پیشنهادهای Sm (١,٦٠٦)
بی سود و فایده ، بی منفعت،
بدون محافظ و نگاه دار و چشم انتظار
قول، غزل، قصیده، بانگ، صوت و سرا، نوا
خمیده و کج و شکسته و مواج ، مایل و منعطف و دوار و کوژ ، کمانی ، حدب ، افتاده ، ناراست، غیر مستقیم، پیچیده، برگشته و. . .
ساکن و برجای، سرد و بی روح و مرده وافسرده و منجمد، بی آب و رونق، تهی وخالی، بی برگ و بی مایه، بی عزت و ارج و آبرو، بی میل و نامنعطف، شکننده و ضعیف د ...
به اختیار خود، به میل و خواست خود آتش به اختیار، به حکم خود
دلیل، راهنما، دستگیر، یاریگر، عصا
مرسوم، متداول، رایج، نام آشنا
بی قید و بند و هر جایی
زبردستی، مهارت، پردلی،
برکشیده، برپا، ایستاده، سهی، مشید، محکم، استوار،
کیسه بر
مصالحه ، صلح و سازش، توافق، پیمان دوستی، اتفاق کردن، مجامعه
فاش، هویدا، پیدا، ظاهر، معروف، مشهور، حقیقی، موید، مشخص
تسامح ، تساهل، ساده انگاری، اسان گیری، چشم پوشی،
رهایی وآرامش و آسایش و راحت و قرار و سکون امن وپناه یافتن
زار ، نزار، عاجز، پست، ضعیف، ذلیل ، دنی ، بیارزش، بیفایده، خفیف
رهی ، مربوب، جان نثار، فدوی، برخی، زیردست
مبتدی، نو اموز، تازه کار، نوچه، نا آگاه ، بی وقوف، جاهل، کانا
آبکامه
آگفت
آگفت
فرارون
کابوک، وکر ، کنام، نشیم
تشویق ، تحریک، برافروختن، شوراندن
فهماندن ، یاد دادن افکندن، انداختن
تارمی، دست انداز، مانع، حفاظ
ناخن
پیمودن طی کردن سپری کردن طومار کردن پیچیدن تا کردن
شهروا
سلب
شمش طلای هخامنشی
Sheqel واحد سکه نقره هخامنشی
کند ، زخم، جراحت
زجر وعقوبت کردن، مجازات و پادافراه کردن رک و پاک کردن
زیور، زینت، اویز
به موقع
جامد، خامد، مرده، ساکن، ساکت، بی تپش وتکان و جنبش، بی اثر، خسته ، بی رمق ، بی نا
عوض ، بدل ، درباره، درحق استوار ، محکم، ساکن ، بسامان صحیح ، سلامت بودن
پیغاره، بیغاره
مجرگ
دست برد
دزد اسپ
تنبل ، فرهست نیست را هست کند تنبل اوی هست را نیست کند فرهستش
فیار، فیاوار
بطر ، فیرش، تفاخر
خلم
زاور جگر تشنگانند بی توشگان که بیچارگانند و بی زاوران
کاشه گرفت آب کاشه به سرمای سخت چو زرین ورق گشت برگ درخت
کمکان به کوه اندرون گفت کمکان ما بیا و بکن بگسلد جان ما