پاسخ‌های Sm (٨٩١)

تفاضل،وقتی گل زده یه تیم رو از گل خورده یه تیم کم میکنیم جواب تفاضل است و وقتی امتیازات دو تیم برابر باشه اون وقت تیمی که تفاضل بهتری داشته باشه بالاتر قرار میگیره والا وقتی امتیازات یه تیم کمتر از تیم مقابل باشه تفاضل گل معنایی نداره  اصل امتیاز است بعد تفاضل

درود ترفیع ،  بلندی   و ارتقا یافتن اینجا به معنی رشد و افزایش،بزرگی

دوست آن   دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی هنگام تنگی وگرفتاری 

درود  حرف میم  در دوست مشمار  از قلم  افتاده

درود به شما همگن است

درود  عطار نیشابوری

درود کاملا درست گفتید   من توجهی به جايگاه حروف زاید در این دو باب نکردم

درود فرد بر وزن انفعال انفراد

درود از عشق بپرهیزید تا   توان و یارای این کار  و اختیار خویش را دارید تا  عشق  ‌‌شما رو با گرفتاری درد  و رنج امتحان نکنه

درود فروه (فربه) فروار (پروار)  فروردن(پروردن)فروریدن(پروردن)فرورده (پرورده) فراورده،فراوردن،فراوانی که همه از ریشه فرابی( پرآبی) هست   و در روستای ما که اطراف شیراز است هنوز از  این واژه ها   استفاده میشه

ت ضمیر متصل است

درود باید ورد باشد به معنی دعا،عزیمه،ذکر،نیایش،افسون

سلام، وقتیز خیر ،تشکر ادیرم( چوخ ممنون)،سلامت اولینزol lens

درود به ترکی قشقایی یول لاش

من لغت نامه رو نگاه کردم احتمالاً دکتر ضیاالدین و سیدجعفر سجادی باشد

درود  قد»قدیم  درباره شج،فکر کنم دچار اشتباه شدید یا من ندیدم احتمالاً شع  که شعر هست باشه

درود چون بیدار و آگاهم کردند مطمئن و یکدل شدم که با این همه راهی که پیموده ام هنوز در اول راه هستم 

درود جبران حقوق ضایع شده مثل حق بندگی و اطاعت

درود شجاعت و  توانایی پایاب و یارا ،جرات و  صبر و شکیب

درود انم»در زبانم و روانم

درود فاقد غلط املایی  هست

درود  فکر کنم مستحب باشه

درود عدد منفی یک

درود   به معنی وزیر و صاحب مسند است 

درود اگر    تولید داخلی نیاز جامعه  رو ‌برطرف نکنه از شیر مادر هم حلالتر است

درود فکر میکنم حلبی باشه

درود نیت وعقیده واراده پاک و   درست   صادقانه، بندگی و طاعت بی ریا   ،،و بدون عمل حاصل نمیشود،مثلا در برابر  طاعات  و بندگی نباید چشم  پاداش از خداوند داشته باشیم

هر جا میان دو جمله حرف ربط مثل تا،ولی،و،اگر،اما،برای اینکه و....قرار بگیره جمله مرکب است

درود جمله مرکب  جمله ای  است که بیش از یک فعل دارد و مکمل همدیگر هستند و از دو بخش هسته و وابسته یا پایه و پیرو تشکیل شده مثال من به بازار رفتم تا کتاب بخرم، من به بازار رفتم،هسته تا  »پیوند وابسته ساز کتاب بخرم، وابسته

درود عشق موجود و پاینده  به عشق است

سلام جمع مکسر اسم فاعل هست مثل کواکب ،،فواصل

درود مننتخب،نخبه،برگزیده،بهترین،زبده،صافی

درود  سیاهی بازی،امیخته  و توام و همراه با فتنه و حیله ودسیسه حاکی  از فتنه و دسیسه  فتنه گر،مکار، محیل

درود خاطرم نیست کجا خوندم ولی فکر کنم رحیم و بخشنده باشه  

درود با  عزم ‌و اراده ایی  راستین و  طمع بسیار  در یادگیری آن کوشیدم

روزی و نصیب  از پیش مقرر و معین  شده را  به لغزشی هر چند بد و ناشایست قطع نمیکند

درود علامه طباطبایی و هانری کربن فیلسوف فرانسوی است

درود به معنی آغاز و ابتدا است

درود منظورقبر و گور  است

درود شعر و گفته من ترازوی سنجیدن و اندازه کردن دوستی و محبت مرد(رستم )و کینه و دشمنی وعداوت نامرد(شغاد) است