نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
or nearest offer: یا به بالاترین پیشنهاد یا چیزی در ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
haul sb up: کسی را به دادگاه کشاندن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so near and yet so far: این قدر نزدیک و با این حال دست نیاف ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a good haul: لقمۀ چرب و نرم
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
domestic economy: اقتصاد خانواده - تدبیر منزل
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
practise economy: صرفه جویی کردن - قناعت کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be an economy to do sth: مقرون به صرفه بودن که
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be thrown into ecstasy: نشئه بودن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put an adge on sth: چیزی را تیز کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the adge off sth: چیزی را کند کردن - ( مجازی ) زهر چی ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on adge: عصبانی بودن - کفری بودن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set sb s teeth on edge: سوهان به روح کسی کشیدن ( هزاره )
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on the edge of: در شرف . . . بودن - در آستانه . . . ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do sth for effect: کاری را برای خودنمایی کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burn sb in effigy: آدمک کسی را سوزاندن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hang sb in effigy: آدمک کسی را دار زدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in the egg: در مراحل اولیه - در نطفه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one over the eight: ( محاوره ) تا خرخره مشروب خوردن ( ه ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get the elbow: ول کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be up to the elbows: تا خرخره گرفتاربودن - غرق کار بودن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
use a bit of elbow grease: جان کندن - عرق ریختن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a by election: انتخابات میان دوره ای
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be unknown to: پنهان از
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on this understanding: با این شرط
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
generations as yet unborn: نسل های آتی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have an undeserved reputation for: بی دلیل شهرت داشتن به
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
remain bloody but unbowed: زخم خوردن و دست از مقاومت برنداشتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give one's undivided attention to: تمامی توجه خود را معطوف کردن به
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be sb's undoing: مایۀ روسیاهی کسی بودن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unburden oneself of sth: با دیگران در میان گذاشتن - خود را ا ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a state of undress: لختِ لخت
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go unchallenged: بلامنازع ادامه پیداکردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an unearthly time: کلۀ سحر - بوق سگ
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be unfit to do sth: به درد کاری نخوردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come unglued: کفر کسی درآمدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an ungodly hour: کله سحر - بوق سگ
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go unchecked: به امان خدا رهاشدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be uncoloured by: عاری از . . . بودن - فاقد . . . بود ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be ungracious of sb: نشانه بی نزاکتی کسی بودن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch sb in an unguarded moment: غافلگیرکردن کسی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
escape unharmed: قسر دررفتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go unheard: مورد توجه واقع نشدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make sb unhinged: تعادل روحی کسی را برهم زدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unholy alliance: اتحاد شوم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
university extension courses: کلاسهای آزاد دانشگاهی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not unnaturally: همان طور که انتظارش می رفت
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
un ugly customer: آدم خطرناک - آدم شرور
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raise one's ugly head: قیافه نحس خود را نشان دادن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut the umbilical cord: وابستگی های خود را قطع کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give umbrage: باعث رنجش و دلخوری شدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be unabashed: خجالت نکشیدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seem unabashed: خجالت نکشیدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
continue unabated: بی وقفه ادامه یافتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be true to type: نمونه اعلای تیپ و طبقه خود بودن - م ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a brainy type: نابغه است
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not the type of party i enjoy: نه از آن قبیل مهمانی هایی که باب طب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the unacceptable face of: جنبه منفی - جنبه بد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be unafraid to do sth: شجاعت به خرج دادن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the uncrowned king of: ( مجازی ) سلطانِ - غولِ
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unasked for: داوطلبانه - خودخواسته
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the uncrowned queen of: ( مجازی ) غولِ. . .
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unavailable for comment: در دسترس نبودن برای اظهار نظر
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
determinate cause: علت متعین
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
now i'm ravenous: دارم از گشنگی میمیرم
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
but they ignored her completely: اما آنها هیچ محلی به او نگذاشتند
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cryptic remarks: حرفهای رمزی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make believe car: ماشین خیالی
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
deep in thought: غرق اندیشه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a thought suddenly struck her: ناگهان فکری به ذهنش رسید
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's a comfort: چه خوب
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
defamation of character: هتک حرمت
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with a somber expression: با قیافۀ افسرده
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she felt her tears welling up: اشک در چشمانش حلقه زده بود
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the death throes: سکرات مرگ
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how charming: چه بانمک!
