نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
amber gambler: Someone who accelerates to try to c ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as far as i can throw: Only slightly
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
amber nectar: Beer
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an axe: To Grind A grievance, a disagreemen ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an offer one can’t refuse: An extremely attractive offer
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at wit’s end: Frustrated because all measures to ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zip one’s lip: Be quiet
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ants in your pants: Restlessness
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all talk and no trousers: Prone to empty boasts
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
any tom dick or harry: Any ordinary person
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all it’s cracked up to be: As good as claims or reputation wou ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
angel’s advocate: Someone who takes a positive outloo ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all over hell’s half acre: All over the place; everywhere
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the marbles: The entire prize or reward
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all dressed up and nowhere to go: Prepared ( with clothing or otherwi ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apple of one’s eye: A favorite person or thing, a perso ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
apple of someone’s eye: The person that someone loves most ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all the tea in china: Great wealth, a large payment
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all eyes and ears: Attentive
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all fur coat and no knickers: Superficially attractive, physicall ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
albatross around one’s neck: Something from one’s past that acts ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
another nail in one’s coffin: Something that leads to someone’s d ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all sizzle and no steak: Failing to live up to advance promo ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all in a day’s work: That’s what I’m here for; although ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act of congress: Hard to get, said of authorization
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act one’s age: To be mature, not childish
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after one’s own heart: Similar in a pleasing way
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
after the lord mayor’s show: Anticlimactic; occurring after some ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ahead of one’s time: Offering ideas not yet in general c ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cold day in july: something that will never happens
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a guinea pig: Someone who is part of an experimen ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hair’s breadth: A very small distance or amount
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a home bird: Somebody who prefers to spend his s ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hundred and ten percent: More than what seems to be the maxi ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a leg up: An advantage, a boost
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a life of its own: An indepdendent existence
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a little from column a a little from column b: A course of action drawing on sever ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lot on one’s plate: A lot to do
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a million and one: Very many
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a notch above: Superior to; higher in quality
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a plum job: An easy and pleasant job that also ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a scaredy cat: someone who is excessively scared o ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a second bite at the cherry: A Second chance to do something
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sitting duck: A person or object in a vulnerable ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a snowball’s chance in hell: Little to no likelihood of occurren ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a week is a long time in: In the field mentioned, the situati ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
accident waiting to happen: A dangerous way of setting up or or ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cut below: Inferior to; somewhat lower in qual ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a dog in the manger: A person who selfishly prevent othe ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a busy bee: A busy, active person who moves qui ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a few sandwiches short of a picnic: Abnormally stupid, not really sane
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cat nap: A short sleep during the day
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can lead a horse to water but you can't make him drink: You can't force someone to make the ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't make an omelet without breaking some eggs: There's always a cost to doing some ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hear something straight from the horse's mouth: Hear something from the person invo ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's not playing with a full deck: He's dumb
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's off his rocker: He's crazy
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he's sitting on the fence: He can't make up his mind
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
know which way the wind is blowing: Understand the situation ( usually ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he has bigger fish to fry: He has bigger things to take care o ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a snowball's chance in hell: No chance at all
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a taste of your own medicine: Get treated the way you've been tre ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do something at the drop of a hat: Do something without having planned ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fortune favours the bold: Take risks
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
those who live in glass houses shouldn't throw stones: People who are morally questionable ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it ain't over till the fat lady sings: This isn't over yet
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rain on someone's parade: To spoil something
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there's a method to his madness: He seems crazy but actually he's cl ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plod away: ( در کاری ) لک و لک کردن - جان کندن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the pith of: جوهر - لب - بخش مهم - هسته اصلی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be polite about sth: چیزی را به روی کسی نیاوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pinion together: به هم بستن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go into politics: وارد سیاست شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pinpoints of light: انوار باریک
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth across: ( مطلب و غیره ) تفهیم کردن - منتقل ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pleached hedge: پرچین شاخ و برگی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ply one`s trade: به کار خود مشغول بودن - کار خود را ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth across sb: ( محاوره ) قبولاندن به - قالب کردن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pleasant dreams: ( موقع خواب ) خواب های خوب ببینی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth aside: کنار گذاشتن - نگه داشتن برای - پس ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth at sth: تخمین زدن - حدس زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ponce about: قر و اطوار ریختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in plaster: ( پا، دست و غیره ) تو گچ بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a plantation of pine: کاجستان
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how are you placed for money: وضع مالی ات چطوره؟
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pluck one`s eyebrows: زیر ابروی خود را برداشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pleasure boat: قایق تفریحی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plight one`s troth: قرار ازدواج گذاشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
place sb in a dilemma: کسی را در مخمصه انداختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a polo stick: چوب چوگان
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pleasure ground: تفریحگاه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be politicized: سیاسی شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ply sb with questions: کسی را سوال پیچ کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play one off against the other: یکی را به جان دیگری انداختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in sb`s pocket: تحت سلطه کسی بودن - جیره خوار کسی ب ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play up to sb: تملق کسی را گفتن - مجیز کسی را گفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hard on the pocket: وسع کسی نرسیدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ply for hire: مسافرکشی کردن - کرایه کشی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
