تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

☆ Throw something at. . . به طرف ِ. . . چیزی پرتاب کردن چیزی را به طرف ِ . . . پرت کردن Ex. People sometimes threw stones at carriages. گاهی اوقات ...

تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نگهبان جاده ی عوارضی

تاریخ
١٧ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

کالسکه بخار

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

با قطار سفر کردن Ex. If you are catching a train, it is always better to be comfortably early than even a fraction of a minute too late. اگر قرار ا ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پشت سر خود بر جای گذاشتن Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو ر ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

هر بار که Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو رد می شود، دنبال ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

جدا از هم / بدون هم Ex. Divided We Fall جدا از هم شکست می خوریم بدون هم می بازیم

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

غذاهای سالم ( برخلاف junk food: هله هوله )

پیشنهاد
٠

☆ در هنگام ترجمه ی شکل منفی، می توان از حرف اضافه ی " تا " برای روان شدن ترجمه استفاده کرد. برای مثال 👇 "وقت ندارم تا فلان کار را انجام بدم" Ex. ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

وارد شدن Ex. Many people joined the game, but a few chose not to practice. افراد زیادی وارد بازی شدند، ولی چند نفر تصمیم گرفتند شرکت نکنند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

یونیزه شده Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو رد می شود، دنبا ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مثال👇 Ex. Languages are taught by the direct method, that is to say, without using students own language. زبان ها به روش مستقیم آموزش داده می شوند ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

این ور و اون ور Ex. The children ran round and round the playground until they were exhausted. بچه ها توی زمین بازی آنقدر این ور و اون ور دویدن تا ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

☆ Begin to be unkind to someone بنای نامهربانی با کسی گذاشتن Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بعد از مدتی Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من گذاشت.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

بنای ناسازگاری/نامهربانی با کسی گذاشتن Ex. After a time she began to be unkind to me. بعد از مدتی او بنای نامهربانی را با من گذاشت.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در برگرفتن Ex. An Islamic current is sweeping the Middle East. موج گرایش به اسلام خاورمیانه را در برگرفته است.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

برکنار شدن Ex. Mr. Jackson was dismissed as head of the trade union. آقای جکسون از مقام ریاست اتحادیه صنفی برکنار شد.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

☆ A long way راه زیادی Ex. There is a long way to go before an agreement can be reached. تا دستیابی به یک توافق راه زیادی مانده است.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

Ex. He is a great writer and has been making headline in recent years. او یک نویسنده بزرگ است و در سالهای اخیر نامش در صدر اخبار بوده است.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در نبرد پیروز شدن پیروزی در نبرد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

☆ It is vital for . . . برای . . . اهمیت حیاتی دارد Ex. It is vital for Iran to win the war against drug trafficking. برای ایران پیروزی در جنگ علی ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

☆ Be at the center of something علت اصلی چیزی بودن Ex. His role in the discovery has been at the center of considerable controversy. نقش او در کشف ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Ex. The Police ordered an investigation into the robbery. پلیس دستور داد در مورد این سرقت تحقیق به عمل آید.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به اجرا در آمدن Ex. Higher prices go into effect tomorrow . برنامه افزایش قیمتها فردا به اجرا در می آید.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Ex. My father, who lived to be ninety, died last year. پدرم که نود سال عمر کرد سال گذشته فوت نمود.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مستقل Ex. The sikh extremists in India want their own state within the country. سیکهای افراطی هند خواستار ایالتی مستقل در داخل کشور هستند.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی به Ex. The equipment will give fire fighters easier access to top floors. این دستگاه دسترسی به طبقات بالای ساختمانها را برای ماموران آتش نش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

☆ Top floors طبقات بالای ساختمانها Ex. The equipment will give fire fighters easier access to top floors. این دستگاه دسترسی به طبقات بالای ساختمانه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انتشار یافتن چیزی پس از . . . انتشار چیزی پس از . . . صورت گرفتن Ex. The announcement came after ceasefire. انتشار این اعلامیه پس از آتش بس صورت گ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

در پی انجام کاری بودن Ex. More than a century ago, the nobility of England, in their colourful finery, were on a fox hunt. بیش از یک قرن پیش، طبقه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Ex. A ragged youngster نوجوانی با لباسهای مندرس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حق با زور است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

انگار که تقدیر چنین می خواست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ترس کنترل خود را از دست دادن Ex. Freaked out, he shone his light around frantically, looking for the source of the voice. مرد در حالیکه از ترس ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل و روده Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دل و روده Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عیب Ex. He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is. دل و روده ی موتور را درآورد ولی هنوز نمی داند عیب از کجاست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

☆ Get someone in trouble کسی را گرفتار کردن Ex. The boy's big mouth could get them all in trouble. دهان لق آن پسر ممکن بود همه شان را گرفتار کند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Ex. Only by self_respect will you compel others to respect you. فقط با احترام به خودت دیگران رو مجبور میکنی که بهت احترام بذارن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

☆ برای روان شدن ترجمه گاه می توان به صورت صفت عالی ترجمه کرد: مهم ترین Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect your ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه در ساختار مجهول "to be respected by" مورد احترام بودن Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect yourself. اگه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اگه می خوای Ex. If you want to be respected by others, the great thing is to respect yourself. اگه می خوای مورد احترام دیگران باشی، مهمترین چیز این ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

*مثال* ترجمه اصطلاحی👇 Ex. More often than not, he just kept quiet. اکثر مواقع توی خودش بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

من پشتتم!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Ex. More often than not, he just kept quiet. اکثر مواقع توی خودش بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یه جایی این دورو بر یه جایی همین ورا Ex. The kids are somewhere about. بچه ها یه جایی این دوروبر هستند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اگه اشتباه نکنم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هرس سیناپسی فرآیندی که طی آن سلول های مغزی که فعالیتی ندارند، تمایل به از بین رفتن و تباهی دارند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیگر هیچ / دیگه هیچ * با توجه به لحن جمله بعضی اوقات می توان "هیچ" را اضافه نکرد. ( سومین ترجمه ) Ex. When he heard nothing more after a bit, he sl ...