پاسخهای Sm (٨٩١)
ز سیمین زنخ گویی انگیخته بر او طوقی از غبغب آویخته ✏ «نظامی»
منظور گوی کروی شکل است که چانه به اون تشبیه میشه
مکن ترکی ای ترک چینی نگار بیا ساعتی چین در ابرو میار ✏ «نظامی»
درود منظور کینه توزی و ناسازگاری و نامهربانی و سخت دلی است.
بر و غبغبی کاب ازو میچکید بر آتش بر آب معلق که دید؟ ✏ «نظامی»
درود در مصرع اول منظور سپیدی اندام و غبغب است که به زلالی و لطافت آب است و در مصرع دوم به گونهای ایهام دارد که از رویی به سرخی و سپیدی رخسار اشاره دارد و از رویی دیگر هم میسوزاند و هم سرد میکند یعنی درد و درمان رو به هم آمیخته دارد.
شنیده ام در گذشته به علت اقدام محمدقاجار برای کور کردن مردم کرمان نام آن شهر کورمان شده وبعد به کرمان تغییر یافته؟
درود این بیت رو اگر اشتباه نکنم باید از سنایی باشد که این ادعا رو باطل میکنه. عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند# به سر تو که همه زیره به کرمان آرند
در کدام گزیه غلط املایی وجود دارد ؟ الف) صحرا که معرکه وجوش و طیور را بر بساطی شده بر فایده ب) خارکنی را دیدم گفتم به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدند ج) او چون سورت آن شیران و صولت آن دلیران مشاهده کرد انگشت ندامت گزیدن گرفت د) عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت من بنده امید آورده ام نه طاعت و بدریوزه آمده ام نه به تجارت
درود گزینه اول« وحوش» و در گزینه چهارم« به دریوزه»
ز گلبام شبابهٔ زند باف دریده صبا شعر گل تا به ناف ✏ «نظامی»
درود شبابه=نی#زندباف یا زندخوان منظور بلبل است، صبا از شنیدن بانک نای بلبل پیراهن گل را تا میان دریده است ،که منظور پیدایش بهار است.
آرایه های بیت زیر کدامند ؟ « کاکل مشک فشان بر مه شب پوش مپوش سنبل غالیه سا بر گل خود روی مسای » الف) تشبیه – حس تعلیل ب) استعاره – واج آرایی ج) جناس – تلمیح د) مجاز – حس تعلیل
گزینه ب درست است،
کدام واژه های صفات نسبی هستند ؟ الف) زیبایی – خواب آلود ب) گذشته – فراموشکار ج) گل اندود – آبدیده د) آسمانی – دروغین
گزینه دال درست است.
وزن و آهنگ کدام بیت با بیت زیر یکسان است ؟ « پیرزنی را ستمی درگرفت دست زد و دامن سنجر گرفت » الف) بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت وندر آن شور و نوا خوش ناله های زار داشت . ب) خلق همه یک سه نهال خدایند هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن ج) شحنه بود مست که آن خود کند عربده با پیزنی چون کند د) به نام خداوند جان و خرد گزین برتر اندیشه برنگذرد
درود مفتعلن مفتعلن فاعلن گزینه ج،
بیت زیر فاقد کدام آرایه ادبی می باشد ؟ « در عشق چو قربان شوی ازکیش برون آی ور لاف انالحق زنی از دار میندیش » الف) تشبیه ب) تلمیح ج) مراعات نظیر د) ایهام تناسب
تلمیح اشاره به داستان منصور حلاج،ایهام کیش،قربان،دار،مراعات نظیر،عشق،دار،انا الحق،تشبیه ندارد
آرایه های تضاد در کدام یکی از بیت های زیر وجود دارد ؟ الف) زان پیش که در باغ وصال تو دل من از داغ فراق تو براسود برفتی ب) آهنگ به جان من دلسوخته کردی چون در دل من عشق بیفزود برفتی ج) چون آرزوی تنگ دلان دیر رسیدی چون دوستی سنگدلان زود برفتی د) ناگشته من از بند تو آزاد بجستی ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی
درود دیر و زود،وصال و فراق، به گمانم پرسش شما تهی از اشکال نیست.
