مریم سالک زمانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprehension axiom: اصل شمول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

congregational prayer: نماز جماعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consonantal substitution: ابدال لغوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day of resurrection: رستاخیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deus absconditus: باطن مخفی خداوند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enchanted world: جهان افسون زده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enhanced mystic: عارفی شیدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethnicism: عصبیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excellence of society: تعالی اجتماع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exploratory principles: اصل مکشوفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fearless dervish: قلندری بی پروا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

four fundamentals: ارکان اربعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hermeneutic interpretation: تاویل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hylomorphic principle: بنیان هیولایی - هیئتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infidel: کافر ذمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kataphatic theology: الهیات سلبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral monism: یگانه انگاری خنثی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

necessity through other: ضرورت بالغیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non bearable obligation: تکلیف مالایطاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

qisas: قصاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

statutory principles: اصول موضوعه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subjective interpretation: تفسیر به رای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsidia: مدد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

texualitsts: نص گرایان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the messenger of mercy: پیام آور رحمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the preacher of peace and spirituality: بشارت دهنده صلح و معنویت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the sense of fullness: حس کمال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a recommendation to mercy: ( حقوق ) با توصیه یک درجه تخفیف در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mercy mercy on us: ای وای - به دادم برسید - کمک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have mercy on: به کسی رحم کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

his death was a mercy: مرد و راحت شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the merest sth: بی اهمیت ترین - ناچیزترین - کمترین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave sth in mid air: چیزی را پا در هوا گذاشتن - چیزی را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be of middle quality: متوسط بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business is middling: کاسبی بد نیست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a mockery of sth: احمقانه جلوه دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go mushrooming: قارچ جمع کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mushroom sth into: چیزی یک شبه تبدیل به . . . شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to peg out: مردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a hard nut to crack: کلاه به آسانی سرش نمی رود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to com to nothing: به ثمر نرسیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to nail a lie to the counter: دست کسی را رو کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be nasty: بدجنسی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i will mention no name: نمی خواهم کسی را متهم کنم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to need a lot of asking: در مقابل خواهش و اصرار کسی ناز کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a piece of pure luck: خوش شانسی محض

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is down on his luck: بخت به او پشت کرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to make a lucky dip: الله بختکی امتحان کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has lost his head: زده به سرش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is in low water: آس و پاس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to come into the picture: به حساب آمدن - محسوب گشتن - مطرح شد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be a picture of beauty: مظهر زیبایی - مثل تابلو - مثل یک تا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to look the picture of health: مظهر سلامت جسم - سلامت به نظر رسیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petty local jalousies: خرده منازعات محلی - دعوای حیدری و ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pettifogging lawyers: وکلای حقه باز و پست

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be under petticoat government: تحت سلطه زن بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peny pinching: کنس - ناخن خشک - خسیس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in penny numbers: خرده خرده - در مقدار کم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a penny plain and two pence coloured: پز عالی با جیب خالی - زرق و برق فری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a pen pusher: میرزا بنویس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show me first your penny: تا پول ندهی آش نمیخوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at a great penny worth: پرقیمت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

their conversation lacks a certain je ne sais quoi: گفت و گویشان یک چیزی کم دارد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get no joy: رضایت کسی جلب نشدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb a jump: کسی را ترساندن - کسی را از جا پراند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in safe keeping: جای امنی بودن - پیش آدم مطمئنی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of keeping with: با . . . نخواندن، با . . . مغایرت د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be knee deep: تا زانو رسیدن - تا زانو فرو رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lap sth in sth: ( کالا، شی ) در چیزی پیچیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lapse of memory: فراموشی - نسیان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well i like that: به حق چیزهای نشنیده - همین را کم دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light horse: سواره نظام سبک اسلحه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give sb house room: کسی را تو خونه خود راه ندادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not give sth house room: چیزی را در خانه خود جا ندادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

an integrated school: مدرسه همگانی - مدرسه بدون تبعیض نژا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a man of integrity: آدم شریف - آدم صادق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at issue: مورد بحث بودن - مسئله بودن - با هم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avoid the issue: طفره رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make an issue of sth: قضیه ای را بزرگ کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloud the issue: خلط مبحث کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confuse the issue: خلط مبحث کردن - بحث را مغشوش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he got his finger jammed in the door: انگشتش لای در ماند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he jammed his finger in the door: انگشتش لای در ماند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be at the helm: سکان را به دست داشتن، سکان دار بودن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be man at the helm: سکان دار ( مجازی ) رهبر - پیشوا - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heaven help you: خدا به دادت برسد - خدا بهت رحم کند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the net result: نتیجه نهایی - تنها نتیجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enforce a restriction: محدودیت ایجادکردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look round for sb: دنبال کسی گشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look round for sth: دنبال چیزی گشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look sth through: ( پیشنهاد و غیره ) مو به مو بررسی ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look up to sb: احترام گذاشتن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look up to sb as: کسی را به چشم . . . نگاه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loop things together: چیزها را به هم پیچیدن - چیزها را با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loose a volley of abuse at sb: بارانی از فحش حواله کسی دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose out to sb: ( محاوره ) جای خود را به . . . دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a good loser: ( در قمار ) پرجنبه بودن - خوش باخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose of life: تلفات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lotus position: حالت نیلوفر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a male dominated society: جامعه مردسالار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in pocket: پول به جیب زدن - صرفه بردن - سود بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work at high pressure: با شدت تمام کارکردن - با تمام قوا ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go to quod: تو هلفدونی افتادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be out of the red: از شر بدهی ها خلاص شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the reigning champion: قهرمان فعلی - قهرمان حاضر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

