مستبعد

/mostab~ad/

مترادف مستبعد: بعید، دور، دور ازذهن ، دور ازواقعیت، ناممکن

متضاد مستبعد: قریب، نزدیک

برابر پارسی: بسیاردور

معنی انگلیسی:
improbable

لغت نامه دهخدا

مستبعد. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استبعاد. || دوری جوینده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). دوری خواهنده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || بعید و دور شمرنده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به استبعاد شود.

مستبعد. [ م ُ ت َ ع َ ]( ع ص ) نعت مفعولی از استبعاد. || بعید و دور شمرده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). دورانگاشته. دور. بعید. دشوار. ( غیاث ). رجوع به استبعاد شود.
- مستبعد است ؛ دور است از واقع. بعید است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

دور، دوری جسته، چیزی که بعیدبه نظر آید
(اسم ) بعیدشمرده شده آنچه عقلا بعید بنظر آید : از فلان این کار مستبعد نیست .
بعید و دور شمرده

فرهنگ معین

(مُ تَ عِ ) [ ع . ] (اِمف . ) دور، بعید، دشوار و مشکل .

فرهنگ عمید

دور، بعید، دورازانتظار.

پیشنهاد کاربران

واگرا
مثالی از دور از ذهن آورده شده در بالا:
قوم ثمود، بر خلاف قوم نوح و هود، منکر وحى و رسالت و پیامبرى فردى از بشر نبودند. نیامدن جمله اى همانند" أو عجبتم أن جاءکم . . ". در داستان صالح، به خلاف ذکر آن جمله در داستان نوح و هود ( آیه ۶۳ و ۶۹ ) دلالت بر این دارد که قوم صالح، وحی و رسالت و پیامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمی شمردند و آن را انکار نمی کردند ( 73الاعراف/alketab. org ) .
...
[مشاهده متن کامل]

دور از ذهن

بپرس