کی منم، کی برد مخالف تاج ؟ جز به کی زاده کی دهند خراج ؟ ✏ نظامی
درود کی اول به چم پادشاه و بزرگزاده است وکی دوم چه وقت و کجا
در چنین گورخانه موری نیست که برو داغ دست زوری نیست ✏ «نظامی»
اگر سطحی بنگریم منظور قبرستان است و اگر اندکی ژرف دنیا ،تا چگونه ببینیم
در این بیت از بوستان، برق به علت روشناییاش به یک شمشیر براق تشبیه شده اما رعد چرا به چوگان زدن تشبیه شده است؟ آیا از اصابت چوگان به گوی صدایی بلند ایجاد میشود؟ ((اگر باد و برفست و باران و میغ وگر رعد چوگان زند ، برق، تیغ))
درود آرایه تشخیص است هم رعد و هم برق به انسانی مانند شده که چوگان و تیغ میزند و تشبیهی که اشاره کردید درست نیست
هر کجا تیرش از کمان بشتافت گور چشمی ز چشم گوری یافت ✏ «نظامی»
درود گور اول به چم محل دفن و گور دوم به چم گراز یا گور خر جناس تام است،گور چشمی اضافه تشبیهی است که چشم به گور تشبیه شده،هر جا تیرش رها میشد در گوری از جنس چشم که همان چشم گورخر است دفن میشد به عبارتی تیر رو بر چشم شکار میزد.
منذر آن شاه با مهارت و مهر آیتی بود در شمار سپهر ✏ «نظامی»
میگوید در علم نجوم استاد بود
در این بین، منظور از «بر انگشت پیچ)) چیست؟ ((نه یک عیب او را بر انگشت پیچ جهانی فضیلت بر آور به هیچ))
درود ،برجسته و آشکار کردن ،به دیگران نمایاندن
ترسم ز رسن، که مار دیدهم چه مار! که اژدها گزیدهم ✏ «نظامی»
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
بیت زیر را معنا کنید
درود ،آستین گریبان کردن، قرب و قیمت پیدا کردن ،،بالانشین شدن،
آیا حیواناتی که از یک پدر و مادر هستند با هم جفت گیری میکنند ؟ البته در مورد تخم گذاران مشاهده شده ولی در مورد پستان داران چطور ؟ آیا این امر شایع است ؟
حیوانات در طبیعت وحشی تا چند پشت به هیچ عنوان آمیزش جنسی با همخون ندارند مگر اینکه انسان اونها رو محدود کنه و باعث دگرگونی رفتار و خلق و خوی اونها بشود.
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
اما در بیت دوم منظور شهر گرگان و کرمان است
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
گرگان و کرمان در اینجا ایهام دارد منظور گرگ و کرم است
دربیت زیر چه آرایه هایی وجود دارد ؟ جان بی جمال جانان ،میل جهان ندارد هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد .
درود واج آرایی حرف( ج)و( شاید (ن),جان و جهان جناس ناقص افزایشی
به شور انگیختن چندین مکن زور که شیرین تلخ گردد چون شود شور ✏ «نظامی»
درود،شور و زور جناس ناقص اختلافی،شور و شور جناس تام،شیرین و شور تلخ تضاد ،شیرین ایهام دارد.
شکر خواهی و شیرین نیز خواهی شکار ماه کن یا صید ماهی ✏ «نظامی»
در ود شکر و شیرین هر دو ایهام دارد و ماه و ماهی و شکر و شکار جناس ناقص افزایشی است.
باید سال باشد البته شش ماه اول ۳۱روزه و پنج ماه دوم ۳۰ روزه و ماه آخر ۲۹ روزه است.
گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم لابه بنده گوش کن گوش مخار ای صنم منظور از " دم مده " ، " باده " و " صنم " چیست ؟
فریفتن ،،فریب دادن،جادو کردن،
بسی کوشیدم اندر پادشایی مگر عیدی کنم بیروستایی ✏ «نظامی»
درود عیدی کردن خوشگذرانی و جشن گرفتن و روستایی در اینجا مزاحم نا آگاه و مخل آسایش است.
