پیشنهادهای گیتی (٢٦١)
Always
همواره
برخلاف انتظار، در کمال تعجب
خیلی عجیب است که شگفت اینکه
خیلی خنده دار است که عجیب آنکه
جالب اینکه
بداهه نوازی
To make someone remember something to do These girls constantly have to be reminded about their chores فرقش با Remind someone of something or somebo ...
هوس چیزی رو کردن I have a craving for tea هوس چای کردم
تو روی She said irrelevant words in front of me حرف های نامربوطی تو روم زد
گور به گور شدن
به سرای باقی شتافتن
به ملکوت اعلی پیوستن
مربا و ترشی He bought fruits and vegetables for preserves. برای مربا و ترشی انواع میوه و سبزبجات خرید.
کهولت سن
به طور نامحتمل، به نحو غیرمنتظره، بعید است که
متواضع، محقر، دون پایه A humble man مرد متواصع A humble house خانه ی محقر A humble clerk کارمند دون مایه
از درد به خود پبچیدن
به وعده و قول خود عمل کرد
مفاهیم عمیقی را به زبانی ساده بیان می کند
فی نفسه، از اساس، به خودی خود
1️⃣ Out of 📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 معنا: �بیرون از. . . ، خارج از. . . � 📌توضیح: این رایج ترین معنای قید مذکور است. Example: He walked ...
که دیگر جای خود دارد
مرگ تدربجی
کنایه از چُسیدن
کنایه از چُسیدن
مخفف silent but deadly کنایه از چُسیدن
یه بی صدا ول دادم. یا همان چُسیدن
حله
در باطن در مقابلِ outwardly به معنای در ظاهر
به نشانه ی دفاع یا حمایت
باقصد خاصی با هدف مشخصی
به مبارکی و میمنت
به قصد کمک
به وفور
بنا به مصلحت
برحسب عادت برحسب معمول
بابیانی شاعرانه، به قاعده ی شاعری
با بی پروایی با صراحت لهجه
با بیانی پرطمطراق
با شکیبایی
از سر لطف و عنایت
از روی استیصال
از روی بی ارادگی
از دید اداری
از ته دل
از بد حادثه، از بخت بد
برحسب تصادف، قضاقورتکی