پیشنهادهای سیدصدرا حسینی (١٤٦)
ناشی از مرهونِ معلولِ
ساده بی زرق وبرق ابتدائی بی حشو و زواید
طمأنینه
اشتباه رایج در ترجمه ی این کلمه این است که آن را �در حد مرگ� یا �تا حدِ مرگ� معنا می کنند. جز مواردی که این عبارت معنای استعاری دارد، در سایر موارد ...
احمق گاگول خنگ تهی مغز
وهم آلود
تودار
نوریافتگی
جایگزین کردن
برق
با یک حسابِ سرانگشتی به طورِ تقریبی
سرایت کردن، نفوذ کردن
تصنع، تکلف
شوخ و شنگ
آسایشگاه
بلبشو
وجنات
( در معنای مجازی ) نخ تسبیح یعنی آنچه که پیوند دهنده ی تمامِ عناصر و جاری در همه ی آنهاست
شوراب
امحاء
جوالدوز زدن، سوزن زدن ( یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگران )
گاهی می توان به �متفاوت� معنایش نمود.
سینما رفتن، سینما - روی
استثنائاً این بار
برچسب زدن
جشنواره ی کن
دست بر قضا
هم زیست شناس
متناسب با ساختارِ زیستی و بدنی بابِ طبع موافق با طبیعت
پر افت وخیز در نوسان پرفراز و نشیب
گنجینه ی دانش
مذموم، ناپسند، نامطلوب، ناشایست
از دور خارج کردن
( گاهی اوقات به معنای ) جسمانی، جسمی، بدنی، فیزیکی
مادرزادی، جبری
دوستان، دقت کنید که هنگامِ ترجمه ی این عبارت، حتماً معنای �از دست دادن� را هم در ادامه لحاظ کنید وگرنه ممکن است معنای معکوسی بدهد. بنابراین، این عبار ...
پسرفت
یخ زدایی یخچال زدایی
عبرت آموز درس آموز
( در جایگاهِ صفت ) سودگرایانه ( در جایگاهِ اسم ) دخل و خرج
سنجیدن
بدونِ صرفه
حمایت مالی کردن پول دادن
مختصر، ناچیز
سرریز شدن، فیضان
خودخواهانه
تصوراتِ کلی احکام و گزاره های کلی تعمیم
یکی از معانیِ آن �ناتمام� است که می تواند توصیفِ انسان نیز باشد: خواجه احمد او را گفت: �در همه کارها ناتمامی. � ( تاریخ بیهقی )
سندرومِ ایمپاستر ( بیماری افراد موفق )
نارضایتی