نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go beyond one`s cognizance: از صلاحیت کسی خارج بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be out of the frame: ( در مسابقه و غیره ) شرکت نداشتن - ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nem con: متفقا - بدون هیچ مخالفتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fractional currency: اسکناس ریز - پول خرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fold one`s arms: دست به سینه گذاشتن - دست به سینه شد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it`s neck or nothing: هر چه باداباد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let things drift: کارها را به حال خود رها کردن - امور ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be maternal to: مادرانه رفتار کردن با
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he failed to materialize: نتوانست بیاید - حاضر نشد - نیامد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
retail price maintenance: تثبیت قیمت خرده فروشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
these roses retain their scent: این رزها عطرشان ماندگار است
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is an old family retainer: می شود گفت که او حکم اهل بیت را دار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do several retakes: فیلمهای متعدد گرفتن - عکسهای متعدد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in retaliation for: به تلافیِ - به انتقامِ - در جوابِ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a retinue of: خیلِ - جماعتِ - گروهی از
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take early retirement: بازنشسته شدن پیش از موعد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut sth into matchsticks: چیزی را باریک باریک بریدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be retooled: مجهز به ابزار تازه شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be gathered to one's fathers: ( ادبی ) به رحمت ایزدی پیوستن - فوت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a mat of hair: موی کرک - موی گوریده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by way of retort: به عنوان جوابِ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gather sth around oneself: چیزی را دور خود پیچیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an easy mark: آدم زودباور - آدم ساده لوح
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
retrace one`s steps: ردّ پای خود را گرفتن و برگشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
beside the mark: نامربوط - بی ربط - پرت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
order a retrial: قرار اعاده دادرسی صادرکردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up to the mark for sth: با استاندارد خواندن - واجد شرایط بو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a retrograde step: سیر قهقرایی - حرکت واپس گرایانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be below the mark for sth: زیر استاندارد بودن - با معیار نخوان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
between you me and the gatepost: بین خودمان باشد - بین خودمون بمونه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in retrospective exhibition: نمایشگاه مرور بر آثار
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
like fury: سریع - حسابی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mark sb out for sth: کسی را برای چیزی نشان کردن - کسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a reversal of roles: تغییر نقش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fumble for words: دنبال کلمه گشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spot a gap in the market: متوجه خلا در بازار شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you were the very reverse of polite: رفتارتان خیلی از ادب به دور بود
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
market hall: بازارچه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
revert to type: به اصل خود برگشتن - ترقی معکوس کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
free sb from anxiety: کسی را از نگرانی درآوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pregnant pause: سکوتی معنا دار - درنگی پر معنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
free bloomers: گیاهان پرگل
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get free of sb: از شر کسی خلاص شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pregnant silence: سکوتی معنادار - درنگی پر معنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
resume one`s seat: دوباره سر جای خود نشستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
retail at: به قیمت . . . فروش رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send sb to his doom: نابود کردن - از بین بردن - به خاک س ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk the hind legs off a donkey: وراجی کردن - پر حرفی کردن - کله کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mud flats: زمین های باتلاقی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
swing the lead: از زیر کار دررفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
creep up on sb: غافلگیر کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flashily: پر زرق و برق - پر زلم زیمبو - به طر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a feast for the gods: ضیافت شاهانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a flared skirt: دامن کلوش - دامن فون
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fixing bath: داروی ثبوت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a poor fist of sth: برای چیزی هیچ سعی نکردن - برای چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poor fish: ( محاوره ) بیچاره - حیوونکی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with the best of intention: با منتهای حسن نیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go like the calppers: مثل برق رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plunder sth of: از جایی به سرقت بردن - از جایی به ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn swords into ploughshares: شمشیرها را به زمین نهادن - جنگ را پ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
resort to force: زور به کار بردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a regular find: یک کشف بزرگ
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force sb into a corner: کسی را در گوشه ای گیر انداختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an unsullied reputation: حسن شهرت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
salt flats: نمک زار - شوره زار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
points of detail: نکات جزئی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my heart bleeds for them: دلم برایشان کباب است
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upon my conscience: به وجدانم سوگند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frighten sb into doing sth: کسی را با تهدید به کاری واداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be putty in sb`s hands: مثل موم در دست کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wear sth away: ساییده شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in sober earnest: جدی جدی - بی شوخی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be ill with jealousy: به شدت حسادت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sth all for the best: با نیت خیر انجام دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puzzle one`s brains: به مغز خود فشار آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
frivol sth away: ( وقت، پول و غیره ) تلف کردن - هدر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
coeducation: آموزش مختلط
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cry fretfully: ( بچه ) نق و نق کردن - با بی تابی گ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
soapbox oratory: سخنرانی خیابانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crash land: فرود غیرعادی کردن - غیر عادی نشستن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
causerie: گفت و گو - اختلاط - صحبت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead a contemplative life: زندگی را به مراقبه و تفکر گذراندن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
knacker`s yard: قراضه فروشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blaze sth abroad: سر زبان ها انداختن - جار زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weak in the head: احمق - خنگ - منگ - کله پوک
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a conquest of sb: دل کسی را بردن - محبت کسی را جلب کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
putting green: محوطه پات - چمن پات
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
count towards sth: موثر بودن در - دخالت داشتن در - به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grip the road: ( اتومبیل، لاستیک ) روی جاده نلغزید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
viperish: ( مجازی زبان ) - گزنده - زهرآگین
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
desperate for money: محتاج - نیازمند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be ill advised: بی عقلی کردن - بی احتیاطی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a war of words: جنگ لفظی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on to the next item: سر مسئلۀ بعدی رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ill weeds grow space: علف هرز زود بالا می رود
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
change countenance: قیافه کسی تغییر کردن - رنگ صورت کسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the cause of justice: به منظور اجرای عدالت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
