ترجمههای Mh (٣١)
محکم بچسب، این یک سوازی پر دست انداز ( پر چاله چوله ) خواهد بود.
با دستات محکم بچسب بهش، من بالا می کشمت
همه می توانند بدون بال پرواز کنند، وقتی به رویاهاشون دو دستی می چسبند.
کاپیتان تیم در مدرسه شکست می خورد و متأسفانه متقاعد شده بود که نمونه بارز یک ورزشکار احمق است
او هرگز رویای معاشرت با چنین افراد حقیری را در سر نمی پروراند.
آن ها آینده شان را برای سودهای کوتاه مدت به خطر انداختند ( به بازی گرفتند، به گرو گذاشتند )
به خاطر اتفاقی که افتاد، گناه سرتاسر وجودش را فرا گرفت
بحث های بیهوده بیشتر وقتشان را در سرکار می گیرد
شما واقعا هر روز مقدار زیادی قهوه مصرف می کنید
نتایج بهداشت ضعیف را به عنوان یکی از دلایل شیوع این بیماری دخیل می داند. یا نتایج نشان می دهد که بهداشت ضعیف یکی از عوامل شیوع این بیماریست
او در اولین مأموریت خود گند تاریخی زد ( خیطی بالا اورد )
نوشته ی روی بنای تاریخی ( بنای یادبود یا کتیبه یادبود ) به زحمت قابل خواندن است.
کارگردان فیلم می خواست که لباس ها از منظر تاریخی دقیق باشند
خیلی گرونه و هیچ جوره ( اصلا ) هم رنگش بهت نمیاد
نظراً ایده ی خوبی میاد، اما به همه ی بحث های پیچیده ای که در پی داره ( شامل میشه ) فکر کن
اگر احیاناً امتناع کند، باید نامزد دیگری را در نظر بگیریم. البته این جمله رو هم این مدلی میشه بیان کرد: if she happen to refuse, we will have to cons ...
زندگی کردن در اینجا باید پرهزینه باشه.
شکست زمین خوردن نیست، بلکه خودداری از بلند شدن است.
کشتی بارس در بندر کوچکی به تیر بسته شده بود
قصد ندارم باهات جروبحث کنم، فقط کاری رو که بهت گفته شده رو انجام بده.
دو گوش در مقابل یک زبان، بنابراین هرچقدر که صحبت می کنید، دوبرابرش گوش دهید
کسب و کار انسان را می سازد، همان طور که می آزمودش
گفتار نیک و کردار بد، عاقلان را همچون ابلهان فریب می دهد
می تونی پشت این لباس رو واسم ببندی ( زیپش یا بند )
چه شنا کنیم و چه بدوییم؛ کلی تمرین کردیم
با در نظر گرفتن این گزارش، دولت ممکن است نیاز داشته باشد تا در سیاست خود تجدید نظر کن