نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hitting the ground running: This means to start a new job or pr ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break the glass ceiling: This means to go beyond the usual l ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rowing in the same direction: This means that everyone on the tea ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put all your cards on the table: This means being completely open an ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
running around like a chicken with its head cut off: This describes someone who is super ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to my eyeballs: This means you are extremely busy, ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
juggling a lot of balls: This means you’re handling many tas ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
biting off more than you can chew: This means taking on more tasks or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bee in your bonnet: This idiom usually means that you’r ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
running the gauntlet: This means going through a series o ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bosom buddies: someone with whom you can share hig ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make the welkin ring: To make a very loud, reverberating ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a tough cookie: Meaning: Determined and physically ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a big fish in a small pond: someone who is important within a s ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sandwich short of picnic: stupid or crazy
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be a butterfinger: someone who often drops things
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set the ball rolling: To start taking action
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
read the googly: Understand a tricky situation
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back to the pavilion: Return home or to where one started
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carry one`s bat: ( کریکت ) تو بازی بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
van gogh: Meaning - Van Gogh was a deaf artis ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bank on sb: حساب کردن روی کسی - امید بستن به کس ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the driver’s seat: To control Examples The increasing ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to make a balls up of sth: به چیزی گند زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trumpet something: Meaning – to broadcast the news lou ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the same ballpark: در یک حوزه کار کردن - به یک حوزۀ تخ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a baker`s dozen: سیزده تا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
against a backcloth of: با توجه به سابقۀ - با توجه به پیشین ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to tide someone over: to help someone get through a diffi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to turn to tide: to reverse the fashion
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to stem the tide: to prevent something bad from getti ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to run a tight ship: to be very strict about managing so ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rock the boat: to disrupt an existing situation wi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep something at bay: to keep something from happening
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like shooting fish in a barrel: very easy
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all’s fish that comes to net: you should take advantage of all th ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a loan shark: a moneylender who charges very high ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep to the beaten track: ( هزاره ) سر رشته را از دست ندادن - ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a rod to beat sb with: بهانه سرزنش کسی - وسیله سرکوفت کسی
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the beam: در مسیر درست بودن - تو خط بودن - را ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beat one`s brains: به مغز خود فشار آوردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on her beam ends: یکوری شدن - به پهلو رفتن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get one`s bearings: تعیین جهت کردن - موقعیت خود را پیدا ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
calling the tune: Meaning: To be in control and make ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charting the course: Meaning: To plan or set the directi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wearing multiple hats: Meaning: To have various roles or r ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holding the torch: Meaning: To carry on a tradition or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steering the ship straight: Meaning: To lead in a way that ensu ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keeping the flame alive: Meaning: To maintain enthusiasm or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
guiding force: Meaning: Someone or something that ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leading the charge: Meaning: To take the lead in a bold ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keeping the ship on course: Meaning: To ensure that things stay ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keeping the team together: Meaning: To maintain unity and cohe ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keeping the ship afloat: Meaning: To maintain stability and ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
climbing the ladder: Meaning: To advance or progress in ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holding the keys: Meaning: To have control or authori ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keeping the wheels turning: Meaning: To ensure the smooth funct ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holding the fort down: Meaning: To maintain control or sta ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a load off someone’s mind: Meaning: To relieve someone of stre ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a team player: Meaning: To work well with others t ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make someone’s day: Meaning: To make someone happy or b ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
leading from the front: Meaning: To take the lead and show ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steering the ship: Meaning: To guide and control a sit ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
setting the pace: Meaning: To establish the speed or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
having a finger in every pie: Meaning: To be involved in many dif ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taking the helm: Meaning: To take control and lead i ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pointing the way: Meaning: To show others the directi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blazing a trail: Meaning: To be a pioneer or innovat ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wearing the crown: Meaning: To hold a position of auth ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holding the fort: Meaning: To maintain control or res ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carrying the torch: Meaning: To continue a tradition or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steering clear: Meaning: To avoid or stay away from ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
swimming against the tide: Meaning: Going against popular opin ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
offshore accounts: Meaning: Bank accounts located in f ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have someone’s back: Meaning: To be ready to help or pro ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in someone’s corner: Meaning: To support or defend someo ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a shoulder to cry on: Meaning: To provide comfort to some ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put yourself in someone else’s shoes: Meaning: To imagine how someone els ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a rock: Meaning: To be strong and reliable ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lift someone’s spirits: Meaning: To make someone feel happi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw someone a lifeline: Meaning: To help someone out of a d ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a sounding board: Meaning: To listen to someone’s ide ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take under your wing: Meaning: To guide and protect someo ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull through for someone: Meaning: To come through and help s ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shipshape and bristol fashion: Meaning: Neat, tidy, and in good or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anchors aweigh: Meaning: Ready for departure or act ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the crest of a wave: Meaning: Experiencing a period of g ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cast one’s net wide: Meaning: To consider a wide range o ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch a wave: Meaning: To join in or take advanta ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a whirlwind: Meaning: Extremely loud and chaotic ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a sonic boom: Meaning: Very loud and sudden, rese ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a thunderstorm: Meaning: Creating a noisy and turbu ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
