١ رأی
تیک ٩ پاسخ
١,٥٨٧ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

در مورد یک بحث در روانشناسی است که اولین  بار توسط یک روانشناس  معروف غیر  ایرانی مطرح شد

١١ ماه پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  Existential: relating to the existence of humans or to existentialism یعنی؛     وجودی، مربوط به هستی، هستی‌گرا ● اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب مهم فلسفی قرن بیستم است که بر اصالت وجود انسان و تقدم آن بر ماهیت او تأکید دارد و انسان را محکوم به آزادی و انتخاب می‌داند. انسان با انتخاب‌هایش ماهیت خود را رقم می‌زند و باید مسئولیت انتخاب‌هایش را نیز بپذیرد.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٠٩ بازدید

 اصطلاح انگلیسی معادل  " نرخ از دست دادن مشتریان در یک دوره زمانی مشخص"

٤,٣٨٨
١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  دو اصطلاح "customer churn rate"  و  "customer attrition rate" پیشنهاد می‌گردد. 

١١ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١١٨ بازدید

any ??                                      

١١ ماه پیش
١ رأی

 درود   و وقت به خیر  procrastinate: [verb] Synonyms:   delay, dally, drag one's feet (informal) , gain time, play for time, postpone, put off, stall, temporize

١١ ماه پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
١٨٠ بازدید

کلمه های روز های زوج و فرد به انگلیسی

١١ ماه پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  نکته‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که؛ ما در زبان انگلیسی مفهومی تحت عنوان روز زوج و روز فرد، نداریم! این اصطلاح در زبان فارسی به این دلیل رایج می‌باشد که در اسامی روزهای هفته، نام اعداد آمده است.   در انگلیسی باید نام روزها گفته شود و صفت زوج و فرد به کار نمی‌رود.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٨٨ بازدید

کاربرد اصطلاح محاوره ای  " Have bigger fish to catch" رو بگید لطفا 

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  have other/bigger fish to fry: to have something more important or more interesting to do یعنی؛ کار مهم‌تری برای انجام دادن، داشتن! مثال؛ "I'm not going to argue about who left the office lights on; we have bigger fish to fry, like meeting our project deadlines."

١١ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٠١ بازدید

معنی اصطلاح  " Keeping tabs on"

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  در تکمیل پاسخ کاربر Baran m؛ ● Keep (close) tabs on somebody/something > To watch someone or something carefully to check what they are doing > To observe carefully

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٣ پاسخ
١٠٦ بازدید
چند گزینه‌ای

 Sheila put in …. Water.

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  با توجه به این که واژه water غیرقابل شمارش است، کلمه much برای آن به کار می‌رود.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٩٤ بازدید

یه چیزی در سطح همون کلاس دهم بگید 

٤٨٦
١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  خود واژه instead  ساده‌ترین شکل موجود است. اما به جای   instead of می‌توان عبارت i n place of را نیز به کار برد.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٣٤ بازدید

 "Trade Embargo"  چیست و چه زمانی کشورها آن را اعمال می‌کنند؟

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  a trade embargo: an official order to stop trade with another country به معنای؛ تحریم تجاری

١١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
١٠٩ بازدید

 کلمه ی معادل انگلیسی جمله ی زیر : Shared cultural practices, perspectives, and distinctions that set apart one group of people from another.  

١١ ماه پیش
٢ رأی

درود و وقت به خیر  عبارات زیر پیشنهاد می‌گردد؛ 1.  Cultural identity 2. Ethnic identity 3. Social identity 4. National identity 5. Group identity 6. Cultural heritage

١١ ماه پیش
١ رأی
٤ پاسخ
١٣٦ بازدید

معنی اصطلاح انگلیسی   " Be up to one’s ears in something"

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  Be up to one's ears in something: to have a lot of something, to be much involved/busy with something یعنی؛  بطور عمیق یا بیش از اندازه درگیر چیزی بودن، شدیداً با چیزی مشغول بودن و مشغله داشتن

١١ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١٦٨ بازدید
١ رأی

درود و وقت به خیر  حرف اضافه‌ای که با واژه danger به کار می‌رود، in می‌باشد. In danger of  ... در خطر  ...

