پیشنهادهای مدرس سه زبان و مترجم (٣٢٣)
وقتی به زبانی که بهش زیاد مسلط نیستیم و موقعی که حین تکلم سکوت میکنیم؛ به اون سکوت کردن to clam upمیگن.
کنایه از شخصِ خیلی استوار و مقاوم
نمک پاش
به پا شدن
( ناگهان و به سرعت ) به عقب رفتن یا برگشت کردن ( بیشتر در جنگ )
Intransitive and transitive verb
نه از. وقتی این عبارت در ابتدای جمله میاد، دقیقاً جمله ی حال کامل ( یا ماضی نقلی ) رو میسازه با این تفاوت که جمله با تأکید است. مثلاً: Not since I ...
کمک کننده
مصدر محض. مثلاً: Don't pay ==> not pay To go ==> go
زنگ مدرسه
عامل مُد
پذیرفتن
پشت کسی رو خالی کردن
به نمایش گذاشتن
سخن فریبنده
To wheedle money out of somebody = با چاپلوسی و یا به زور پول از کسی گرفتن
Before our eyes = جلوی چشمِ ما
چراگاه ها
درگیر شدن با موضوعی به معنای وارد شدن به حوزه ی کاری به خصوصی.
به صورت پرسشی به معنیِ "میدونی؟" استفاده میشه.
On time = درست سر وقت In time = قبل از وقتِ مقرر Late = دیر
گُل کردن هم معنی میده
به عنوان مترادف این کلمه میشه philanthropy رو در نظر داشت.
معلوم و مشخص
خوش بین باش!
Wind up in منتهی شدن به
مخالفت
فردِ دنیا ندیده
با تقوی
برمَلا شده
Salubrious marriage = ازدواج سالم و موفق
مثال زدنی
متنِ نوشته شده ی صدایِ انسان
To expel
فی البداهه
Hold up یعنی مانع ایجاد کردن Traffic یعنی آمد و شُد در کل به معنی ترافیک ایجاد کردن است.
هر چیزی که دادنی باشه
ستیزه کار
معالجه
X featuring y همخوانیِ X با y
مدتی پیش
یکی از دوستان، به نام learner اگه اشتباه نکنم، خوب گفتن👏 من میخوام تکمیلش کنم: Jump در اینجا به معنی پیشی گرفتن هست؛ پیشی گرفتن از صدای شلیکِ تفنگ، ...
مناسب بودن برای داخلِ چیزی مثلاً: این سیم در داخل این محل جای میگیرد. . The wire goes in here
عامیانه ⬅️ دنبال داستان گشتن
آزرده خاطر شده
نقض کردن
I 《used to》 all do my homework by the time I completely took off my clothes at age of 7 - 8, when I arrived home from school. من وقتی ۸ - ۷ سالَم ...
تحریک
جایگاه
بی ایمان