مریم سالک زمانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pamphlets and satires: جدل نامه ها و هجو نامه ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the reactionary right: دست راستی های مرتجع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drip mat: زیر لیوانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meer formality: جنبۀ صوری محض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lessening of tension: تشنج زدایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ultras of the right: افراطی های دست راستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

splinter group: گروهی انشعابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme ultras: افراطی های دوآتشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elastic laws: مقررات کش دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to manipulate an acceptable election: راه اندازی انتخاباتی دل بخواه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recurrent attempt: تکاپوی مکرر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to reconstruct a broken egg: باز ساختن تخم مرغ شکسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we have no alternative: چارۀ دیگری نداریم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torpedo campaign: عملیات نظامی با اژدر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

discounted this possibility: بعید دانستن احتمال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasping in the reeds like a fish: از نفس افتادن در نیزار همچون ماهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unimagined scale: مقیاسی تصورناپذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

court circle: محافل درباری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war aims associations: انجمن های جنگ افروز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assailed by uncertainties: غرق شک و شبهه بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the end of: فاتحۀ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dreams of mastery: رویای سیادت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mutterings: غرولند - نق نق - غرغر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inverse proportion: نسبت معکوس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tripartite treaty: قرارداد سه جانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diplomatic exchanges: مذاکرات سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isolationist sentiment: تمایلات انزواطلبانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military extremists: تندروهای نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political hotheads: سیاستمداران لجوج

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ritual bow: کرنش تشریفاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oriental self disparagement: شکسته نفسی شرقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self disparagement: شکسته نفسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grandiose mood: حالت لاف و گزاف - نمایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural ignorance: بی خبری فرهنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretensions of grandeur: جلوه های عظمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a sense of occasion: موقعیت شناس بودن - اهمیت موقعیت را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cauliflower ear: گوش شکسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unending repetition: تکرار مکرر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insidious spell: افسون موذیانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summit in the art of government: اوج هنر حکمرانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by inches: فرهنگ هزاره : 1. درست، دقیقا 2. ذر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offices of liaison: دوایر واسطه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vestige of historical foundation: ماخذ تاریخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impossible flight of fancy: خیال پردازی به ظاهر ناممکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thing of guile: ابزار فریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the siege is lifted: محاصره تمام شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pretended offering: پیشکش ( هدیۀ ) نذری نما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warning omen: علامت مشئوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wretched people: بدبخت ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paralyzed in terror: برجا میخکوب شدن از وحشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghastly event: حادثۀ دلخراش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

approaching doom: خطر عاجل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

illogic: نامعقول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

built in illogic: تناقض ذاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind with frenzy: مست هیجان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

howl with derision: هو کردن، مسخره کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evil fate: تقدیر شوم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

windy nonsense: چرندیات - مهملات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hacked corpses: اجساد مثله شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shrieks and groans: آه و ناله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wailing of women: شیون زنان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadowy void: خلاء تیره و تار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jeweled eyes: چشم های جواهرنشان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

think up a ruse for: کلک سوار کردن برای - نقشه کشیدن برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the very existence of: صرف وجودِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

implacable predestination: سرنوشتی ازلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to carry away the mistakes and the sins of mankind: طرد خبط ها و گناهان انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legend partakes of myth: افسانه نشان از اسطوره دارد ( حاکی ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in full flower: در اوج شکوفایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the house of life: منزلگاه حیات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual destiny: سرمنزل معنوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fratricidal: توام با برادرکشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potentates of discord: حاکمان تفرقه انداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at odds with each other: دست به گریبان بودن با یکدیگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hounds on a scent: سگ های تازی بوی شکار شنیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

derelictions: قصور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

total upheaval or dissolution: واژگونی یا انحلال کامل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeweled: جواهرنشان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blindness of heart: کوردلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

irrational human conduct: رفتار نابخردانۀ انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

things of guile: ابزار فریب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

added his voice ti theirs: با آنها همصدا شد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasp for sth: برای چیزی له له زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she would sooner die than lie: او مرگ را بر دروغ ترجیح می دهد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sooner do sth: ( رسمی ) انجام کاری را ترجیح دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gallows bird: مهدورالدم - اعدامی - کشتنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he was not foolhardy: بی گدار به آب نمی زد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political assemblies: نشست های سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

village parish: کشیش نشین روستایی - کلیسای روستا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

widening separation: فاصلۀ بیشتر و بیشتر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

furred: در مورد کتری و وسایل مشابه: جرم گرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prelates’ furred gowns: ردای پوست خز اسقف ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retainers: ملازمان - خدمتکاران خانه زاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a source of deep resentment: مایۀ شکایت شدید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the common mind: در اذهان مردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

christ’s agents: خادمان مسیح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true faith: ایمان راستین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moral precepts: احکام اخلاقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indulgence traffic: خرید و فروش آمرزش نامه ( توسط کشیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simony: خرید و فروش مزایای کلیسایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monastic orders: مراتب رهبانی - مناصب رهبانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earnest reformers: اصلاح طلبان ساعی و پرحرارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