١١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٧ پاسخ
٢٦٧ بازدید

 Let the cat out of the bag  که تو محاوره به کار میره یعنی چی؟

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  let the cat out of the bag: to tell people secret information, often without intending to یعنی؛ رازی را سهواً فاش کردن

١١ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٥ پاسخ
٢٤٠ بازدید
٤ رأی

درود و وقت به خیر  گزینه صحیح: would 

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١١٩ بازدید

معادل فارسی  " Up in the air "  چی میشه ؟

١١ ماه پیش
٣ رأی

درود و وقت به خیر  be up in the air: if something is up in the air, no decision has been made about it yet  به معنای؛ بلاتکلیف بودن، نامشخص بودن، لنگ در هوا بودن، نامعلوم بودن 

١١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٧٩ بازدید

what is the meaning of fear of the unknown in persian?

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  می‌توان گفت؛ ترس از ناشناخته ... ترس از ناشناخته‌ها

١١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
١١٢ بازدید

معنی اصطلاحات تخصصی زیر در مهندسی هوا فضا  Fuselage Orbital Mechanics Attitude Control Propellant Orbital Insertion

٣,٤٧٩
١١ ماه پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  Fuselage ..................... بدنه (هواپیما) Orbital Mechanics ......... مکانیک مداری Attitude Control ........ کنترل وضعیت Propellant ......... پیشران (نیروی محرکه) Orbital Insertion ........ جاگذاری مداری

١١ ماه پیش
٠ رأی
١ پاسخ
٣,٨٠٤ بازدید

پسری در ۱۵ دی ماه به دنیا آمده است ولی تولد ایشان همیشه در تابستان برگذار میشود ، ( یعنی به دلیلی این زمان تولد عوض شده)چطور همچین چیزی امکان پذیر میشود ؟ 

١١ ماه پیش
٥ رأی

درود و وقت به خیر  یک احتمال وجود دارد ... چنانچه موقعیت مکانی این فرد در نیم‌کره جنوبی زمین باشد؛ ماه دی در این نواحی، فصل تابستان می‌باشد.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٩٦ بازدید

معنی اصطلاح  " Information Overexposure"  چی میشه ؟

٣,٤٨٦
١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  این اصطلاح یعنی؛ بیش از حد در معرض اطلاعات قرار گرفتن

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٤٤ بازدید

معنی  "ارباح مکاسب"  چیه ؟

١١ ماه پیش
٢ رأی

درود و وقت به خیر  این اصطلاح در علم فقه، به "سودهای به دست آمده از کسب " اطلاق می‌شود.

١١ ماه پیش
١ رأی
٤ پاسخ
١٤٧ بازدید

معادل فارسی  "(Generalized Anxiety Disorder - GAD)" اصطلاح تخصصی روانشناسی  چیه ؟

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  معادل فارسی این عبارت، "اختلال اضطراب فراگیر" می‌باشد.

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٨٨ بازدید

 واژه ی بیگانه ی  "آتلیه "  چه معادل فارسی داره ؟

١١ ماه پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  واژگان زیر پیشنهاد می‌گردد؛ کارگاه، نگارخانه، نگارستان، هُنرکده

١١ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٩٣ بازدید

فرق معنایی " jack in "jack out "jack up" چیه ؟

١ سال پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  ■ jack in:  to stop doing something به معنای: از انجام کاری دست کشیدن ■ jack up:  to lift something heavy off the ground using a jack به معنای: چیزی را بلند کردن (با استفاده از جک)، بالا بردن ■ jack off:  to masturbate به معنای: خودارضایی کردن ● بنده در خصوص jack out   موردی پیدا نکردم.

١١ ماه پیش
٠ رأی
٢ پاسخ
١٨٧ بازدید

شرکت کنندگان در یک جلسه به یکدیگر دست دادند و کسی حساب کرد که روی هم ۶۶ بار دست هم را فشردند ، چند نفر در جلسه شرکت داشتند  ؟

١١ ماه پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  پاسخ مسئله: 12 نفر  تصویر حل مسئله پیوست شده است.

١١ ماه پیش
٠ رأی
١ پاسخ
٩٣ بازدید

تفاوت معنی این دو جمله چیست ؟  I don't like waking up so early as this  I don't like to wake up so early as this   

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر بطور کلی پس از واژه like فعل هم بصورت ing دار (gerund) و هم به شکل ساده to+infinitive  قابل ذکر می‌باشد. وقتی که بطور کلی درباره یک موضوع صحبت می‌کنیم (مشابه جمله اول)، از فعل ...

