تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به حکم غریزه، بنابه غریزه

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

حرف نداره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

1️⃣ در خور. . . Air - friendly: در خور سفر هوایی Army - friendly: در خور ارتش Buyer - friendly: در خور خریدار 2⃣ . . . . پسند Buyer - friendly: خری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درخورِ. . . air - friendly در خورِ سفر Armt - friendly درخور ارتش Buyer - friendly درخور خریدار . . . پسند Buyer - friendly خریدارپسند Cigar - frie ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وارد کشور دیگری شدن برای زندگی ( از دیدگاه کشور مقصد )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترک کشور ( از دیدگاه کشور مبدا ) ، مهاجرت از کشور خود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به مراتب، بسیار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱ - قطعی، مشخص، بی تردید، بی شک ۲ - برخی، پاره ای، چند ۳ - نامی، نامدار، ملروف ۴ - خاص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مضمونِ به این مضمون که The letter said to the effect that she was no longer needed مضمونِ نامه این بود که دیگر احتیاجی به او نیست.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رواج دهنده ی دوری از مردان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به هر تقدیر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتهام رانندگی در حالت مستی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دشت نعنا

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنچه کسی دارد و ندارد، دار و ندار کسی If you help me, I'll give you the shirt on my back اگر کمکم کنید، هرچه دارم و ندارم ( داروندارم ) را به تو می ب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱_ تعدادی، برخی، بعضی، شماری از، چند Some books are on the table. چند/تعدادی کتاب روی میز است. ۲_ وقتی بعد از آن، اسم غیرقابل شمارش بیاید: I made s ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاشت ( مصوب فرهنگستان )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کچلِ کچل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهومه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مادری که به تغذیه ی سالم خیلی اهمیت می دهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدَری مسلکی، سرنوشت باوری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The staple diet قوت غالب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر هوا مساعد باشد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر فرصتی دست بدهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It's a black out برق رفته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be someone's everything, the reason someone smiles, their favorite person You are my yellow! تو همه چیز منی!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حسن تعبیر، مثلا اقدام دولت های جهان برای تغییر نام "وزارت جنگ" به "وزارت دفاع" نوعی حسن تعبیر است. متضاد واژه ی euphemism واژه ی dyspehmism است. اخ ...

پیشنهاد
٠

برای کسی خوش رقصی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که همه چیز را به او بگویید و او قضاوتتان نکند، کسی که با تمام وجود به او اعتماددارید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که بتوانید همه چیز را به او بگویید و او قضاوتتان نکند. کسی که با تمام وجود به او اعتماد دارید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عالمگیر، فراگیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل جمع واژه در معنای شاخص indices ، و شکل جمع آن در معنای فهرست indexes است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با عنایت به

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرض کنید من غذایی یا نوشیدنی ای را دوست دارم و از طعم آن خوشم می آید ولی شما چنین نیستید و طعمش را دوست ندارید. من به شما می گویم �کم کم از آن خوشتان ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سایه را در انگلیسی هم shadow و هم shade می گویند، ولی این دو با هم تفاوت هایی دارند. 🔳 کلمه ی shadow زمانی بکار می رود که هر منبع نوری ( اعم از آف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سایه را در انگلیسی هم shadow و هم shade می گویند، ولی این دو با هم تفاوت هایی دارند. 🔳 کلمه ی shadow زمانی بکار می رود که هر منبع نوری ( اعم از آف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منظور از lucid dream خوابی است که فرد می داند خواب است و دارد خواب می بیند. به بیان دیگر، در این نوع رویا، فرد آگاه است که در حال خواب دیدن است و آنچ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که می خواهیم تعداد افرادِ حاضر در گروهی، نهادی، سازمانی، ارتشی، کشوری و . . . را به صورت ترکیب وصفی بیان کنیم، در فارسی، معمولاً به شکل ترکیبِ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

◾️Experience has taught us that we have only one enduring weapon in our struggle against mental illness. ترجمه ی چاپ شده: تجربه به ما آموخته در مبار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔳 کلمه ی torch در حالت اسمی و در انگلیسیِ بریتانیایی به معنی چراغ قوه است ( در انگلیسی آمریکایی چراغ قوه را flashlight می گویند ) . ▫️She flashed/ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قید remotely را عمدتاً به معنیِ دور یا از دور یا از راهِ دور می دانیم. مثلِ ◽️remotely - operated vehicles خودروهای کنترل از راهِ دور ◽️a remotely ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی very در حالت صفتی به معنیِ همان، همین، درست همان، درست همین، خودِ، فی نفسه، صِرفِ، حتی، دقیقاً ( همان/همین ) و از این دست است. ◽️He died in ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔲 لازم است مراقب باشیم هنگام ترجمه ی یک کلمه فقط یک معادل را در هر بافتی به کار نبریم. برای ملموس تر شدنِ این سخن، کلمه ی failure را در نظر می گیری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه نیمه ی پر لیوان ر ودیدن He is an eternal optimist اون همیشه نیمه ی پر لیوان رو می بینه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی یه کاری رو بالاجبار باید انجام بدی و علیرغم میل باطنی ت نمی تونی انجامش ندی از این ساختار استفاده می کنی: I can't not مثلا اگه باید بری سر کار و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامساعد، نامطلوب، مضر، مخرب، ناهمسو، مخالف، بدبینانه، معکوس، سلبی، ناسالم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مساعد، مطلوب، مفید، سازنده ، همسو ، موافق، خوش بینانه، مستقیم، ایجابی، سالم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرصت ، مهلت، مجال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید بهتر باشد، شاید بی مناسبت نباشد، بیایید . . . Let's study the issue in the next chapter بیایید/ شاید بهتر باشد/ شاید بی مناسبت نباشد که این معض ...