نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a marble breast: دلی سخت - دلی سنگ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
robustly healthy: سالم و قوی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the election reduced the party to a rump: انتخابات چیزی از حزب باقی نگذاشت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as a quid pro quo for: به جایِ - در عوضِ - به جبران
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run away together: با هم فرار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rumpus room: اتاق بازی - اتاق تفریحات - اتاق سرگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a reckless disregard for: بی توجهی آمیخته به بی پروایی نسبت ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
per annum: در سال - سالی - سالیانه - هر سال
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pep sb sth up: جان تازه دادن به
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the missing link: حلقۀ مفقوده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play a trick: کلک سوار کردن - بامبول در آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
road sense: فرهنگ رانندگی - شعور رانندگی - فرهن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rule with a rod of iron: قاطعانه حکومت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb wrong: حرف کسی را عوضی فهمیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quake in one`s boots: لرزه بر اندام کسی افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reflect discredit on sb sth: مایه بی آبرویی کسی/چیزی شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel refreshed: سرحال بودن - احساس نشاط کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his face relaxed into a smile: صورتش باز شد و خنده به چهره اش آمد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
money qua money can not provide happiness: پول فی نفسه خوشبختی نمی آورد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on general release: روی اکران عمومی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the quarter: سر پانزده دقیقه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with religious care: با وجدان تمام - با ایمان تمام - با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remedial actions: اصلاح گرایی - اقدامات اصلاح گرایانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the port quarter: پهلوی چپ پاشنه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be remiss of sb: نشان بی مبالاتی کسی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the starboard quarter: پهلوی راست پاشنه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are remotely related: خویشاوندی دوری با هم داریم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
report back from: بازگشتن از - مراجعت کردن از
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
queer sb`s pitch: اوضاع کسی را خراب کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
disturb sb`s repose: خواب کسی را آشفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is in queer street: آه ندارد که با ناله سودا کند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a look of reproach: نگاهی سرزنش آمیز
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
queen it over: ریاست کردن بر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the gold reserve: پشتوانه طلا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call sth into question: چیزی را مورد تردید قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the quick and the dead: زنده و مرده ( زندگان و مردگان )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
underlying: برخی مواقع معنی ناپیدا هم می دهد ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off one`s rocker: خل و چل - بی کله
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a rocket: توبیخ شدن - سرزنش شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a distress rocket: گلولۀ منور
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jog sb`s memory: خاطره ای را در ذهن کسی زنده کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a verdict of not proven: حکم برائت به دلیل فقدان شواهد کافی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work the oracle: با کلک موفق شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high calling: شغل شریف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay obeisance to sb: پیش کسی سر فرود آوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall into heresy: مرتد شدن - ملحد شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with heightened colour: با چهرۀ برافروخته
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
good fellowship: اجتماعی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the can: ( فیلم ) حاضر و آماده بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
state the case for sth: موضوع چیزی را مطرح کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back sb into a corner: کسی را در تنگنا قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start in on sb: به جان کسی افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start sth from scratch: کاری را از اول شروع کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lie spread eagled: ولو شدن - طاق باز خوابیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sower of discontent: نفاق افکن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in session: دایر بودن - در حال فعالیت بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt along: ( اتومبیل ) تلق و تلق پیش رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt to stop: یکهو توقف کردن - با یک تکان ایستادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt sb into sth: با شوک به . . . واداشتن - به . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolt sb out of sth: با شوک از . . . خارج کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolly sth up: ( مهمانی و غیره ) گرم کردن - شادتر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jolly sb along: تشویق کردن - روحیه دادن به
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go along at a jog: یواش یواش رفتن - با تانی رفتن - یور ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be full to repletion: حسابی سیر بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lucrative: نان و آب دار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of pique: از فرط آزردگی - از شدت انزجار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nosh up: غذای حسابی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by a nose: با اختلاف کمی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be good to look at it: به دیدنش ارزیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb proud: به کسی عزت و احترام گذاشتن - برای ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
look black: ( شخص ) عصبانی به نظر رسیدن - آشفته ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look big: مهم به نظر آمدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
powder one`s nose: ( به کنایه در مورد زنان ) توالت رفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
civic pride: عرق شهری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be driven ashore: به گل نشستن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour scorn on sb: به کسی به دیدۀ تحقیر نگاه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour scorn on sth: به چیزی به دیدۀ تحقیر نگاه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth to bite on: نان بخور و نمیری داشتن - آب باریکه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fair enough: تا اینجا درست
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hostage to fortune: ضامن خوشبختی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold sb hostage: کسی را گروگان گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
old folk`s home: خانۀ سالمندان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel at home in sth: به چیزی مسلط بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the old home: زادگاه - سرزمین اصلی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
govern one`s tongue: جلوی زبان خود را گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be governed by sth: تحت تاثیر چیزی قرار داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through fair and foul: در خوشی و ناخوشی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fighting talk: کلمات جنگ افروز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
street fighting: جنگ و درگیری خیابانی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blunder about: کورمال کورمال به این طرف و آن طرف ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blunder around: کورمال کورمال به این طرف و آن طرف ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hot gospeller: واعظ پرشور
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not so hot: چنگی به دل نمی زند!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hot on sth: در کاری سررشته داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suspend hostilities: به جنگ خاتمه دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
return sth with interest: دو برابر تلافی کردن - یک چیزی هم رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get hot under the collar: کفر کسی بالا آمدن - جوشی شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hotfoot it: با عجله رفتن - به سرعت رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the landed interest: زمین داران
