پیشنهادهای امیر جباری، مدرس و مترجم زبان (٣٤٠)
سهل انگار
مرتب ( قید )
مربوط بودن به
تشخیصِ یک یا چند چیز از بین دو یا چند مورد
جذاب
شخص جذاب ( از لحاظ جنسی )
همسو
کشمَکش
Stupid
بدگویی کردن، مترادف با abuse و همچنین malign
بی کلاس و پُشت کوهی، عقب افتاده
غرق شدن در چیزی هم معنی میده
از این طرف به آن طرف ( با بار معنایی منفی ) مثلاً: The bureau was so big, and he was sent from pillar to post to get to the desired office. اداره ...
همون ferry در معنای قایقی مسافربری یا باربری ( عموماً مسافربری ) که در رودخانه حرکت میکند.
آدم مرموز ولی پوچ
به چشمک زدنِ تصویر در صفحه نمایش هم گفته میشه
این کلمه متضاد typical است.
فاقد تطابق
بیش از حد حسودی کردن
بهره برده از
سر به سر کسی گذاشتن
"زنده باد زندگی"
این واژه تشریحِ جسد به منظور فهم علت و کم و کیفِ مرگ معنی میده، اما واژه dissection اغلب به معنیِ تشریح با اهدافِ علمی در خصوص نحوه کارکردِ عضو یا اع ...
در دسترسِ شما
به جمع کردن قالی به شکل رول هم میگن
پیام واره یا پیام واره دادن ( در کامپیوتر ) : به این معنی که یک پیامی مثلاً در وسط صفحه کامپیوتر ظاهر میشه.
داستانهای تخیلی
هورا هورا!
عضوِ تیم
بخشی از تنه ی درخت که گره دار است.
علاج همه دردها
هر نوع دارایی که پرهزینه و بی فایده باشد
بجا آوردن یا شناختن کسی هم معنی میده. مثلاً: Look at that mature man over there! Did you spot him??
شلوغ پلوغی
Ardent search یعنی تحقیقِ پُر تب و تاب
اخراج کردنِ بازیکن از زمین بازی هم معنی داده
بی خردانه
نابخردانه
سهم خود را از کار انجام دادن Adam has pulled his weight for building the structure.
عیب گذاشتن