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٩١ بازدید

معنی اصطلاح جامعه شناسی  "Collective Behavior"

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  معنای این عبارت، "رفتار جمعی" می‌باشد.

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٩٩ بازدید

 "Burn the midnight oil"  معنای این اصطلاح چیست و چه موقع استفاده می‌شود؟

١ سال پیش
٢ رأی

درود و وقت به خیر  burn the midnight oil: to work or study until late at night به معنای؛  دود چراغ خوردن، زحمت بسیار کشیدن، شب بیداری کردن برای رسیدن به موفقیت 

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
١٩٣ بازدید

معادل فارسی  " After-party"  چی میشه ؟

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  معادل مستقیمی برای این مفهوم وجود ندارد.  لکن موارد زیر را می‌توان به کار برد؛ بعد از مهمانی بعد از جشن پس از مراسم بعد از برنامه 

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٩٧ بازدید

I think my school friends wanted to help me through my cancer, but they eventually found out that they couldn't.

١٠٤
١ سال پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  واژه through در این متن به معنای "به خاطر ..." می‌باشد. {به خاطر سرطانم میخواستند به من کمک کنند.} سایر واژه‌های قابل جایگزینی عبارتند از؛ because of  - due to - in light of - on account of - given - considering  - ...

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٩٠ بازدید

Pubic symphysis معنی این عبارت در زمینه پزشکی چی میشه؟

١ سال پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  معنی این اصطلاح عبارت است از؛ مفصل بین شرمگاهی،  تکه‌ای از غضروف که دو قسمت از استخوان شرمگاهی را به هم  پیوند می‌دهد.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١١٠ بازدید

(SBU) در زبان تخصصی تجارت  مخفف چیه ؟

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  اصطلاح SBU مخفف عبارت strategic business unit و به معنای " واحد کسب و کار استراتژیک" می‌باشد.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٨٥ بازدید

"I ___ finish this project by tomorrow, or my boss will be upset."

١ سال پیش
٢ رأی

درود و وقت به خیر  گزینه must صحیح است.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٦٧ بازدید

"___ I open the window? It's a bit warm in here."

١ سال پیش
٣ رأی

درود و وقت به خیر  Can صحیح است.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٢,٥٦٨ بازدید

برعکس ctrl+z   چی یمشه ؟ 

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  برعکسش می‌شه؛ ctrl+y 

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٨١ بازدید

down in luck یعنی چی ؟رسمیه یا غیر رسمی ؟

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  be down on luck: to be suffering because a lot of bad things are happening to you, usually things which cause you to have no money یعنی؛ دچار بد بیاری شدن، بد اقبال بودن، بدشانسی آوردن

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٨٧ بازدید
چند گزینه‌ای
٠ رأی

درود و وقت به خیر  فعل "write up" به معنای "به تفصیل نوشتن، به تاریخ روز رساندن" می‌باشد.

١ سال پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
١٠٢ بازدید

فردی که  "Stay on top of things"  می‌کند، چه کاری انجام می‌دهد؟

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  این اصطلاح به معنای "کاملا بر امور مسلط بودن، کنترل اوضاع را در دست داشتن"  می‌باشد.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٥ پاسخ
١٩٥ بازدید

کلمه یا اصطلاح معادل برای  "A person's sense of who they are based on their group memberships"

١ سال پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  شاید اصطلاح "social identity" به معنای "هویت اجتماعی" معادل مناسبی برای این تعریف باشد.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٩٣ بازدید

معنی اصطلاح  "proof of concept"  در استارتاپ و کسب و کار 

١ سال پیش
٠ رأی

درود و وقت به خیر  در لینک زیر (از دیکشنری آبادیس) معانی این عبارت به تفصیل شرح داده شده است. https://abadis.ir/entofa/proof-of-concept/

١ سال پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٩٣ بازدید

"semiconductor"  یعنی چی؟ زبان تخصصی کامپیوتر

١ سال پیش
١ رأی

درود و وقت به خیر  semiconductor: a substance, such as silicon, that allows some electric currents to pass through it, and is used in electronic equipment به معنای؛ نیمه‌رسانا - نیمه‌هادی

١ سال پیش