نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay sth bare: چیزی را آشکار کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hold one`s tongue: دم فرو بستن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speak highly of sb: از کسی تمجید کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
high days and holidays: اعیاد و تعطیلات
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a heftily built fellow: مرد تنومند
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heavy tidings: خبرهای ناگوار
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hearties: رفقا
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the policy of divide and rule: تفرقه انداختن و حکومت کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a collection: اعانه جمع کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bluster it out: شلوغ کردن - سر و صدا انداختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
flex one`s muscles: قدرت نمایی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a fix on sb: جای کسی را پیدا کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fix the blame on sb: تقصیر را به گردن کسی انداختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a firm stand: موضع محکمی اتخاذ کردن - پا بر جا بو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take firm measures: اقدامات جدی به عمل آوردن - تدابیر ج ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drug pedlar: قاچاقچی مواد مخدر
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
holidays with pay: مرخصی با حقوق
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ostler: مهتر
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth down in black and white: روی کاغذ آوردن - ثبت کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drub an idea out of sb: چیزی را از مغز کسی بیرون کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
holy orders: مناصب مقدس - رتبه های روحانی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blind sb with science: با حرفهای پیچیده کسی را گیج کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be such an ostrich: مثل کبک سر خود را زیر برف کردن - چش ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drub an idea into sb: چیزی را در مغز کسی فرو کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
holystone: سنگ عرشه شو
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
become lyrical: به شور آمدن - احساساتی شدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a drug on the market: جنس بنجل
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a holy terror: بچه تخس - بچه شیطان
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one regard: از یک نظر - از یک جهت
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cold steel: اسلحۀ سرد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let sth rip: تخت گاز رفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run rings round sb: دست کسی را از پشت بستن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
steel band: گروه نوازندگان طبل های فلزی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
of steel: ( اعصاب و غیره ) پولادین - آهنین
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
streamroller sb into sth doing sth: کسی را به زور به کاری وادار کردن - ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by stealth: مخفیانه - دزدکی - یواشکی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steal a few minutes` sleep: دزدکی چند دقیقه ای خوابیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
steal a march on sb: روی دست کسی بلندشدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rise to stardom: صعود به مقام هنرپیشگی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skip to sth: مستقیما به سراغ کاری، مطلبی رفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
send shock waves: واکنش های تندی ایجادکردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shoe tree: قالب کفش
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shockheaded: با موهای انبوه - با موهای پرپشت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whem my ship comes home: وقتی کار و بارم سکه شد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sham quarrel: جنگ زرگری
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a load of rubbish: همه اش حرف مفت بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
roofing: پوشش بام
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a ripple of laughter: موج خنده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work oneself up into a state: دستی دستی خود را ناراحت کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
step into a job: کاری را بی دردسر به دست آوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a summit talk: گفت و گوی سران
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a summit meeting: اجلاس سران
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the sunny side of sth: طرف خوب چیزی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
woodbine: پیچ امین الدوله
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is just sour grapes: گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spare a thought for: فکری به حال . . . کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a full spate: در حال طغیان بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on spec: همین طوری - شانسی - الله بختکی
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spit and polish: تمیز کردن - برق انداختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be the dead spit of sb: کپی کسی بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as sound as bell: صحیح و سالم - سالمِ سالم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound in wind and limb: سر و مر و گنده - سالم و سرحال
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grand sounding: پر طمطراق - پر طنطنه
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound the retreat: اعلام عقب نشینی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sound sb out: مزه دهن کسی را فهمیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loud sounding: پر سر و صدا
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a mint of money: پول پارو کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sell sb to the police: کسی را لو دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be worth a mint: یک عالم ارزش داشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mire sb in sth: کسی را گرفتار چیزی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be misdirected: هرز رفتن - تلف شدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put me out of my misery and tell me the result: جانت بالا بیاید/ جانم را گرفتی، نتی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was misled into buying a car: خام شدم و ماشین خریدم
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
miss out on sth: از دست دادن ( فرصت، مهمانی ، معامله ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mistimed: بد موقع - بی موقع - نا بهنگام ( حرف ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a positive fool: خل خل است - از بیخ خل است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like one possessed: مثل جن زده ها - مثل دیوانه ها
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
to the minute: دقیقا - درست
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
privy to: مطلع و آگاه بودن از
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enter into recognizances for sb: ضمانت کسی را کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he thinks that everything revolves around him: فکر می کند مرکز تمام عالم است
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not for one minute: اصلا - هیچ
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
minute book: دفتر صورتجلسات - دفتر خلاصه مذاکرات
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
minute gun: توپ ( برای عزا و غیره )
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a rough ride: سختی دیدن - دوره سختی را گذراندن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the minions of the law: عملۀ قانون - ماموران پلیس
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a rough time: پوست کسی را کندن - پیر کسی را در آو ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sell sb a pup: به کسی انداختن - به کسی قالب کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
against nature: غلط - غیر عادی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be outgunned: به لحاظ نظامی ضعیف تر بودن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring sb to a pretty pass: کسی را تو مخمصه انداختن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let sb see what one is made of: قابلیت خود را به کسی نشان دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring sth to pass: به منصه ظهور رساندن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come to a pretty pass: به جاهای باریک کشیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pass an opinion: اظهار عقیده کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life passed her by: از زندگی نصیبی نبرد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the path to ruin: راه نابودی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the patience of job: صبر ایوب
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a pet of sb: کسی را لوس کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one`s pet hate: مایۀ نفرت همیشگی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a pet: اوقات تلخی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
