پیشنهادهای سیدصدرا حسینی (١١٨)
متناسب با ساختارِ زیستی و بدنی بابِ طبع موافق با طبیعت
پر افت وخیز در نوسان پرفراز و نشیب
گنجینه ی دانش
مذموم، ناپسند، نامطلوب، ناشایست
از دور خارج کردن
( گاهی اوقات به معنای ) جسمانی، جسمی، بدنی، فیزیکی
مادرزادی، جبری
دوستان، دقت کنید که هنگامِ ترجمه ی این عبارت، حتماً معنای �از دست دادن� را هم در ادامه لحاظ کنید وگرنه ممکن است معنای معکوسی بدهد. بنابراین، این عبار ...
پسرفت
یخ زدایی یخچال زدایی
عبرت آموز درس آموز
( در جایگاهِ صفت ) سودگرایانه ( در جایگاهِ اسم ) دخل و خرج
سنجیدن
بدونِ صرفه
حمایت مالی کردن پول دادن
مختصر، ناچیز
سرریز شدن، فیضان
خودخواهانه
تصوراتِ کلی احکام و گزاره های کلی تعمیم
یکی از معانیِ آن �ناتمام� است که می تواند توصیفِ انسان نیز باشد: خواجه احمد او را گفت: �در همه کارها ناتمامی. � ( تاریخ بیهقی )
سندرومِ ایمپاستر ( بیماری افراد موفق )
نارضایتی
راضی، رضایت مند، رضایت بخش
رضایت، رضایت مندی
( مجازاً ) مجالِ بروز و ظهور دادن به
( در بعضی متون ) پاسخ دهنده، اظهارکننده، تخمین گر
هنگ کردن ( مخ )
گند زدن به
هم مدرسه ای شاگرد دانش آموز
( زمانی که صفت برای انسان باشد ) مأنوس
مجازاً می تواند به معنای چیزِ مسخره یا شوخی یا جوک باشد.
فلج کردن
There's no getting around sth هیچ شکی درش نیست
مهرطلبانه، مهرطلب
پفیوز
معاینه
خود را نباختن
قبراق
مُنجی
( فعل به همراه مفعول ) حرف و عمل را یکی کردن البته می توان از جملاتِ مصطلحِ زیر نیز برای ترجمه ی آزادِ جملاتی که این عبارتِ انگلیسی در آنها به کار ر ...
ویرانی به بار آوردن
جور استاد ( سعدی: جورِ استاد به ز مهرِ پدر ) چوبِ مربی یا معلم تلنگرِ سخت تنبیهِ مشفقانه سیلیِ بیدارگر
تعارض
مجرب کارداده
بی پشت وپناه بی یار و یاور
( در حالتِ گذرا ) چیزی را توضیح دادن یا توجیه کردن، توضیح یا توجیهِ چیزی بودن
( زیست شناسی ) جذب ( روان شناسی ) درون سازی
بر خلاف ترجمه ی آقای امیرجانی، معتقدم In the intervening years به معنای �در تمامِ این سالها� یا �در این فاصله� است.
عزمِ راسخ پایداری
چون بهرحال. . .