from head to foot: سر تا پا - از نوک مو تا پنجه پا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by a head: ( به اندازۀ ) یک سر؛ یک سر و گردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be stand head and shoulders above sb: از کسی یک سر و گردن بالاتربودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give sb his head: دست کسی را بازگذاشتن - به کسی اختیا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heads will roll for it: چه خون ها که ریخته شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be head over heels in sth: تا خرخره در چیزی بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on my own head be it: مسئولیت اش به گردن خودم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it cost him his head: به قیمت جانش تمام شد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put their heads together: با هم مشورت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the head: مدیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the heads: سران - زعما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a large head: تعداد زیادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take sth to heart: چیزی را به دل گرفتن - از چیزی ناراح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a heart of stone: سنگدلی - بیرحمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be hard hit: لطمه شدیدی خوردن - خیلی صدمه خوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in at the kill: سر شکار حضور داشتن - در لحظه حساس ح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuzzy inference process: فرایند استنتاج فازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mailrc: فایلی که حاوی برنامه های متنی پست ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a contents: گنجانیده های ثابت انباشتگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abc video roll: برنامه ای برای پخش فایلهای ویدئویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aco: روش بهینه سازی مورچگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad trust: اعتماد به تبلیغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add remove plus: برنامه ای برای پاک کردن یا نصب کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agent oriented hybrid approach: روش ترکیبی عامل گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

advanced configuration: تنظیمات پیشرفته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alerter: هشدار دهنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a head of hair: گیسوان - موی پرپشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring sth to a head: ( بحران و غیره ) به اوج خود رساندن، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solid void: صلب/ خلا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outdoor room: فضای بیرونی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

activate the space: پویایی فضا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explores the notion: مفهوم را بررسی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

interiority exteriority: فضای داخلی/ فضای خارجی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enfilade: شکل و اندازه کلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big five: ( در روان شناسی ) پنج ویژگی شخصیتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ticktock: انتقال احساس فوریت و یا فشار بر روی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to cost an arm and a leg: کلی خرج برداشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this shirt cost me an arm and a leg: این پیراهن کلی برام خرج برداشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to know something like the back of your hand: چیزی را مثل کف دست خود شناختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to hit the nail on the head: تو خال زدن، به هدف زدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to flog a dead horse: آب در هاون کوبیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wasn’t born yesterday: موهامو تو آسیاب سفید نکردم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can’t teach grandma to suck eggs: این ضرب المثل زمانی به کار می رود ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on someone’s nerves: روی اعصاب کسی رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

absolute configuration: پیکر بندی/آرایش مطلق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accelerated maturation: بلوغ شتابدار/تسریع شده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achromic point: نقطه بدون رنگ/آکرومیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acute transfection: ترا آلودگی حاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to jump to conclusions: نتیجه گیری تکانشی، احساسی و غیرمنطق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blind sided: Blind sided=to not see something co ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on a winning streak: موفقیت های زیادی داشته باشید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a front runner: نفر برتر و پیشتاز بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be fast tracked: قرارگرفتن در مسیر سریع ارتقا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in for the high jump: احتمال مجازات شدن ( در ورزش )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on a sticky wicket: بودن در موقعیتی مسئله دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a good innings: عمر طولانی داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smooth sailing plain sailing: پیشرفت آسان داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in deep water: در دردسر افتادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punch above your weight: داشتن قدرت یا نفوذی بیش از حد معمول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

24hour recall questionnaire: پرسشنامه یادآمد 24 ساعته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

academic assault: یورش کلاسیک ، شمشیربازی نمایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basket hanger: مفت خور ، بازیگری که برای گلهای مفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bay reel: قرقره کوچک ماهیگیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

benchrest: سکو برای تکیه دادن تیرانداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

artistic swimming: شنای نمایشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

incline press: پرس شیب دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cable crossover: طناب متقاطع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdominal endurance: ورزشهای تقویت عضله های شکم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolute champion: قهرمان مطلق شطرنج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abstemen: وضع بدن در ابتدای پیچیدن ( اسکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

action on the blade: تماس با شمشیر حریف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aggressive behavior: رفتار پرخاشگرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

algebriac notation: نمادگذاری جبری ، ثبت حرکات شطرنج با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alley oop shot: پرتاب نزدیک سبد ( باپرش روی پاس فرس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambient water: آبی که در عمق معین در اطراف غواص اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

american twist: سرویس چرخشی ( تنیس )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angled barbell tight rainbow: حرکت رنگین کمان سفت با هالتر زاویه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigravity muscles: عضلات ضد گرانش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

archer's paralysis: گرفتگی عضله کمانگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

arlbery strap: تسمه ایمنی ( اسکی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armlock: گرفتن بازوی حریف و کشیدن آن با فشار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

artificial climbing: صعود مصنوعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avalement: حالت فنری زانو ( اسکی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back sacrifice throw: افکندن حریف ازپشت ( جودو )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back and knee climbing: صعود تنوره ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backhand cast: انداختن قلاب ماهیگیری از پشت دست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banderilla: نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

banderillero: عضو تیم کمکی گاوباز ماموراستفاده از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ballistics activities: فعالیت های پرتابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zealyang: جرم ( تکواندو )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zenkutsu dachi: ایستادن متمایل به جلو ( کاراته )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achi komi: دفاع فشاری ( کاراته )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

active rope: طناب اصلی کوهنوردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ad court: زمین سرویس سمت چپ تنیس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

age ake: دفاع بالارونده ( کاراته )

١ سال پیش

مدال‌های مریم سالک زمانی