project oneself: تصویر خوبی از خود به دست دادن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
save one`s bacon: قسر در رفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an armchair critic: عالم بی عمل
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an apology for a lunch: چیزکی به عنوان غذا
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put sb through the hoop: دمار از روزگار کسی درآوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tossing the caber: پرتاب میل
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hear a case: ( حقوق ) به پرونده ای رسیدگی کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
never hear the end of sth: مدام سرکوفت خوردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sb over: پذیرایی کردن از
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the whole caboodle: همگی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sb round: پذیرایی کردن از
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a care taker government: دولت موقت
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at a later date: بعدها - در آینده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a creepy story: داستانی که مو بر تن آدم راست میکند
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
comfort station: توالت عمومی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chill sb`s blood: حال کسی را گرفتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a card up one`s sleeve: آس برنده در آستین داشتن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bitter aloes: عصاره صبر زرد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a back handed compliment: مدح شبیه ذم - تعریف دو پهلو - طعن د ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
skim the surface: بررسی سطحی کردن - یک ورقی زدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a siren song: زبان و کلامی فریبنده و اغفال کننده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep a set face: قیافه و هیئت سرد و بی تفاوت به خود ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
events are taking a serious turn: اوضاع دارد قمر در عقرب میشود
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to be self assertive: حقوق و امتیازات خود را به زور به دی ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hop garden: مزرعه رازک
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hop kiln: اجاق رازک خشک کنی
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hop picker: رازک چین
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hook it: به چاک زدن - فلنگ را بستن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get sb off the hook: گره کار کسی را باز کردن
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hook nosed: دماغ عقابی - دماغ قوزدار
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wolf sth down: لمباندن - بلعیدن
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering about that: کم کم داشت برایم مسئله میشد
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in wonderment: حیرت زده - بهت زده
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
centerpart: همتا
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
confidence reliance: وثوق
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kingdom possessing: مالک الملک
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pride greatness: کبریا
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the throne of god: عرش
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
artha: منابع مورد نیاز برای حیات ( ثروت، س ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jati: کاست - نظام طبقاتی - طبقه - پایگاه ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breath fire and brimstone: از خشم منفجرشدن - داد و قال راه اند ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jump out of the frying pan into the fire: از چاله درآمدن و به چاه افتادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one fine day: ( در قصه ها ) روزی از روزها
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fine friend you are: این شرط رفاقته!
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call sb by fine names: لی لی به لالای کسی گذاشتن - تملق کس ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a poor fellow: بیچاره - بخت برگشته
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what can a fellow do: آدم چه میتواند بکند؟
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hail fellow well met: زودجوش بودن - خونگرم بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a car with a small mileage: ماشین کیلومترپایین ( کم کار کرده )
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i missed the target by a mile: خیلی دورتر از هدف زدم
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this news will keep: این خبر را بعدا هم میشود داد. دیر ن ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep him from school just now: فعلا به مدرسه نفرستیدش
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it kept him from despair: این قضیه او را از ناامیدی نجات داد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
from sheer habit: صرفا از روی عادت - بنا به عادت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is glib in finding excuses: خوب می تواند بهانه بتراشد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
glide along: نرم گذشتن - آرام گذشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a frown of disapproval: اخم - اخم و تخم - مخالفت
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force a smile: زورکی لبخند زدن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force a reply: به زور جواب دادن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
force the pace: قدم را تند کردن - بر سرعت خود افزود ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
forcemeat: مایۀ دلمه - مایۀ تودلی ( برای مرغ، ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a false bottom: جاسازی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
avade a question: سوالی را نشنیده گرفتن - از زیر سوال ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be of sb`s opinion: با کسی هم عقیده بودن - با کسی همدلی ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a second opinion: با یک شخص دیگر مشورت کردن - نظر شخص ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a second opinion: نظر شخص دیگری را هم خواستن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
migrant labour: کار فصلی - کار موسمی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in a mighty rage: خیلی عصبانی بودن - خون خون کسی را خ ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a travel operator: شرکت مسافرتی
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be high and mighty: خود را گرفتن - باد کردن - خیلی مهم ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a good opinion of sb: راجع به کسی خوب فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a high opinion of sb: راجع به کسی خوب فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a high opinion of sth: راجع به چیزی خوب فکر کرن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a good opinion of sth: راجع به چیزی خوب فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a bad opinion of sth: راجع به چیزی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a low opinion of sth: راجع به چیزی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a poor opinion of sth: راجع به چیزی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a poor opinion of sb: راجع به کسی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a low opinion of sb: راجع به کسی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a bad opinion of sb: راجع به کسی بد فکر کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see sth a mile off: مثل روز روشن بودن - از یک فرسخی هم ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stick out a mile from: از . . . یک سرو گردن بالاتر بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand a mile from: از . . . یک سرو گردن بالاتر بودن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run a mile from: فرار کردن - در رفتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go on about: یکریز راجع به چیزی حرف زدن - به چیز ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by jingo: 1. وای ! به به 2. به خدا ! - به جان ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the inside track: در موقعیت بهتر قرار داشتن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a hunch that: به دل کسی برات شدن که - به دل کسی ا ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go on a hunger strike: اعتصاب غذا کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be hard pressed to do sth: انجام کاری برای کسی سخت و دشوار بود ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hark at him: گوش کن ببین چی میگه
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hare in: دویدن و آمدن تو
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hare out: دویدن و رفتن بیرون
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a constricted view: نظری محدود - دیدی باریک
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start a hare: موضوعی را مخصوصا عوض کردن
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he felt fit to drop: از خستگی داشت می افتاد
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is fair game for critics: شکار مناسبی برای منتقدان است
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fair promises: وعده های دلفریب
٦ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by fair means: با ملایمت
٦ ماه پیش