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i know his kind: من این جور آدمها را می شناسم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nothing of the sort: اصلا چنین چیزی نیست!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don`t kid yourself: خودت را گول نزن!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a legislative assembly: هیئت قانون گذاری - مجمع مقننه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep your hands off: دست زدن موقوف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the twists and turns: تغییر و تحولات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
round the twist: خل - چل - مشنگ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wine and dine sb: از کسی پذیرایی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a yack with sb: گپ زدن با کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yeoman service: خدمت صادقانه - خدمت طولانی - انجام ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
yoo hoo: آهای
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb a good turn: به کسی کمک کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb a bad turn: در حق کسی بد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
welcome: be welcome to sth be welcome to do ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dispossess sb of sth: کسی را از چیزی محروم کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in dispute with: در حال بگومگو با
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a disreputable crowd: اراذل و اوباش
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall into dissipated ways: به عیاشی کشیده شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead a dissipated life: عمر به بطالت گذرانیدن - عیاشی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb well: از کسی پذیرایی کردن - به کسی رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get done with sth: قال چیزی را کندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sb out of sth: کلاه سر کسی گذاشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dotty about: عاشق - شیفته - کشته مرده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do a double take: دیر فهمیدن - سکه کسی دیر افتادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the downward path: رو به وخامت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of drawing: بی ریخت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a policy of drift: سیاست دست روی دست گذاشتن - سیاست بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dti: department of trade and industry وز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lame duck: آدم دست و پا چلفتی - شرکت تق و لق
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be like water off a duck`s back: مثل یاسین به گوش خر بودن ( کاملا بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
duck one`s head: سر خود را دزدیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like nothing on earth: مزخرف - افتضاح
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
promise sb the earth: وعده سر خرمن دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a fillip to: تکانی دادن به - حرکتی دادن به
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ding dong struggle: دعوای بزن و بخور
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a dire poverty: محتاج بودن به نان شب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a direct hit: درست به هدف زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip candles: شمع ساختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip garments: لباس رنگ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip the headlights: نور پایین را زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip into the future: به آینده فکر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sense of directions: حس جهت یابی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in disdain: با تحقیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in dishabille: با لباس خواب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dishonour to: مایه ننگ - مایه بی آبرویی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a roof over one`head: کلبه درویشی داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
with dispatch: سریع - به سرعت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a local derby: مسابقه محلی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a dig in the ribs: به کسی سقلمه زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hooded eyes: چشمان خمار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toll the knell: ناقوس ها را به صدا درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
preen oneself: ( به طعنه ) به خود ور رفتن - خود را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rake over old ashes: عزای گذشته را گرفتن - بیهوده غم گذش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rallying cry: فریاد حمایت طلبی - استمداد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a chicken ranch: مزرعۀ پرورش طیور
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
townee: ( به تحقیر ) آدم شهری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be set fair: شانس موفقیت داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fetch tears to the eyes: اشک همه را درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the field: فعال بودن - در میدان بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hold the field: مواضع خود را ترک نکردن - میدان را خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
field artillery: توپخانه صحرایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
field house: سالن سرپوشیده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an opium fiend: تریاکی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in full fig: با لباس تمام رسمی ( چسان فسان کرده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in foal: آبستن ( مادیان )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a publicity stunt: نمایش تبلیغاتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flyswat: مگس کش
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be stumped: عاجزشدن - درماندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fly fish: با مگس ماهی گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flying fox: خفاش میوه خوار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ginger sb sth up: روح بخشیدن به - سر حال آوردن - تحرک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i`m honest about it: باور کن - به خدا راستش را میگویم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a point of honour: مسئله شرافت - مسئله آبرو
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a stickler for: اهمیت زیادی به . . . دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mixed up kids: بچه هایی که مشکل اجتماعی دارند - بچ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be marooned: یکه و تنها ماندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mincingly: با ناز و ادا - با ادا و اطوار - با ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
things of the mind: معقولات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a fair deal: با کسی به انصاف رفتار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
of unsound mind: دچار اختلال حواس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the open country: در فضای باز - خارج از شهر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a closed mind: فکر بسته - تعصب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a fair hearing: به کسی فرصت کافی برای دفاع دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a fair way of business: وضع کسی سکه بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the proper channels: راه قانونی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
revolve sth in one`s mind: ( مطلب و غیره ) در ذهن زیر و رو کرد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fair words: کلمات قشنگ
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
regale oneself: دلی از عزا درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
with my proper eyes: با چشمهای خودم - با همین چشمهام
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a crisis on one`s hands: دچار بحران شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach a crisis: به بحران نزدیک شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
corrugated cardboard: مقوای زنبوری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
corrugated paper: کاغذ فانوسی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
corrupt practices: ارتشا
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cost sb dear: برای کسی گران تمام شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a calculated risk: خطر حساب شده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is beneath my notice: ارزش توجه کردن را دارد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a benefit match: مسابقه خیریه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a benefit concert: کنسرت خیریه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bend sb`s ear: دربارۀ مسئلۀ خود با کسی حرف زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a licence to print money: ( محاوره ) طرح پر خرج - طرح پر ریخت ...
١ سال پیش