plumb line: شاغول
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
play sth down: کم اهمیت جلوه دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
poor box: صندوق صدقات
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a two pin plug: دوشاخه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a three pin plug: سه شاخه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i have a poor head for figures: مخ ریاضی ندارم
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plough on with sth: با سختی ادامه دادن به
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plr: حق امانت کتاب public lending right
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a lot on one`s plate: سر کسی خیلی شلوغ بودن - گرفتار بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb away: زندانی کردن - به تیمارستان فرستادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb back: سر جای خود گذاشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth before sth: مقدم دانستن بر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb to the test: کسی را در بوتۀ آزمایش قرار دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a stop to sth: به چیزی خاتمه دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sth down to: چیزی را نسبت دادن به
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one`s own with sb: از پس کسی برآمدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one`s ground: مقاومت کردن - ایستادگی کردن - عقب ن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold with sth: موافق بودن با - تائیدکردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold sth in: کنترل کردن - نگه داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold out for sth: اصرار ورزیدن برای - پافشاری کردن بر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold of plenty: نماد فراوانی ( در اساطیر یونان شاخ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
horn in on sth: خود را توی چیزی داخل کردن - وسط چیز ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of idle curiosity: از روی کنجکاوی صرف
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
idle sth away: ( وقت ) هدردادن - تلف کردن - به بطا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be ill disposed towards: نظر مساعدی نداشتن - مخالف بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beware of imitations: دقت کنید مارک های مشابه را به شما ن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be impenitent: پشیمان نبودن - متاسف نبودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an impacted tooth: دندان نهفته
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not hold water: بی پایه بودن - بی اساس بودن - بی اع ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he spoke with an air of importance: طوری حرف زد که انگار آدم مهمی است
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
impose oneself on somebody: خود را به کسی تحمیل کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he held us all spellbound: همه ما را مجذوب خود کرد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be held in respect: مورد احترام بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold sth cheap: ارزش کمی برای چیزی قائل بودن - به چ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sb into custody: بازداشت کردن - دستگیر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a custodial sentence: حکم بازداشت - حکم زندان
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a queer customer: آدم عجیب و غریب
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
genre painting: نقاشی زندگی روزمره - نقاشی زندگی وا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a curb on: ( خشم، احساسات و غیره ) مهار کردن - ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crossbones: علامت خطر مرگ
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a cut: بی اعتنایی کردن - کم محلی کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crop duster: هواپیمای سمپاش
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a lamb: مطیع مثل بره
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good cropper: گیاه پر ثمر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the land of the living: دنیای خاکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut up rough: پاک عصبانی شدن - زمین و زمان را به ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a heavy cropper: گیاه پر ثمر
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in the land of the living: زنده - بیدار - سر و مر و گنده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut up for sth: ( ثروت - ارث ) به جا گذاشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut off a corner: میان بر زدن - از وسط رد شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut a tooth: دندان درآوردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb into custody: تحویل پلیس دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bad cropper: گیاه کم ثمر
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go with the current: در مسیر آب شنا کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drift with the current: خود را به جریان آب سپردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a light cropper: گیاه کم ثمر
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go against the current: خلاف جریان آب شنا کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bottle green: سبز سیر - سبز تند
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
curl one`s lip: اخم های خود را در هم کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cutting room: اتاق تدوین
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is enough to make your hair curl: مو را به تنت سیخ می کند
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
press cuttings: بریده های جراید
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
curl oneself up: ( شخص، حیوان ) - گلوله شدن - خود را ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a cutting: قلمه زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cupping glass: شیشه بادکش
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to all points of the compass: ( مجازی ) به هر جا، در تمام جهات - ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on a point of order: بر طبق مقررات - بر طبق نظامنامه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
periwinkle blue: آبی کمرنگ - آبی روشن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
place sb on a pedestal: کسی را به عرش اعلا رساندن - از کسی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep one`s pecker up: روحیۀ خود را حفظ کردن - خود را نباخ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a peasant farmer: خرده مالک
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a peasant farming: خرده مالکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
open out to sb: با کسی ارتباط برقرار کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
open sth with sth: شروع کردن با - شروع شدن با
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one sidedly: یک جانبه - مغرضانه - غیر منصفانه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead sb up the garden path: کسی را گول زدن - سر کسی را شیره مال ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run the gamut of sth: تمام اشکال مختلف چیزی را تجربه کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sth down to a fine art: چیزی را به تمام و کمال یادگرفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
debit entry: ثبت در ستون بدهکار
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a check on: بازدید کردن - کنترل کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in poles apart: کاملا متفاوت بودن - یک دنیا با هم ف ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
up the pole: 1 - تو مخمصه - گرفتار 2 - غلط - اشت ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
engage in polemic: وارد بحث شدن - درگیرِ بحث شدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
poison pen letter: نامۀ زهرآگین - نامۀ غرض آلود - نامۀ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall within one`s cognizance: در صلاحیت کسی بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the coffers of state: بیت المال
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn one`s coat: رنگ عوض کردن - بوقلمون صفت بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run on sb`s coattails: زیر علم کسی سینه زدن - خود را به کس ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a clipped voice: با لحنی جویده
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clip sb`s wings: بال و پر کسی را سوزاندن - مانع پیشر ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hobson`s choice: انتخاب تحمیلی - انتخاب زورکی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
choke the life out of sb: نفس کسی را گرفتن - جان کسی را بالا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn cart wheels: چرخ فلک زدن - معلق زدن ( ماشین )
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carve sth up: تکه تکه کردن - تقسیم کردن - پاره پا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the cart: تو هچل افتادن - در مخمصه بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make capital of sth: از چیزی به سود خود استفاده کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cap a story: داستان بهتری گفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set one`s cap at sb: دلبری کردن - شوهر به تور زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring sth to light: چیزی را روی دایره ریختن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what a brill idea: چه فکر بکری
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bridge over: غالب آمدن بر ( دشواری ها - موانع )
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the bottle: الکلی بودن
٦ ماه پیش