develop a corporation: شکم گنده کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a clarion call: بانگ - ندا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
donkey engine: موتور یدکی - موتور کمکی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
chieftaincy: ( طایفه - قبیله ) خانی - ایل خانی - ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there are none so deaf as those who will not hear: کر مصلحتی دوا ندارد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut sb free: بند از پای کسی برداشتن - کسی را آزا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
caviar to the general: مروارید در پای خوک ریختن - گوهر به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fringe area: ( رادیو، تلویزیون ) ناحیۀ مرزی - ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
home cured: ( ژامبون و غیره ) خانگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be devoured by: پر بودن از - آکنده بودن از ( کنجکاو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on countless occasions: به دفعات - بارها و بارها - مکرر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ill affected: ناراضی - ناخشنود - نامهربان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be easy to to deal with: آدم راحتی بودن - آدم خوش سلوکی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fight for a good cause: در راه آرمانی مبارزه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
auspicious day: روزی خجسته و سعد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ritualistic worship: آئین نیایش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pen pushing: میرزابنویسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a non aggression pact: پیمان عدم تجاوز
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
packsaddle: جل - پالان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel peculiar: مریض الاحوال بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a package of measures: مجموعۀ تصمیمات
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be just sb: ( لباس و غیره ) قالب تن کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the perfect crime: جنایت بدون رد پا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peremptory writ: احضاریه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
packet soup: سوپ آماده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work marvels: معجزه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a natural person: شخص حقیقی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
personably: با خوش رویی - با خوش خلقی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be under martial law: تحت حکومت نظامی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
show a martial spirit: شجاعت از خود نشان دادن - دلیری نشان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
perk oneself up: شیک کردن - ژیگول کردن - خوشگل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pare sth down: کم کردن - کاهش دادن ( مخارج و غیره ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a man of light character: آدم بی قید
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give light weight: کم دادن - کم فروختن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of my light: برو کنار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take sth personally: چیزی را به خود گرفتن - از چیزی دلخو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a personnel carrier: نفربر ( هواپیمایی - دریانوردی )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel peckish: احساس گرسنگی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sth out of perspective: چیزی را سر جای خود ندیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bend one`s mind: روی فکر کسی اثر گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
persist with: ادامه دادن - دنبال کردن - دست نکشید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is not on: حرفش را نزن - شدنی نیست - نمیشود
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a general pardon: عفو عمومی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a legal person: شخص حقوقی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
illusory knowledge: دانش پنداری - دانش پندارین - دانش م ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ocean of worldliness: دریای دلبستگی های دنیوی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
divested of: رها از
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infallible remedy: درمانی کاری - دارویی که رد خور ندار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move heaven and earth to do sth: برای انجام کاری خود را به آب و آتش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mow sb down: ( سربازان، مردم ) درو کردن - از پای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
undivided and continuous: بسیط و سرمدی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move along there: برو جلو - برو عقب حرکت کنید متفرق ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
move off sth: از چیزی دست کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mass meeting: تظاهرات - اجتماع عمومی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an inefficient use of sth: استفاده بد از چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be inextricably bound up: غیر قابل تفکیک بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infinitesimally small: بسیار کم، بسیار کوچک، بی نهایت ناچی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inflate the currency: ایجاد تورم کردن - حجم پول در گردش ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be inflated with pride: از غرور مست شدن - باد در گلو انداخت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inflict a wound ob sb: کسی را زخمی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
infringement of: نقضِ، تخطی از - تجاوز به - تعدی به
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the law of nature: قانون طبیعت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lose the lead: عقب افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the lead: در صدر بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a leaden heart: دلی گرفته
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lead the fashion: مد ساز بودن - تعیین مد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spiritual illumination: اشراق روحی و جانی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fire eater: ( در سیرک ) بازیگر آتش خوار ( مجاز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make the money fly: ولخرجی کردن - پول خود را به باد داد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
squelchy mud: گل و لای
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stab in the back: خنجری از پشت - خیانت - ناجوانمردی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a stab of guilt: عذاب وجدان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
half breed: دو رگه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give three cheers: سه بار هورا کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go off at half cock: نقش بر آب شدن ( نقشه و غیره )
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a cry: فریاد کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be all go: حسابی شلوغ بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go with the times: با زمان حرکت کردن - فرزند زمان خود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with a fine tooth comb: با دقت تمام - به طور همه جانبه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one`s finger in the till: از محل کار خود دزدی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go without sth: فقدان . . . را تحمل کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have light fingers: دستش کج بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grate on the ears: گوشخراش بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
finish with sth: چیزی را بوسیدن و کنارگذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grate on one`s nerves: اعصاب کسی را خرد کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
finish with sb: با کسی قطع رابطه کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was a close finish: در پایان رقابت فشرده ای وجود داشت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in at the finish: ناظر پایان کار بودن - شاهد پایان ما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be finished: کار کسی تمام بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a great mind to do sth: اشتیاق زیادی به انجام کاری داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at a rough guess: تقریبا - کلا
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up a gum tree: تو مخمصه افتادن - تو هچل افتادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
neither virtue nor vice: نه فضیلت و برتری و نه رذیلت و فروما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
منتره: ذکر یا دعای مقدس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تنتره: راه و روش هایی که منتره را برای هدف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
maintain an open mind on sth: در مورد چیزی تصمیم نهایی نگرفتن - د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sruthi: متون - حقایق مُنزَل
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be one and the same: یکی بودن - دقیقا یکی بودن - یک نفر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
talk the same language: هم سلیقه بودن - همدل بودن - هم فکر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superimpose sth on: تلفیق کردن با
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
superimpose sth onto: تلفیق کردن با
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is a bit steep: حرف زور است
٤ ماه پیش