programs of reform: برنامه های اصلاحاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

was in the making: در دست تکوین بود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

classical antiquity: دوران کلاسیک کهن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghostly trinity: تثلیث روحانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supreme felicity: برترین سعادت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contempt of things human: تحقیر مواهب انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all the qualities that make men redoubtable: همۀ صفاتی که انسان را پرصلابت و پر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fading middle ages: سال های واپسین قرون وسطی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

condottieri: سرکردگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unemotional monotone: لحن یکنواخت و خالی از احساس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indispensable source: مآخذ بی نظیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arbitrary power: قدرت خودسرانه - قدرت دیکتاتوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chronic suspicions of rivals: بدگمانی شدید به رقیبان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

erratic despots: مستبدانی دمدمی مزاج ( بلهوس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

senseless violence: خشونت های بی سبب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satellite rulers: حکومت های دست نشانده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the great: رهبران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked military aggression: تهاجم نظامی علنی و آشکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual reassurance: یقین معنوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conciliar battle: نبرد شورایی ( نبرد شوراها )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claimants: مدعیان پیشوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dug in their heels: دوپای خود را در یک کفش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nominal respect: احترام ظاهری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consecration: ( هزاره ) : [مال، زندگی] وقف، تخصیص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

canonical age: سن شرعی - سن قانونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saturnalian banquet: ضیافت پر عیش و نوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saturnalian: پر عیش و نوش - شادخواری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satiric manifesto: بیانیۀ هجوآمیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carping: خرده گیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

external glories: مفاخر ظاهری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the noise of reform: همهمۀ اصلاح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shameful vices: معاصی شرم آور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vice squad: پلیس منکرات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

malleable nature: سرشت انعطاف پذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worthless son: پسر نااهل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad companions: دوستان ناباب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business minded: دارای عقل معاش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apostolic officials: ماموران روحانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at inflated prices: با قیمت های بسیار گزاف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ostentatious in their splendor: متظاهر به تجمل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riotous citizens: اراذل و اوباش شهر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

riotous: اراذل و اوباش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to arrest the thinning of their influence: جلوگیری از فروکاهی نفوذشان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

natural son: پسر نامشروع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the crux of the problem: لبِّ مطلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

both were parts of the same body: هر دو سر و ته یک کرباس بودند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perverse neglect: غفلت کژاندیشانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battleground: صحنۀ کارزار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recurrent illness: بیماری های پیاپی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malignity: رذالت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

total about face: عقب گرد کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

amicable settlement: مصالحه ای دوستانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

last traces of snow: دانه های آخر برف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead earth: خاک بی جان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lightning movement: حرکت آنی - حرکت برق آسا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flaxen hair: مو بور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twitching tail: دم جنبنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terribly miserable: خیلی مغموم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a spacious lawn: چمنی پهناور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dense thicket: بیشه ای انبوه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rabbit hutches: لانه های خرگوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peepholes: روزنه ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she hadn't the faintest idea: عقلش به چیزی قد نمی داد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh drat: لعنت بر شیطان!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the top hat: کلاه شعبده باز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company of other people: مصاحبت دیگران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detective story: داستان جنایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age old enigmas: معماهای کهن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rabbit's fur: موهای خرگوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she was completely exhausted: او کاملا از توان افتاده بود.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twig snap: شکستن شاخه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i must be slipping: دارم پیر می شوم. دیگر آن آدم سابق ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enchanted slumber: خوابی جادویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as thin skinned as a child: حساس بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are on thin ice: کنایه از : در خطر بودن، با طناب پوس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to join the ranks of: برای پیوستن به صفِ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perilous expedition: راه پرمخاطره - سفر پرمخاطره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the outermost reaches: دورترین زوایا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nest of vice: لانۀ فساد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a nest of tables: یک دست میز تو هم رو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a bunch of troublemakers: چه مردمان مزاحمی!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the triviality of everyday existence: امور پیش پا افتادۀ روزانۀ زندگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

totally dim: جهل مرکب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precarious balance: تعادل ناپایدار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much he was longing for home: چقدر دلش هوای خانه کرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a wild profusion: انبوه بی شمار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no need to carry coals to newcastle: چه لزومی دارد زیره به کرمان ببریم؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an element of: نشانی از - ذره ای - اثری از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out of one`s element: احساس بیگانگی کردن - خود را غریبه ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she caught her breath: نفسش بند آمد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic substance: جوهر اولیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat envelope: پاکت ضخیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

detours around: طفره روی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

women of the past were subjugated: زنان در گذشته مقهور بوده اند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the top storey: ( به شوخی ) کله، مخ، بالاخانه He is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underlying laws of nature: قوانین ناپیدای طبیعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rarefied air: هوای رقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but she took the idea further: او این اندیشه را گامی جلوتر برد

١ سال پیش

مدال‌های مریم سالک زمانی