تاریخ
١٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اقدام به انجام کاری نمودن Ex. A map for researchers setting out to explore یک نقشه برای پژوهشگرانی که اقدام به کاوش نموده اند

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

حوزه های تحقیقاتی ترجمه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

حوادث غیرمترقبه

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تخفیف نقدی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به موجب ِ . . . Ex. Persuant to Article 11 به موجب ماده ۱۱

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اجرای آزمون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فنا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آزادانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلزده کردن بیزار کردن مایوس کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

☆Knowing sth شناخت ِ . . . Ex. Knowing Islam شناخت اسلام

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیر و جوان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای مدت کوتاهی Ex I'd wanna hold you just for a while! میخوام که برای مدت کوتاهی بغلت کنم! 🖋 معنای" مدت کوتاه" از تاثیر just در جمله حاصل شده است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی را بغل کردن کسی را در آغوش کشیدن Ex I'd wanna hold you just for a while! میخوام که برای مدت کوتاهی بغلت کنم!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایده ابتدایی ایده اولیه Ex. She had an initial idea for the design. او یک ایده ی ابتدایی برای طراحی داشت. Ex. From the initial idea to plan از ای ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرحله ی طرح ریزی

پیشنهاد
٠

آزمون ورودی دانشگاه که در ایران به کنکور موسوم است.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

[متون رسمی] فساد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Give someone false hope به کسی امید واهی دادن Ex. She gave me false hope for months and then married someone else. ماه ها بهم امید واهی داد اما ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنده ها Ex. Pay attention to alive people, the dead are fine. . . ! هوای زنده ها رو داشته باشید، مرده ها حالشون خوبه. . . !

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز خود را دادن از همه چیز خود گذشتن همه چیز خود را فدا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممکن است. . . Ex. Arguing with children can be risky! ممکن است بحث و جدل با بچه ها خطرناک باشد!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث و جدل با . . . Ex. Arguing with children can be risky! ممکن است بحث و جدل با بچه ها خطرناک باشد!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆But this is reality! اما واقعیته اما واقعیت داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتنش سخته

پیشنهاد
٠

مسیر زندگی خود را عوض کردن Ex. If you aren't excited about waking up every morning, then you need to shift the direction of your life. اگه از اینک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول خود زدن Ex. You went back on your word. . . زدی زیر قولت. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همینجوری که هستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس مهم و با ارزش بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس عادت The Little Prince: They say that some loves are not love, they are madness. Fox: A love without madnesss is not love; It's just a feeling ...

پیشنهاد
١

لذت ببر که دنیا دو روزه!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی بافت جمله معنا و بار منفی دارد، می توانید به این صورت ترجمه کنید👇 از دست ِ . . . Ex. My heart turned to ashes because of the people! از دست ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆Turn to ashes خاکستر شدن تبدیل به خاکستر شدن Ex. My heart turned to ashes because of the people! از دست آدما قلبم خاکستر شده!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرهم Ex. Time had no cure for pain! زمان، مرهمی برای دردها نداشت!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه غیر رسمی - - - > خر شانس Ex. Money is for lucky people! پول مال آدمای خرشانسه!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا آخر عمر I remember one day I thought I would have you for the rest of my life یادمه یه روز فکر میکردم تا اخرِ عمر دارمت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Defeat sth/sb حریف چیزی یا کسی شدن Ex. Shadows can't defeat the sun! سایه ها حریف آفتاب نمی شوند!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال در بافت ادبی👇 𝗬𝗢𝗨'𝗥𝗘 𝗖𝗢𝗡𝗡𝗘𝗖𝗧𝗘𝗗 𝗧𝗢 𝗠𝗘 تو وصله ی جون منی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از پس چیزی بر آمدن Ex. I can't tolerate your absence. . . ! از پس نبودنت بر نمیام. . . !

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیادی It's stupid to be good so much! زیادی خوب بودن احمقانه است!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه عالمه Ex. So many lonely people in a crowded world! یه عالمه آدم تنها، تو یه دنیای شلوغ!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Office of Public Engagement and Environmental Education ( OPEEE )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ در ساختار enjoy doing sth می توانید معادل like در نظر بگیرید. Ex. Unlike you, I enjoy reading novel. بر عکس تو من از رمان خوندن خوشم میاد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی بها Ex. Be expensive not free! گرون باشید، نه بی بها!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. Mrs Tatcher will be seeking to narrow the gap between the King and the Israelis. خانم تاچر در صدد خواهد بود تا شکاف موجود بین پادشاه و اسرائیلی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف/اختلاف را کمتر کردن Ex. Mrs Tatcher will be seeking to narrow the gap between the King and the Israelis. خانم تاچر در صدد خواهد بود تا شکاف مو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجددا ابراز کردن

پیشنهاد
٠

خبرنگار سیاسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در مورد خبر، بیانیه و . . . ] به اطلاع عموم رساندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدت کوتاهی قبل از انجام شدن Ex. The prime minister's day to day engagements are being announced only at short notice, and precise timings are not b ...