ترجمه‌های مریم مزدایی (٨٤)

بازدید
١٦٥
تاریخ
١ سال پیش
متن
He was so facetious that he turned everything into a joke.
دیدگاه
١

او از بس شوخی بیجا می کرد از هر چیزی جوک ساخته بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
No one likes to think that they're expendable.
دیدگاه
٠

هیچ کس دوست ندارد که بی مصرف تلقی شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The creation of an efficient and sustainable transport system is critical to the long-term future of London.
دیدگاه
٠

این حیاتی است که برای ترابری در لندن ، یک سیستم کارآمد پایدار و کارآمد ایجاد شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nothing ever seems to ruffle Susan.
دیدگاه
٠

به نظر نمی آید چیزی روی اعصاب سوزان راه برود. ( او ازهیچ چیز به هم نمی ریزد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The deposition of Nepos and then that of Romulus Augustulus in 476 saw the end of the line of western Roman emperors.
دیدگاه
٠

عزل ( براندازی ) نپوس و پس از آن ، رومولوس آگوستوس ، در سال ۴۷۶ ، پایان خط امپراطوران روم غربی بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Most of Manhattan is laid out in/on a grid pattern with avenues going north-south and streets east-west.
دیدگاه
٠

بیشتر منهتن روی یک الگوی شبکه ای شطرنجی قرار گرفته، با بزرگراه های شمالی جنوبی و خیابان ها در

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is better to wear out than to rust out.
دیدگاه
١

فرسوده بشوی بهتر است تا اینکه زنگ بزنی. ( یعنی پاشو از فعالیت بخاطر کهنه شدن نترس، بنشینی مثل آهن کار نکرده زنگ میزنی. )

تاریخ
١ سال پیش
متن
He wore out his sneakers.
دیدگاه
٠

او کتانی هایش را کهنه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Running is strenuous exercise.
دیدگاه
٠

دویدن ورزش سنگینی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I finally went to the doctor so my husband would quit badgering me about it.
دیدگاه

سرانجام رفتم دکتر، بنابراین شوهرم دست از ذله کردن من کشید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The quack's medicines consisted mainly of alcohol and odd flavorings.
دیدگاه
٠

داروهای تقلبی ، عمدتا الکل و طعم دهنده های غیر عادی را شامل می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His father was an artless man who, being ingenuous himself, found it hard to recognize deceit in others.
دیدگاه
٠

پدرش مرد ساده ای بود، انسانی چنان خالص که بسختی فریبکاری دیگران را تشخیص میداد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Fresh paint perked up the house.
دیدگاه
٠

رنگ تازه به خانه حالو هوایی داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The dog's ears perked up at the sound.
دیدگاه
٠

گوشه ای سگ از این صدا ، تیز شد و راست ایستاد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He perked up at the good news.
دیدگاه
٠

خبرهای خوب به او حال داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He and his brother are alike.
دیدگاه
٠

در مورد شبیه بودن دو نفر از نظر قیافه ، واژه ی identical بکار می رود. بنابراین ترجمه گوگل درست نیست. Alike بیشتر برای نحوه رفتار و منش بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The Mount Dora we take for granted seems like paradise to her.
دیدگاه
٢

کوهستان دورا ، که ما آنرا مفت خود می دانستیم، برای او بهشت بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It was a vexatious summons, and none of them turned up.
دیدگاه
٠

این فراخوان آزار دهنده بود و کسی محل بهش نگذاشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Philby remained bitter towards Burgess, whose defection had thrown suspicion on him and ultimately led to his unmasking.
دیدگاه
٠

فیلمی به بورگس بدگمان ماند، چرا که گریز او باعث شده بود سوئ ظن متوجهش شود که سرانجام هم ، نقاش را برداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
My toes and fingers are tingling with the cold.
دیدگاه
٠

شست پاهایم و انگشتانم بر اثر سرما سوزن سوزن میشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
White was both visionary and rationalist.
دیدگاه
٠

وایت ( اسم کسی است ) هم الهام گیرنده بود هم واقع گرا.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The ideas of a visionary may seem impractical to us.
دیدگاه
٠

ایده های ملهم شدن ( الهام گرفتن ) ممکن است برای ما غیر قابل اجرا باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A truly great inventor, such as Henry Ford, is not simply an inventor, but a visionary.
دیدگاه
٠

مخترع بزرگی چون هنری فورد، یک مخترع ساده نیست ، یک الهام گیرنده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He kept a sweatshop if anyone did.
دیدگاه
٠

او بیگارخانه خود را نگه داشت ، همانطور که هرکس دیگری نیز .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The Oilers called timeout before the ball was snapped, so there was no penalty.
دیدگاه
٠

( oiler نام یک تیم ورزشی هاکی است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The higher court upheld the lower court's decision.
دیدگاه
٠

( تنفیذ حکم ) اصطلاح تخصصی تری است تا ( تایید حکم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I regard your opinion highly.
دیدگاه
٠

من به نظر شما توجه شایان دارم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's make plans regarding your visit.
دیدگاه
٢

بیایید طرح های مربوط به ویزیت شما را بررسی کنیم

تاریخ
١ سال پیش
متن
The meat is being swum in gravy.
دیدگاه
٠

گوشت در آبگوشت شناور است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A couple of boozy revellers dropped their trousers.
دیدگاه
٠

چند نفر از اراذل مست ، شلوارشان را در آوردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Have you considered hire purchase and leasing as well as outright purchase?
دیدگاه
٠

آیا شما خرید قسطی و کرایه را با خرید نقد یکی میدانید ؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Bach often used counterpoint in his keyboard compositions, with each hand playing a different version of the same melody.
دیدگاه
٠

( توضیح ابتدایی ) : کانترپوینت نوعیاز موسیقی است که باخ استادش بود و در آن دو ملودی بی ربط و گاه متضاد، با هم هماهنگ می شوند. نمونه اش آهنگ توگاتا و ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
The most disquieting thing about the scofflaw spirit is its extreme infectiousness.
دیدگاه
٠

آزار دهنده ترین چیز در مورد کسانی که قوانین ترافیکی را رعایت نمی کنند این است که رفتارشان سایتی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This was interfaith dialogue in the raw.
دیدگاه
٠

گفتگوی بین ادیان هنوز در ابتدای راه بود. ( خیلی تازه بود )