پاسخ‌های Sm (٨٩١)

درود و روزی ایشان را به سبب خطا ولغزشی زشت و ناشناخته قطع نمیکند

درود (به رغبت ) باید باشد

درود واج آرایی »»ش آتش عشق اضافه تشبیهی جوشش عشق اضافه استعاری آرایه ترصیع حسن تعلیل

تفصیل،ازفصل می اید  به ‌معنی جداکردن تفسیر هم از فسر می آید وبه منی جدا کردن و هدف هردو  بیرون آوردن  از نهان، بسط دادن ،گستردن، نمودن و اشکار کردن است با ادله و تفاوتی  چشمگیری ندارند

اصولاً دین  وعده  بهشت و جهنم   در برابر اعمال نیک و بد میدهد  ولی عاشق  فراتر از وعده ادیان  و‌ بهشت و جهنم فقط وصال حق را می نگرد حتی اگر راه رسیدن به وصال از جهنم بگذرد

درود در قرینه لفظی ،،حذف فعل  به قرینه لفظی در بیشتر موارد  برای جلوگیری از تکرار فعل است وشما متوجه حذف فعل میشوید مثال  من با علی دوست هستم و با حسین هم، در حذف فعل به قرینه معنوی شما متوجه حذف فعل نمیشوید ،الا با تأمل در جمله و معنا کردن مثال: بنام خدا ،،یعنی بنام  خدا آغاز میکنم،

درود به دستور فرمود»  پایه ،، تا »»پیوند وابسته ساز ساربان صد کاروان شتر از دشت بیاورد»پیرو، نکته ،،جمله پایه شما رو اقناع نمیکند و برای  تکمیل موضوع شما رو در انتظار نگه میدارد

درود همان گستره و قلمرو مسوولیت و اختیار است اما نسبت به  کاربردش در متون نا آگاهم  تا رای دوستان اگاه چه باشد

درود رقصان ،گردان ،چرخان و سبکبار چون ذره درهوای  رسیدن به خورشید  (سرا پرده وصال )

درود  منظور اتهامی است که سودابه  پس از  رد درخواست علاقه اش   ‌از  طرف‌ سیاوش به او وارد کرد

درود انده و جان  چون را ( نشانه مفعولی)مکتوم است،باپرسیدن(چه چیزی را)و(چه کسی را)از فعل مفعول مشخص میشود چه چیزی را می خرند و میفروشند به ترتیب انده و جان

درود ظلم مشبه بنا مشبه به

درود میرزا محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا)

درود فتحعلی شاه قاجار

درود آبدیده،تیز،بران،صیقلی

درود نصیب و قسمت و بهره

درود اسکان ،اقامت،فرو گیری

درود  بیعت =پیمان بیعت کردن،پیمان بستن

درود حرارت و سوزاندن

درود پرهیز از معصیت و گناه

درود منظور گرزه مار  است‌  که سری چون گرز و عمود دارد

درود در معنی سوز و شدت  و تیزی به کار رفته

درود برابر، اندازه،همسنگ،هم ارز

درود چابهار استان سیستان و بلوچستان

درود درباختن=با فتحه روی حروف دال و  تdar bAkhtan

مثال:فلانی سیره ای نیکو  ‌دارد فلانی   ‌خلق  خوی‌  و‌‌ رفتاری نیکو دارد

درود  سیره،راه،روش،کردار

درود بیان، سخن، گفتار نجم، بوته ونبات شجر، درخت میزان، ترازو، اندازه وزن، وزن، مقدار، اندازه

درود فکر کنم مربوط به حسابداری شرکتهاست

درود خیلی ساده، واژه هایی که موجودات واشیاء  با ان نام  گذاری میشوند مثل کوه،دریا، حسن،طوطی ،‌سنگ  ، نه  ،‌صفت هستن،چون اسم رو توصیف میکنند

درود طرب خانه جایگاه شادی وطرب است اینجا خاک(  این جهان ) به طرب خانه تشبیه شده در کل   ‌جناب خیام این جهان را محل شادی و سرور میداند نه چیز دیگر

درود  جاودان ،روزگار،مهربان ،دارای دوتلفظ هستند  که هر  د‌و تلفظ  ‌درست است مثل حرف واو در جاودان که هم با سکون خوانده میشود هم با کسره   ،فقط یک مصوت (فتحه ، کسره ،ضمه،از آنها کم یا زیاد می‌شود)

درود  گریذی غلط است «گریزی»

درود دراینجا به معنی وابسته و دلبسته و گرفتار است

درود هم فرقت بود و هم وصلت «بود» حذف به قرینه لفظی چون فعل بود یکبار در جمله آمده 

درود بود،ماضی ساده،سوم شخص مفرد ،،که خود بن ماضی هست

درود همان ،وابسته پیشین کتاب، هسته قدیمی، وابسته پسین

درود  متشکل، شاکله ،شکیل،تشکل،شواکل،شکول،اشکل

درود اشکال ،،شکل ،،تشکیل از یک ریشه هستندحروف اصلی هم پشت سر هم است  در معنا هم نزدیکی دارند

درود  قامتی کشیده و بلند رشید به معنی رشد  و نمو یافته و بالیده است