پیشنهادهای فانکو آدینات (١,٥٤٩)
آنتیا āntyā. در سنسکریت یعنی گشاینده، باز کننده، گشایشگر.
ملایمت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نمرو namru ( سغدی )
تسویه حساب: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: آنرنیا ānrenyā ( سنسکریت: ānrenya )
تسویه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آنرن ānren ( سنسکریت )
مطالبات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اوسنل usenel ( اوستایی با پسوند جمع لکی اِل ) یاچیتان yācitān ( سنسکریت: yācita با پسوند آن )
به ترتیب: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: پویانچن puyāncan ( سغدی: پوئنچن puancan )
خائن: 1ـ ترک وفاداری کننده یا تعهد و یا قول دهنده از روی آگاهی و سرباز زننده از آن بر اثر تهدید، ترس و یا ناآگاهی برای انتقام، فریب، سود و یا لذت بیش ...
استنتاج: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آیامیش āyāmiŝ ( سغدی )
انظار عمومی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تیان سروا tyāne - sarvā ( لری - سنسکریت )
انظار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تیان ( لری )
ملاء عام: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: آشکارا، برابر مردم ( دری ) هنجشمان hanjaŝmān ( پارتی ) اشکره aŝkare ( اوستایی )
کتابی است از احمد حامی در باره ی آیین میترائیسم که در سال 2535 ( 1355 ) شاهنشاهی به چاپ رسیده است.
انتصاب: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ویداریش vidāriŝ ( پارتی و مانوی: vidāriŝn ) نیپاز nipāz ( سغدی: نیپاذ nipaż )
سکون: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سانتا sāntā ( سنسکریت ) انچان ancān ( سغدی )
یتیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سیواگ sivāg ( پارتی: sevag )
عدم تناسب: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناگونجاوی nāgunjāvi ( کردی )
تعظیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هنکر hankar ( اوستایی ) نماژ namāž ( پارتی ) نیسپا nispā ( پارتی: nispay ) کرنش ( دری ) فرانم farān ...
آنتا āntā: در سنسکریت یعنی گرامی داشته شده.
وفاق ملی: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: میسرا ایزیتی misrā iziti ( سغدی: میثره mişra ؛ ایزیت و پسوند ی )
وفاق اجتماعی: وفاق و اجتماع دو واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به اجتماع افزوده شده است؛ همتای پارسی این است: میسرای لکاسی misrāye - lokāsi ( سغدی: ...
وفاق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سازگاری، هماهنگی، همکاری، همدلی ( دری ) میسرا misrā ( سغدی: میثره mişra )
قالب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: دگاد degād ( گیلکی )
محقق mohaqqaq ( انجام یافته ) . همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: هنزفیک hanzafik ( مانوی ) محقق: mohaqqeq ( تحقیق کننده ) . همتای پارسی این واژ ...
موالید: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آژیات āžyāt ( سغدی )
تودیع و معارفه: همتای پارسی این واژه های عربی، این است: آپرش āpraŝ ( سنسکریت: āpraś ) و یکترناسین yakternāsin ( کردی )
تودیع ( سپردن ) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیسری nisri ( اوستایی )
تودیع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آپرش āpraŝ ( سنسکریت: آپرص āpraś )
عتیقه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: میژینه mižine ( کردی )
سیار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نادیست nādist ( سغدی )
معارفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: یکترناسین yakternāsin ( کردی )
مسرور: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: واراد، ویشمید viŝmid، ویشمیناد، هومیاگ humyāg ( پارتی )
عید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: جشن jaŝn ( پهلوی ) آزام āzām ( سغدی ) گیژن gižen ( کردی ) یاترا yātrā ( سنسکریت ) فرسناف feresnāf ( در ...
ریاضت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ابگام abgām ( پارتی ) اشائیت aŝāit ( اوستایی: aŝāiti )
شهد: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آپیتن āpitan ( پهلوی ) رنگال rangāl ( کردی )
نطفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اوژدات uždāt ( اوستایی: uždāta )
حرکات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آناوان ( پارتی ) فَتَران ( سغدی )
عرفا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: وستایان vestāyān ( پهلوی )
مجاورت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: همسایگی ( دری ) پَنتَری ( سغدی )
ورودی: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ایساماد ( سغدی: esāmande باپسوند آد )
تکرار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آزبیت āzbit ( اوستایی: آذبیتی āżbiti )
تعلیق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آکوژ ākuž ( سغدی آکوچ: ākuc )
نزاع: همتای پارسی این واژه ی عربی اینهاست: ارانج erānj ( پهلوی: eranj ) ژنگ žanag ( مانوی ) درگیری، کشمکش، زد و خورد ( دری )
بلافصل: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: کازاژ ( پارتی: کذاژ każāž )
صفت نسبی: صفتی که کسی یا چیزی را به کسی، جایی یا چیزی نسبت می دهد. مانند ایرانی، راستین، دیرینه، دوستانه، خسروانی، چندگانه، گاریچی. ( فرهنگ بزرگ سخن ...
متعلق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: از، وابسته، هاوش hāvoŝ ( دری ) خانتیا xāntyā ( پشتو ) اماک amāk ( پهلوی )
خجالت: حالتی که به دنبال انجام دادن کاری بد یا سخنی زشت و یا کوتاهی در انجام وظیفه و یا نادرست انجام دادن آن و آگاه شدن دیگران از آن در فرد پدید می آ ...
جدید الورود: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: نواگ navāg ( پارتی ) ایسام isām ( سغدی: esāmande )
جدید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نو، تازه ( دری ) نواگ navāg ( پارتی )
دفن: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَشیپ aŝip، ماشیپ māŝip ( سغدی )
مدفون: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیگان nigān ( پارتی ) زخژیک zaxžik ( سغدی: ذخشچیک żaxŝcik )