دموکراتیک
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strangling of freedom of navigation: ممانعت از کشتیرانی آزاد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mental deed: کردار روانی و ذهنی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
waging religious war: برپایی جنگ مذهبی و عقیدتی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jihadi fanaticism: تعصب و خشک مغزی جهادی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the heads of hamas: رهبران و سران حماس
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the shiite militias: شبه نظامی های شیعی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stark warning: هشدار شدید
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one pointedness: تمرکز واحد - یکسو نگریستن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
egolessness: ترک منیت
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ephemeral nature: ماهیت فناپذیر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
equitable adoption: فرزند خواندگی به صورت قرارداد شفاهی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
equal time act: قانون مدت یکسان
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
equal protection of the law: حمایت مساوی قانونی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
epistola: منشور - سند انتقال زمین یا تضمین قر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
equal and uniform taxation: مالیات بندی مساوی و متحدالشکل
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
en mass: به طور گروهی یا توده ای - به طور عم ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a fast talker: آدم سرزبان داری است
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep a tally of sth: حساب چیزی را نگه داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tangle with sb: سرشاخ شدن با کسی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tangle with sth: درافتادن با چیزی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap sb for money: کسی را تیغ زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tap sb for information: حرف کشیدن از کسی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take up sth: ( جا ) گرفتن - اشغال کردن - پرکردن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tart: زبان تندی داشتن - زبان گزنده ای داش ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tart oneself up: بزک دوزک کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take off spool: حلقه دهنده ( نوار، فیلم، نوار صدا )
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sb to task: کسی را توبیخ کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a military take over: کودتای نظامی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a hard taskmaster: حسابی کار از گردۀ دیگران کشیدن - سر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take up spool: ( نوار فیلم، نوار صدا ) حلقه گیرنده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be the talk of the town: نقل هر مجلس بودن - زبانزد همگان بود ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk oneself hoarse: گلوی خود را پاره کردن - روده درازی ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get oneself talked about: بهانه غیبت دست مردم دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know what one is talking about: از روی تجربه حرف زدن - دانسته حرف ز ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look who is talking: دیگ به دیگ میگه روت سیاه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk dirty: حرفهای مستهجن زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk like a dutch uncle: موعظه کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk back to sb: تو روی کسی ایستادن - جواب کسی را دا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk round sth: طفره رفتن از مطلبی، مسئله ای
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep a tab on sb: کسی را پاییدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep a tab on sth: حساب چیزی را داشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the tables are turned: ورق برگشته است
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
table linen: سفره - دستمال سفره
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tack to port: به سمت راست منحرف شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tack to starboard: به سمت چپ منحرف شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it on oneself to do sth: سر خود تصمیم گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tactful: ظرافت به خرج دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can take him anyway: میتوانی روی رفتارش حساب کنی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tactless: بی ملاحظه بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be tagged as sth: یدک کشیدن لقب چیزی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a tail on sb: بپا گذاشتن برای کسی - مامور مخفی بر ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sb out of himself: کسی را آرام کردن - تسلی خاطر دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth from: اقتباس کردن از
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth as: از چیزی . . . برداشت کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be taken with sb: مجذوب کسی شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be taken with sth: تحت تاثیر چیزی قرار گرفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an oasis of calm in a troubled universe: آرامشی در دل جهانی آشوب زده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on oath: قسم خورده بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on my oath: به خدا - قسم میخورم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
place sb under oath: کسی را سوگند دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oau: سازمان وحدت آفریقا
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
your obedient servant: جان نثار - چاکر
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is an object of pity: دل آدم برایش میسوزد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become obsolescent: از رده خارج شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is the object of his desires: خیلی میخواهدش - شیفته اوست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unemployment figures are remaining obstinately high: ارقام بیکاری همچنان بالاست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
distance is no object: فاصله اش مهم نیست
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cause an obstruction: سد معبر کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an old song kept obtruding upon my consciousness: یک آهنگ قدیمی بدون اینکه بخواهم مرت ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make obeisance to sb: به کسی تعظیم کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be obtrusive: تو ذوق زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
obiter dictum: اظهارنظر ضمنی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fulfil an obligation: ادای دین کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be under no obligation: زیر دین کسی نبودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk obscenely: حرفهای کثیف و مستهجن زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take an observation: در علم ستاره شناسی به مفهوم رصدکردن ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
escape observation: پنهان ماندن از انظار
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his obsession with death: فکر دائمی اش به مرگ
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cam near to screaming: دیگر داشتم فریاد میزدم
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he will have it that: مصرانه میگوید که . . .
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he hawks fruit: میوه فروشی دوره گرد
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
win by a neck: با اختلاف کمی برنده شدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hawked about: دهان به دهان گشتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose by a neck: با اختلاف کمی باختن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in need: دست کسی تنگ بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make hay: خشک کردن یونجه و علوفه
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb the needle: اعصاب کسی را خط خطی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in needy circumstances: در فقر و تنگدستی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dice are loaded against him: ورق ها علیه او برگشته اند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the dice are loaded in his favour: ورق ها به نفع او برگشته اند
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neglect oneself: توجه نکردن به سر و وضع خود
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel neglected: خود را تنها احساس کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the nadir of: در اوجِ . . . ، در کمالِ . . .
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grass on sb: کسی را لو دادن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
god grant that: خدا کند که . . .
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail a lie: بر ملا کردن دروغ
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i heard on the grapevine that: ( مجازی ) کلاغه برام خبر آورد که . ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail sth on: با میخ زدن - نصب کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put out to grass: ( مجازی ) خانه نشین کردن - از کار ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail up sth in a box: چیزی را در جعبه گذاشتن و در آن را م ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb harm: به کسی صدمه زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a near view of sth: چیزی را از نزدیک بررسی کردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
no harm trying: به امتحانش می ارزد
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
or nearest offer: یا به بالاترین پیشنهاد یا چیزی در ا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haul sb up: کسی را به دادگاه کشاندن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so near and yet so far: این قدر نزدیک و با این حال دست نیاف ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good haul: لقمۀ چرب و نرم
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
domestic economy: اقتصاد خانواده - تدبیر منزل
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
practise economy: صرفه جویی کردن - قناعت کردن
٧ ماه پیش