racket and hubbub: Meaning: Loud and confused noise, o ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raising the roof: Meaning: Creating an uproar or exci ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a firecracker: Meaning: Extremely loud, comparable ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as booming as a bass drum: Meaning: Very loud and resonant, re ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a clangor: Meaning: Creating a loud, harsh, an ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a crash of thunder: Meaning: Very loud and sudden, rese ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sounding like a brass section: Meaning: Very loud and resonant, re ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a clatter: Meaning: Producing a loud, rattling ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a bullhorn: Meaning: Extremely loud, akin to th ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound off like a siren: Meaning: To make loud, high - pitch ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a big noise: Meaning: Attracting significant att ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blasting music: Meaning: Playing music at a very hi ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shaking the rafters: Meaning: Creating a loud noise or v ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a hullabaloo: Meaning: Creating a loud and chaoti ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a thunderclap: Meaning: Producing a sudden and ver ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a brass band: Meaning: Extremely loud, comparable ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a cannon blast: Meaning: Very loud and explosive, a ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a clamor: Meaning: Creating a loud and chaoti ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a trombone: Meaning: Extremely loud, comparable ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a roaring waterfall: Meaning: Very loud and powerful, re ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a scene: Meaning: Creating a disturbance or ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a hubbub: Meaning: Creating a noisy and chaot ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud as a church bell: Meaning: Extremely loud, comparable ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sounding off: Meaning: Expressing opinions or com ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sounding like a tornado: Meaning: Very loud and chaotic, res ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raising cain: Meaning: Causing chaos or disruptio ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making a racket: Meaning: Creating a loud and disrup ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
making waves: Meaning: Attracting attention or ca ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rumble and tumble: Meaning: Loud and disorderly moveme ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like a roaring jet engine: Meaning: Very loud and powerful, re ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stirring up a fuss: Meaning: Creating a commotion or di ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a road map to happiness: Meaning: Cake symbolizes the journe ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a celebration in every bite: Meaning: Cake symbolizes joyous occ ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a sweet symphony of flavors: Meaning: Cake represents a harmonio ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a rainbow of happiness: Meaning: Cake symbolizes the colorf ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a ray of sunshine on a cloudy day: Meaning: Cake brings warmth and joy ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a magic potion for the soul: Meaning: Cake symbolizes comfort an ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a sweet embrace from the universe: Meaning: Cake represents love and k ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a recipe for happiness: Meaning: Cake represents the ingred ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a time machine to childhood memories: Meaning: Cake evokes nostalgia and ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cake is a sweet reminder of life’s blessings: Meaning: Cake symbolizes gratitude ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sb over a barrel: کسی را تو منگنه قرار دادن - کسی را ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a bashing: کسی را به باد انتقاد گرفتن - کسی را ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pour gasoline on the fire: Meaning: To make a situation worse ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
walking on hot coals: Meaning: Going through a difficult ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a firestorm of controversy: Meaning: A situation characterized ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fan the flames: Meaning: To make a situation worse ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep the home fires burning: Meaning: To maintain the normal fun ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fight fire with water: Meaning: To respond to aggression o ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
picture of health: Meaning: In excellent health or phy ...
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buck one`s ideas up: هشیارتر شدن - بیشتر مراقب بودن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a quick buck: پول مفت درآوردن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buggered up: خراب - ضایع
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bugger sth up: ضایع کرن - به هم زدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the buffets of fate: سیلی سرنوشت - دست قضا
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a big bug: کله گنده
٧ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bite one`s lip: لب به دندان گزیدن
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
congregation: عبادت کنندگان - جماعت عبادت کننده
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in high glee: از شادی در پوست نگنجیدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick in one`s gizzard: ( پیشنهاد و غیره ) برای کسی ثقیل بو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an act of grace: لطف - محبت
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the graces: الهه های رحمت
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
days of grace: ضرب الاجل - مهلت
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in sb`s good graces: مشمول لطفا و عنایت کسی قرار گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in sb`s bad graces: مورد بی مهری کسی قرار گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sth with a bad grace: انجام دادن کاری با اکراه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sth with a good grace: انجام دادن کاری با میل
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gouge sb`s eyes out: چشم کسی را با انگشت درآوردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don`t grab: هول نزن!
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
live a good life: زندگی شرافتمندانه ای داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
old glory: پرچم آمریکا ( در زبان محاوره )
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a gleam of hope: بارقۀ امید - پرتو امید - نور امید
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a gleam of humour: رگه ای از طنز
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a gleam of intelligence: رگه ای از ذکاوت
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seethe with: مملو بودن از - موج زدن از - پر بودن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see through sth: گول چیزی را نخوردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
predictable quarters: جاهای معلوم الحال
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be cut off in one`s prime: جوان مرگ شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prey on sb`s mind: ذهن کسی را به خود مشغول کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a prickly feeling: احساس سوزن سوزن شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be presumptuous in doing sth: در کاری پا از حد خود فراتر نهادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of puff: از نفس افتاده
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pst: ساعت استاندارد غرب آمریکا
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a primeval forest: جنگل بکر
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pot up: در گلدان قلمه زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pot at: تیر انداختن به - شکار کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win a seat in: انتخاب شدن در - عضویت پیداکردن در
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reduce sb to a pulp: پدر کسی را درآوردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be puffed up with pride: مغرور بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puff sb up with pride: هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن - مجیز ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tight security: اقدامات امنیتی شدید
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prim and precise: مشکل پسند
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prance out: بیرون پریدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be secretive about sth: چیزی را مخفی نگه داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pass the buck to sb: کاسه کوزه ها را سر دیگری شکستن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the buck stops here: دیگر نمیشود گناه را به گردن دیگران ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breathe one`s last: به رحمت خدا پیوستن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buy one`s way: با رشوه راه خود را باز کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be melting: ( محاوره ) خیلی داغ بودن - از گرما ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
business is looking up: کارها رو به راه است
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
melt into tears: از شدت تاثر به گریه افتادن - زار زا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hear heart melted with pity: دلش کباب شد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hide one`s light under a bushel: شکسته نفسی کردن - فروتنی کردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best of the bunch: گل سر سبد
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
butt into: با سر وارد شدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go a bundle on sb: به کسی خیلی علاقه داشتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
buy a pup: سر کسی کلاه رفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٨ ماه پیش