پاسخهای Sm (٨٧٩)
در چنین گورخانه موری نیست که برو داغ دست زوری نیست ✏ «نظامی»
اگر سطحی بنگریم منظور قبرستان است و اگر اندکی ژرف دنیا ،تا چگونه ببینیم
در این بیت از بوستان، برق به علت روشناییاش به یک شمشیر براق تشبیه شده اما رعد چرا به چوگان زدن تشبیه شده است؟ آیا از اصابت چوگان به گوی صدایی بلند ایجاد میشود؟ ((اگر باد و برفست و باران و میغ وگر رعد چوگان زند ، برق، تیغ))
درود آرایه تشخیص است هم رعد و هم برق به انسانی مانند شده که چوگان و تیغ میزند و تشبیهی که اشاره کردید درست نیست
هر کجا تیرش از کمان بشتافت گور چشمی ز چشم گوری یافت ✏ «نظامی»
درود گور اول به چم محل دفن و گور دوم به چم گراز یا گور خر جناس تام است،گور چشمی اضافه تشبیهی است که چشم به گور تشبیه شده،هر جا تیرش رها میشد در گوری از جنس چشم که همان چشم گورخر است دفن میشد به عبارتی تیر رو بر چشم شکار میزد.
منذر آن شاه با مهارت و مهر آیتی بود در شمار سپهر ✏ «نظامی»
میگوید در علم نجوم استاد بود
در این بین، منظور از «بر انگشت پیچ)) چیست؟ ((نه یک عیب او را بر انگشت پیچ جهانی فضیلت بر آور به هیچ))
درود ،برجسته و آشکار کردن ،به دیگران نمایاندن
ترسم ز رسن، که مار دیدهم چه مار! که اژدها گزیدهم ✏ «نظامی»
مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
بیت زیر را معنا کنید
درود ،آستین گریبان کردن، قرب و قیمت پیدا کردن ،،بالانشین شدن،
آیا حیواناتی که از یک پدر و مادر هستند با هم جفت گیری میکنند ؟ البته در مورد تخم گذاران مشاهده شده ولی در مورد پستان داران چطور ؟ آیا این امر شایع است ؟
حیوانات در طبیعت وحشی تا چند پشت به هیچ عنوان آمیزش جنسی با همخون ندارند مگر اینکه انسان اونها رو محدود کنه و باعث دگرگونی رفتار و خلق و خوی اونها بشود.
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
اما در بیت دوم منظور شهر گرگان و کرمان است
به وقت مرگ با صد داغ حرمان ز گرگان رفت باید سوی کرمان ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست ز ما تا مرگ مویی نیز هم نیست ✏ «نظامی»
گرگان و کرمان در اینجا ایهام دارد منظور گرگ و کرم است
دربیت زیر چه آرایه هایی وجود دارد ؟ جان بی جمال جانان ،میل جهان ندارد هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد .
درود واج آرایی حرف( ج)و( شاید (ن),جان و جهان جناس ناقص افزایشی
به شور انگیختن چندین مکن زور که شیرین تلخ گردد چون شود شور ✏ «نظامی»
درود،شور و زور جناس ناقص اختلافی،شور و شور جناس تام،شیرین و شور تلخ تضاد ،شیرین ایهام دارد.
شکر خواهی و شیرین نیز خواهی شکار ماه کن یا صید ماهی ✏ «نظامی»
در ود شکر و شیرین هر دو ایهام دارد و ماه و ماهی و شکر و شکار جناس ناقص افزایشی است.
باید سال باشد البته شش ماه اول ۳۱روزه و پنج ماه دوم ۳۰ روزه و ماه آخر ۲۹ روزه است.
گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم لابه بنده گوش کن گوش مخار ای صنم منظور از " دم مده " ، " باده " و " صنم " چیست ؟
فریفتن ،،فریب دادن،جادو کردن،
بسی کوشیدم اندر پادشایی مگر عیدی کنم بیروستایی ✏ «نظامی»
درود عیدی کردن خوشگذرانی و جشن گرفتن و روستایی در اینجا مزاحم نا آگاه و مخل آسایش است.
ز پای آن پیلبالا را نشاندند به پایش پیلبالا زر فشاندند ✏ «نظامی»
در مصراع اول بلند قامت و تنومند و در مصراع دوم به اندازه قامت پیل یعنی بسیار زیاد
سلام برای نمونه «او رفت؛ یعنی دوران خوشی سر آمد» یا «یعنی باید رفت»
درود ،قید تفسیر باید باشد
ز گریه بلبله وز ناله بلبل گره بر دل زده چون غنچهٔ گل ✏ «نظامی»
درود ،در نسخه تصحیح شده از وحید دستگردی و چند جای دیگر که من خوانده و شنیده ام صراحی معنی شده
صفت های "فاعلی ، نسبی ، مفعولی و لیاقت " به ترتیب در کدام سروده ها آمده ؟ در میان عشق بازان کوه کن مردانه رفت باغی از رنگینی گفتا دیدم دیدنی که شدساختع کارش از زهر چشم رو یر بنه به بالین تنها مرا رها کن
درود، در اینجا کوه کن صفت فاعلی، مردانه صفت نسبی، ساخته صفت مفعولی و دیدنی صفت لیاقت است.