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burst of applause: کف زدن های ممتد
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drumming his fingers on the table: ضرب گرفتن با انگشتان روی میز
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when the time is ripe: سربزنگاه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the barest suggestion of eye makeup: خط چشم نازک
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
long stemmed wine glasses: لیوان های پایه بلند
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
everything is synthetic nowadays: این روزها همه چیز مصنوعی است
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tarot cards: ورق های فالگیری
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
critical faculty: قوۀ سنجش
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to smooth things over: رفع و رجوع کردن موضوع
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
people began to drift toward the table: افراد یواش یواش به سوی میز رفتند
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he could have saved himself the trouble: این همه زحمت لازم نبود
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to hide her growing apprehension: پوشاندن دلواپسی اش
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the special guest of honor: مهمان ارجمند افتخاری
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chinese firecrackers: فشفشه
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
street politics: فعالیت های سیاسی خیابانی
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rub: اشکال اصلی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
history repeats itself eternally: تاریخ همواره تکرار میشود
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the great paradox of eternity: معمای بزرگ ابدیت
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what an extraordinary thing to say: چه حرف عجیبی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to rummage around in the car: گوشه و کنار ماشین را گشتن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lumpish: دست و پا چلفتی - بی عرضه - ببو - خن ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teeming rain: باران سیل آسا
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a peal of thunder: غرش رعد - غرش تندر
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teem down: به شدت باریدن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at colossal speeds: با سرعتی سرسام آور
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be teeming with: پر از . . . بودن - آکنده از . . . ب ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
across the bay: پهنۀ خلیج
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
orientate oneself: راه خود را پیداکردن - موقعیت خود را ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just the thought of it makes me shudder: تصورش هم موی تن آدم را سیخ می کند
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a broad band of stars: کمربند پهناوری از ستاره
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is teeming with life: سرشار از حیات بودن
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb the shudders: کسی را به وحشت انداختن - تن کسی را ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a teeming wet day: روزی به شدت بارانی
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in all directions: در فضا
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tight nucleus: هستۀ فشرده
٩ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
yes you've got it: آره درست فهمیده ای
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
designation: شناسه گذاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
demand sth with menaces: با ارعاب چیزی را خواستن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go into the melting pot: دستخوش تحول شدن - تغییریافتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a master mariner: ناخدا
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mark sth off: تفکیک کردن - مشخص کردن - متمایز کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a trip down memory lane: با یاد گذشته افتادن - به خاطرات گذش ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a marked man: جان کسی در خطر بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
deman sth with menaces: با ارعاب چیزی را خواستن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pro marketeer: طرفدار بازار مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
miserably small: خیلی کم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
anti marketeer: مخالف بازار مشترک
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
letters of marque: حکم غارت - فرمان انتقام
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the matters of complaint: اسباب شکایت - موجبات گله گزاری
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
matter of factness: خشکی - سردی - بی اعتنایی - بی تفاوت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
may bug: سوسک طلایی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mealybug: شته - شته مو
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you should fill your time meaningfully: بهتر است وقت خود را صرف کاری/هدفی ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slender means: امکانات مالی کم - درآمد کم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have private means: درآمد خصوصی داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be mediated by: تغییر کردن با - اثر پذیرفتن از - مت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet the eye: به چشم خوردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a meeting of minds: همفکری - همدلی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in the melting pot: زیر سوال قرار داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
man and boy: از بچگی تا حالا - از طفولیت - از جو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the man of the match: تک خال بازی - بازیکن نمونه - مرد می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a man about town: اهل معاشرت - چهره همه مجامع - ستاره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mandated territories: نواحی تحت قیمومیت
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mandatory powers: اختیارات دولت قیم
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off the map: دور افتاده - پرت ( مجازی ) بی اهم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the margine: بودن در حاشیه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a marginal effect on sth: تاثیر کمی بر چیزی داشتن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gain a hearing: امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a hearing: امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a hearing: حرفهای کسی را شنیدن - به کسی فرصت د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have sth at heart: به چیزی علاقه مند بودن - در فکر چیز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in good heart: سر حال بودن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hearth and altar: دین و میهن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a heave: بلند کردن - از جا کندن - بالاکشیدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give sb a good hiding: کسی را حسابی کتک زدن - کسی را حسابی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hew sth down: قطع کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hew sth out: ( کار ) تراشیدن - دست و پا کردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of hearing: خارج از صدا رس
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in one s hearing: جلوی کسی - در حضور کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beyond one s hearing: پشت سر کسی - در غیاب کسی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
petty larceny: آفتابه دزدی - دله دزدی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his heart quailed: دلش فرو ریخت.
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rest from sth: از چیزی دست کشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a nautical man: دریانورد - ملوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be wised up to sth: متوجه چیزی شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
loom large in sb mind: به صورت ترسناکی پیش چشم کسی ظاهرشدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come out of mourning: رخت عزا درآوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay sth to rest: به چیزی خاتمه دادن - ( شایعه و غیره ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a new look: چهرۀ تازه ای پیداکردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
where does he rest: کجا به خاک سپرده شده است؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a fair cop: دستگیری به حق - دستگیری حین ارتکاب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the responsive to criticism: پذیرای انتقاد بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
oil slick: لایۀ روغنی نشتی از کشتی ها یا محفظه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
eco community: جامعه دوستدار محیط زیست
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unleaded petrol: نفت بدون سرب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
female literacy: سواد زنان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
literacy corps: سپاه دانش
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
energy efficient light bulbs: لامپ های کم مصرف
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mongol invasion: حمله مغول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
capricious: [آب و هوا] بی ثبات - متغیر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
thraldom: بردگی - غلامی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
verge on something: در شرف چیزی بودن - به چیزی رسیدن - ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a contradiction in terms: تناقض گویی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
language: شیوۀ بیان - سبک گفتار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
without gloves: بی رودربایستی - بی ملاحظه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a glimmer of hope: اندک امیدی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blunder through to sth: تصادفی به چیزی دست یافتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grind the faces of the poor: ضعیف کشی کردن - فقرا را زیر پا له ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grind out some verses: شعر زورکی گفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who goes there: ( نظامی ) کیست؟
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set back: ناکامی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
haute cuisine: آشپزی درجه یک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a town crier: جارچی - منادی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give somebody a crack on the head: تو سر کسی زدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a crack about: متلک گفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack a bottle: بطری بازکردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack a jock: جوک گفتن - مزه انداختن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the craft union: اتحادیه صنفی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend credit to: تایید کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my flesh crawled: چندشم شد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a letter of credence: استوارنامه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
win free: خود را نجات دادن
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mat weaving: حصیربافی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
palm carrying ritual: مراسم نخل گردانی
١ سال پیش