پیشنهادهای شقایق (٨٥٠)
☆ Throw something at. . . به طرف ِ. . . چیزی پرتاب کردن چیزی را به طرف ِ . . . پرت کردن Ex. People sometimes threw stones at carriages. گاهی اوقات ...
نگهبان جاده ی عوارضی
کالسکه بخار
با قطار سفر کردن Ex. If you are catching a train, it is always better to be comfortably early than even a fraction of a minute too late. اگر قرار ا ...
پشت سر خود بر جای گذاشتن Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو ر ...
هر بار که Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو رد می شود، دنبال ...
جدا از هم / بدون هم Ex. Divided We Fall جدا از هم شکست می خوریم بدون هم می بازیم
غذاهای سالم ( برخلاف junk food: هله هوله )
☆ در هنگام ترجمه ی شکل منفی، می توان از حرف اضافه ی " تا " برای روان شدن ترجمه استفاده کرد. برای مثال 👇 "وقت ندارم تا فلان کار را انجام بدم" Ex. ...
وارد شدن Ex. Many people joined the game, but a few chose not to practice. افراد زیادی وارد بازی شدند، ولی چند نفر تصمیم گرفتند شرکت نکنند.
یونیزه شده Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو رد می شود، دنبا ...
مثال👇 Ex. Languages are taught by the direct method, that is to say, without using students own language. زبان ها به روش مستقیم آموزش داده می شوند ...
این ور و اون ور Ex. The children ran round and round the playground until they were exhausted. بچه ها توی زمین بازی آنقدر این ور و اون ور دویدن تا ...
☆ Begin to be unkind to someone بنای نامهربانی با کسی گذاشتن Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من ...
بعد از مدتی Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من گذاشت.
بنای ناسازگاری/نامهربانی با کسی گذاشتن Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من گذاشت.
در برگرفتن Ex. An Islamic current is sweeping the Middle East. موج گرایش به اسلام خاورمیانه را در برگرفته است.
برکنار شدن Ex. Mr. Jackson was dismissed as head of the trade union. آقای جکسون از مقام ریاست اتحادیه صنفی برکنار شد.
☆ A long way راه زیادی Ex. There is a long way to go before an agreement can be reached. تا دستیابی به یک توافق راه زیادی مانده است.
Ex. He is a great writer and has been making headline in recent years. او یک نویسنده بزرگ است و در سالهای اخیر نامش در صدر اخبار بوده است.
در نبرد پیروز شدن پیروزی در نبرد
☆ It is vital for . . . برای . . . اهمیت حیاتی دارد Ex. It is vital for Iran to win the war against drug trafficking. برای ایران پیروزی در جنگ علی ...
☆ Be at the center of something علت اصلی چیزی بودن Ex. His role in the discovery has been at the center of considerable controversy. نقش او در کشف ...
Ex. The Police ordered an investigation into the robbery. پلیس دستور داد در مورد این سرقت تحقیق به عمل آید.
به اجرا در آمدن Ex. Higher prices go into effect tomorrow . برنامه افزایش قیمتها فردا به اجرا در می آید.
Ex. My father, who lived to be ninety, died last year. پدرم که نود سال عمر کرد سال گذشته فوت نمود.
مستقل Ex. The sikh extremists in India want their own state within the country. سیکهای افراطی هند خواستار ایالتی مستقل در داخل کشور هستند.
دسترسی به Ex. The equipment will give fire fighters easier access to top floors. این دستگاه دسترسی به طبقات بالای ساختمانها را برای ماموران آتش نش ...
☆ Top floors طبقات بالای ساختمانها Ex. The equipment will give fire fighters easier access to top floors. این دستگاه دسترسی به طبقات بالای ساختمانه ...
انتشار یافتن چیزی پس از . . . انتشار چیزی پس از . . . صورت گرفتن Ex. The announcement came after ceasefire. انتشار این اعلامیه پس از آتش بس صورت گ ...
در پی انجام کاری بودن Ex. More than a century ago, the nobility of England, in their colourful finery, were on a fox hunt. بیش از یک قرن پیش، طبقه ...
Ex. A ragged youngster نوجوانی با لباسهای مندرس
حق با زور است
انگار که تقدیر چنین می خواست
از ترس کنترل خود را از دست دادن Ex. Freaked out, he shone his light around frantically, looking for the source of the voice. مرد در حالیکه از ترس ک ...
دل و روده Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاس ...
دل و روده Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاس ...
عیب Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاست.
☆ Get someone in trouble کسی را گرفتار کردن Ex. The boy's big mouth could get them all in trouble. دهان لق آن پسر ممکن بود همه شان را گرفتار کند.
Ex. Only by self_respect will you compel others to respect you. فقط با احترام به خودت دیگران رو مجبور میکنی که بهت احترام بذارن.
☆ برای روان شدن ترجمه گاه می توان به صورت صفت عالی ترجمه کرد: مهم ترین Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect your ...
ترجمه در ساختار مجهول "to be respected by" مورد احترام بودن Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect yourself. اگه ...
اگه می خوای Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect yourself. اگه می خوای مورد احترام دیگران باشی، مهمترین چیز این ...
*مثال* ترجمه اصطلاحی👇 Ex. More often than not, he just kept quiet. اکثر مواقع توی خودش بود.
من پشتتم!
Ex. More often than not, he just kept quiet. اکثر مواقع توی خودش بود.
یه جایی این دورو بر یه جایی همین ورا Ex. The kids are somewhere about. بچه ها یه جایی این دوروبر هستند.
اگه اشتباه نکنم
هرس سیناپسی فرآیندی که طی آن سلول های مغزی که فعالیتی ندارند، تمایل به از بین رفتن و تباهی دارند.
دیگر هیچ / دیگه هیچ * با توجه به لحن جمله بعضی اوقات می توان "هیچ" را اضافه نکرد. ( سومین ترجمه ) Ex. When he heard nothing more after a bit, he sl ...