پیشنهادهای سیدصدرا حسینی (١٤٦)
راضی، رضایت مند، رضایت بخش
رضایت، رضایت مندی
( مجازاً ) مجالِ بروز و ظهور دادن به
( در بعضی متون ) پاسخ دهنده، اظهارکننده، تخمین گر
هنگ کردن ( مخ )
گند زدن به
هم مدرسه ای شاگرد دانش آموز
( زمانی که صفت برای انسان باشد ) مأنوس
مجازاً می تواند به معنای چیزِ مسخره یا شوخی یا جوک باشد.
فلج کردن
There's no getting around sth هیچ شکی درش نیست
مهرطلبانه، مهرطلب
پفیوز
معاینه
خود را نباختن
قبراق
مُنجی
( فعل به همراه مفعول ) حرف و عمل را یکی کردن البته می توان از جملاتِ مصطلحِ زیر نیز برای ترجمه ی آزادِ جملاتی که این عبارتِ انگلیسی در آنها به کار ر ...
ویرانی به بار آوردن
جور استاد ( سعدی: جورِ استاد به ز مهرِ پدر ) چوبِ مربی یا معلم تلنگرِ سخت تنبیهِ مشفقانه سیلیِ بیدارگر
تعارض
مجرب کارداده
بی پشت وپناه بی یار و یاور
( در حالتِ گذرا ) چیزی را توضیح دادن یا توجیه کردن، توضیح یا توجیهِ چیزی بودن
( زیست شناسی ) جذب ( روان شناسی ) درون سازی
بر خلاف ترجمه ی آقای امیرجانی، معتقدم In the intervening years به معنای �در تمامِ این سالها� یا �در این فاصله� است.
عزمِ راسخ پایداری
چون بهرحال. . .
سین جیم مؤاخذه
بی امان
باکلاس
بیمه ی خویش فرما
برخلافِ انتظار ( قید ) شاید تعجب کنید اما. . .
خبرگزار
برگ برنده دست برتر
هرچه بی پیرایه تر، پرمایه تر
( هزینه ها ) متقبل شدن
حدسیات
( در کسب وکار ) ترجیح، عاملِ رجحان که باعث می شود مشتری یک محصول را بر محصولاتِ مشابه ترجیح دهد و آن را خریداری نماید.
در فلسفه اصطلاحی داریم به اسمِ �مرجِّح�. یعنی علتِ اینکه فاعل یک چیز را بر چیزهای دیگر ترجیح می دهد. فلاسفه می گویند: �ترجیحِ بلامرجح محال است�، یعنی ...
از همان اول، ابتدا به ساکن، از قبل، از ابتدا، پیشاپیش
حرص و جوش خوردن
نوسان
( مجازاً ) طبیعی، بی تکلف
خوشنام
در حال حاضر همون معادلی که آقای حاجتمند گفتند، یعنی �سرمایه گذاری جسورانه�، رایج ترین و کاربردی ترین معادل هست و در تمام سایتهای معاملاتیِ کشور هم از ...