پیشنهادهای سیدصدرا حسینی (١١٨)
تحمیل کردن وارد کردن
نمود عینی بخشیدن تجسم چیزی بودن
هم نظر، همسو، هم عقیده، زبانِ گویا
کشمکش های درونی افکار منفی منفی بافی ها
این کلمه با تعریف رابرت کیوساکی چیزی غیر از �بدهکاری� است. به معنای هرگونه دارایی ئی است که بیشتر از آنکه برایمان کسبِ سود کند، خرج و هزینه بتراشد. ...
آسیب شناسی
شاملِ حالِ کسی شدن، به کسی تعلق داشتن
گریزناپذیر مثلا در عبارتِ impossible situation
قرارداد بستن قرارداد کاری را تمدید کردن
خاص پسند مثلاً فیلم خاص پسند نویسنده ی خاص پسند
طراوت
نمایشی خودنمایانه
خوراک شناس بخور شکمو خوراک دوست شکم دوست
( فعل ) مثل برق و باد رفتن
شاهکار
عینِ در عینِ
شدید اللحن
ناشی از تجربه ی زیاد پخته استادانه
نسخه ی غیررسمیِ آهنگ
کنایه آمیز، نیش دار، پرنیش وکنایه
( استعاراً به معنای ) پیازی شکل، تو در تو
روشنگرانه، روشنگر
ناشی از مرهونِ معلولِ
ساده بی زرق وبرق ابتدائی بی حشو و زواید
طمأنینه
اشتباه رایج در ترجمه ی این کلمه این است که آن را �در حد مرگ� یا �تا حدِ مرگ� معنا می کنند. جز مواردی که این عبارت معنای استعاری دارد، در سایر موارد ...
احمق گاگول خنگ تهی مغز
وهم آلود
تودار
نوریافتگی
جایگزین کردن
برق
با یک حسابِ سرانگشتی به طورِ تقریبی
سرایت کردن، نفوذ کردن
تصنع، تکلف
شوخ و شنگ
آسایشگاه
بلبشو
وجنات
( در معنای مجازی ) نخ تسبیح یعنی آنچه که پیوند دهنده ی تمامِ عناصر و جاری در همه ی آنهاست
شوراب
امحاء
جوالدوز زدن، سوزن زدن ( یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگران )
گاهی می توان به �متفاوت� معنایش نمود.
سینما رفتن، سینما - روی
استثنائاً این بار
برچسب زدن
جشنواره ی کن
دست بر قضا
هم زیست شناس