چون غنچه تصویر، دلم جمع ز تنگی است امید گشایش ز نسیم سحرم نیست آیا در مصراع اول آرایه پارادوکس وجود داره؟؟ دلیل بر اثبات حرفتون؟؟
درود این مصرع اگر این گونه سروده شده بود آرایه پارادوکس داشت( چون غنچه تصویر، دلم« باز »ز تنگی است ). ولی اکنون به هیچ عنوان آرایه پارادوکس ندارد.
یکی از طوق خود مه را شکسته یکی مه را ز غبغب طوق بسته ✏ «نظامی»
درود ، برای دریافت معنی می شود حرف اضافه( از) رو ( با) معنی کنیم و غبغب طوق رو مقلوب ترکیب اضافی (طوق غبغب) بشماریم هم میتوان حرف اضافه( از) رو (از )معنی کنیم و غبغب رو جدای از طوق و متعلق به ماه بدونیم .
در مصراع اول بیت زیر نقش ( را ) چیست؟ چنان بد که ضحاک را روز و شب به نام فریدون گشادی دو لب
اگر قید و متمم رو حذف کنید جمله ساده تر میشه ضحاک دو لب را گشود.رای مفعولی است.
سمنبر غافل از نظارهٔ شاه که سنبل بسته بد بر نرگسش راه ✏ «نظامی»
درود سنبل استعاره از زلف و گیسو و نرگس استعاره از چشم است،میگوید زلف بر چشم افتاده بود و مانع دیدن می شد
منظور از برج دل ، مه ،و بایست این جا چیست ؟مولانا دارد چه چیزی را ، به چه کسی آموزش می دهد ؟ به برج دل رسیدی بیست این جا چو آن مه را بدیدی بیست این جا بسی این رخت خود را ...
بیست یعنی توقف کن یا کرنش کن برج دل اضافه ملکی است یعنی خانه و سرای دلبر ماه منظور معشوق است و اضافه استعاری است
د رکدام گزینه کاربرد "را " با بقیه متفاوت است ؟
خلاف رای مفعولی در مصراع های دیگر در این مصرع رای متمم است که در اصل حرف به بوده
این دریای سبز معلقی که برآن ،مرغان الماس پر ، ستارگان زیبا و خاموش ،تکتک از غیب سر می زنند .
سبز ،معلق ،،الماس،زیبا،خاموش
"گفت :نزدیک است والی را سرای آنجا شویم " نزدیک :"مسند " والی: "مضاف الیه" شویم: " فعل غیر ربطی " را : " نشانه ی مفعول"
درود گفت سرای والی نزدیک است آنجا شویم. را در اینجا بر جایگاه کسره اضافه نشسته و سبب پیشی گرفتن مضاف الیه از مضاف شده پس فک اضافه است.
در آن اندوه میپیچید چون مار فشاند از جزعها لولوی شهوار ✏ «نظامی»
درود استعاره آشکار (مصرحه) باید باشد
هرکه را می نگری مرکز پرگار غم است کیست در دایره چرخ مسلم باشد؟
غم به پرگاری تشبیه و مانند شده که هر کدام از ما انسانها تحت نام مرکز ، اون دایره رو گرد خودمون کشیدیم یعنی خودمون رو در خودمون اسیر کردیم یا گرفتار خویشیم ،،چرخ ...
در اصطلاحات اسب سوارا وقتی میگن اسب شیش دنگه یعنی چی؟
اسب نژاده یا شش دنگ، اسبی است که از یک نژاد نیکو باشد و حاصل آمیزش با نژاد دیگری نباشد
چون بیت در فارسی با تلفظ بیت شبیه بیت در انگلیسی میباشد بدنبال اسامی و یا ترکیبات از کلمه بیت در فارسی به منظور ثبت میباشم ممنو ن میشم کمکم کنید
درود کافیست واژه بیت رو در ابادیس جستجو کنید
مترادف غم و به چم خواسته است
آرایه ی تضمین در بیت یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور /کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور چی هست اصلا تضمین یعنی چی؟
اینجا آرایه تلمیح است که اشاره به داستان حضرت یوسف دارد تضمین بازگفت سخن دیگری در میان سخن برای ارزش دادن به سخن خویش مثل اینکه شاعری یک بیت یا مصرع از شاعر دیگر رو در میان اشعار خود بگنجاند
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه توست کنون که فتنه فرا رفت و فرصت است ای دوست
در مصرع اول منظور از مست حافظ شیرازی ست
در بیت : ز یزدان دان نه از ارکان، که کوته دیدگی باشد که خطّی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی مقصود از ارکان چیه؟ این بیت خیلی دلچسبه
منظور همون آب و باد و خاک و آتش هستش دیگه یا مایع جامد و گاز و پلاسما
در مصراع « ماه ایارش آوازه ماست.» «ایار» معادل کدام ماه است؟
درود میان اردیبهشت و خرداد
منظور از « خصم » در بیت زیر کیست؟ چو شیر خدا راند بر خصم تیغ به سر کوفت شیطان دو دست دریغ
درود عمرو بن عبد ود باید باشد
"کهنه داسی است" در این بیت یعنی چی؟ تشنهی خون زمین است فلک، واین مه نو کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی
هلال ماه نو به داسی کهنه تشبیه شده
منظور از "پراکندگی " در این بیت چیه ؟ دل و کشورت جمع و معمور باد ز ملکت پراکندگی دور باد
منظور نابسامانی است