ز پای آن پیلبالا را نشاندند به پایش پیلبالا زر فشاندند ✏ «نظامی»
در مصراع اول بلند قامت و تنومند و در مصراع دوم به اندازه قامت پیل یعنی بسیار زیاد
سلام برای نمونه «او رفت؛ یعنی دوران خوشی سر آمد» یا «یعنی باید رفت»
درود ،قید تفسیر باید باشد
ز گریه بلبله وز ناله بلبل گره بر دل زده چون غنچهٔ گل ✏ «نظامی»
درود ،در نسخه تصحیح شده از وحید دستگردی و چند جای دیگر که من خوانده و شنیده ام صراحی معنی شده
صفت های "فاعلی ، نسبی ، مفعولی و لیاقت " به ترتیب در کدام سروده ها آمده ؟ در میان عشق بازان کوه کن مردانه رفت باغی از رنگینی گفتا دیدم دیدنی که شدساختع کارش از زهر چشم رو یر بنه به بالین تنها مرا رها کن
درود، در اینجا کوه کن صفت فاعلی، مردانه صفت نسبی، ساخته صفت مفعولی و دیدنی صفت لیاقت است.
چون غنچه تصویر، دلم جمع ز تنگی است امید گشایش ز نسیم سحرم نیست آیا در مصراع اول آرایه پارادوکس وجود داره؟؟ دلیل بر اثبات حرفتون؟؟
درود این مصرع اگر این گونه سروده شده بود آرایه پارادوکس داشت( چون غنچه تصویر، دلم« باز »ز تنگی است ). ولی اکنون به هیچ عنوان آرایه پارادوکس ندارد.
یکی از طوق خود مه را شکسته یکی مه را ز غبغب طوق بسته ✏ «نظامی»
درود ، برای دریافت معنی می شود حرف اضافه( از) رو ( با) معنی کنیم و غبغب طوق رو مقلوب ترکیب اضافی (طوق غبغب) بشماریم هم میتوان حرف اضافه( از) رو (از )معنی کنیم و غبغب رو جدای از طوق و متعلق به ماه بدونیم .
در مصراع اول بیت زیر نقش ( را ) چیست؟ چنان بد که ضحاک را روز و شب به نام فریدون گشادی دو لب
اگر قید و متمم رو حذف کنید جمله ساده تر میشه ضحاک دو لب را گشود.رای مفعولی است.
سمنبر غافل از نظارهٔ شاه که سنبل بسته بد بر نرگسش راه ✏ «نظامی»
درود سنبل استعاره از زلف و گیسو و نرگس استعاره از چشم است،میگوید زلف بر چشم افتاده بود و مانع دیدن می شد
منظور از برج دل ، مه ،و بایست این جا چیست ؟مولانا دارد چه چیزی را ، به چه کسی آموزش می دهد ؟ به برج دل رسیدی بیست این جا چو آن مه را بدیدی بیست این جا بسی این رخت خود را ...
بیست یعنی توقف کن یا کرنش کن برج دل اضافه ملکی است یعنی خانه و سرای دلبر ماه منظور معشوق است و اضافه استعاری است
د رکدام گزینه کاربرد "را " با بقیه متفاوت است ؟
خلاف رای مفعولی در مصراع های دیگر در این مصرع رای متمم است که در اصل حرف به بوده
این دریای سبز معلقی که برآن ،مرغان الماس پر ، ستارگان زیبا و خاموش ،تکتک از غیب سر می زنند .
سبز ،معلق ،،الماس،زیبا،خاموش
"گفت :نزدیک است والی را سرای آنجا شویم " نزدیک :"مسند " والی: "مضاف الیه" شویم: " فعل غیر ربطی " را : " نشانه ی مفعول"
درود گفت سرای والی نزدیک است آنجا شویم. را در اینجا بر جایگاه کسره اضافه نشسته و سبب پیشی گرفتن مضاف الیه از مضاف شده پس فک اضافه است.