پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢,٥٢١)

بازدید
٥,٨٢٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سهیلا: این نام با افزودن الف به سهیل ساخته شده است؛ و سهیل در فرهنگ عربی - فارسی لاروس و نیز اقرب الموارد بی این که معنی واژه را نوشته باشند، آمده که ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سهیل: این نام در فرهنگ عربی - فارسی لاروس و نیز اقرب الموارد بی این که معنی واژه را نوشته باشند، آمده که نام ستاره ای است. در فرهنگ های کهن عربی العی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مازندر: این واژه در پهلوی به معنای دیو، غول می باشد. ( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مواقع: همتای پارسی این واژه ی عربی که جمع موقع می باشد، اینهاست: زمان ها ( دری ) وجاها vajāhā ( لکی ) کریاها karyāhā ( سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

موانع: همتای پارسی این واژه ی عربی که جمع مانع است، اینهاست: پاگیرها pāgirhā ( دری ) خشکابل xaŝkābel ( خشکاب؛ دری: مانع با پسوند جمع لکی اِل ) پچوا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مناعت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بزرگواری، بلند همتی، رادمنشی، والانگری ( دری ) تیاگه tyāga ( سنسکریت ) ماهاتمی māhātmi ( سنسکریت: māhā ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مناعت طبع: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: فارش مانکیا fāraŝ - mānkyā ( سغدی: fāraŝt - mānakyā )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

متانت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نمریاک namryāk ( سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وخامت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بدتری ( دری ) وتمی vatomi ( پهلوی: vatomih )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وخیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بدتر، دشوار ( دری ) بژتر bežtar ( سغدی ) چکمار cakmār ( خراسانی ) ناگوار ( دری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

نینا: این نام در سنسکریت: نَیَنا nayanā ( مردمک چشم ) می باشد. ( فرهنگ سنسکریت - فرانسه ژرارد اوئه Gerard Huet )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عفت کلام: رعایت ادب در گفتار و نوشتار ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: نیکو فاسَن fāsan ( سنسکریت: bhāsana )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عفت effat:همتای پارسی این واژه ی عربی به ترتیب کمی بخش، اینهاست: ورتا vartā ( سنسکریت: vrata ) ( دوبخش ) پارسایی ( دری ) ( سه بخش ) پاکدامنی ( دری ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خفیف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سبک sabok، اندک andak، ناچیز، کم kam ( دری ) اسپوک espuk ( پهلوی: spuk )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ممکن الوجود: چیزی که بود و نبودش ضرورتی ندارد. همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: گاسا زاماک gāsā - zāmāk ( لری ـ سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ممکن: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: شدنی ŝodani ( دری ) شاین ŝāyen، توانیک tavānik ( پهلوی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خلاف شرع: همتای پارسی این ترکیب عربی، این است: نازاتیک nāzātik ( سغدی: نا و ذاتیک żātik )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نامشروع: نا پیشوند نایش در پارسی و مشروع واژه ای عربی است؛ همتای پارسی این است: نازاتیک nāzātik ( سغدی: نا و ذاتیک żātik )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل فهم: همتای پارسی این عبارت عربی، این است: نابیاپی nābyāpi ( پیشوند نایش نا و بیاپ؛ سغدی: فهم با پسوند شایستگی ی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخر āxar: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دیگر ( دری ) اسپر esper ( پارتی و مانوی ) ( فرهنگ واژه های پارتی و مانوی از ماری بویس ) آخر āxer: ه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناکامی. An attempt to login to perform the requested operation was unsuccessful تلاش برای ورود، جهت اجرای عمل درخواست شده موفقیت آمیز نبود However, ...

پیشنهاد
٤

اینکه/این که: که در [اینکه] حرف ربط است؛ مانند: اینکه می گویند آن خوشتر ز این یار ما این دارد و آن نیز هم ( حافظ ) ؛ ولی اگر به معنی این چیزی که یا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آنکه/ آن که: هنگامی که [که] در آنکه حرف ربط باشد، سر هم نوشته می شود. مانند: به شکر آنکه شکفتی به کام بخت ای گل نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار؛ ولی ...

پیشنهاد
٣

غیر قابل تحمل: همتای پارسی این عبارت عربی، اینهاست: ناپایابی، جانکاه، برنتافتنی ( دری )

پیشنهاد
٢

غیر قابل نفوذ: همتای پارسی این عبارت عربی، اینهاست: تربن tarbon ( دری ) رخنه ناپذیر ( دری )

پیشنهاد
١

غیر قابل عبور: همتای پارسی این عبارت عربی، اینهاست: گذر ناپذیر ( دری ) نابتیری nābtiri ( پیشوند نا با سغدی abtir: عبور؛ با پسوند شایستگی ی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غیر قابل تصور: همتای پارسی این عبارت عربی، اینهاست: ناپنداشتنی ( دری ) ناهیشمری nāhiŝmari ( پیشوند نا و اوستایی هیشمر و پسوند شایستگی ی )

پیشنهاد
٣

غیر قابل توجه: همتای پارسی این عبارت عربی، این است: انامسایی anāmsāi ( پیشوند نایش پهلوی اَن و آمسا: توجه؛ سغدی با پسوند شایستگی ایی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فریاد شادی. and after looking at them he uttered an exclamation of joy and ran to embrace them و پس از اینکه بر آنها نگاهی کرد، فریادی از شادی کشید ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لاینحل: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ناپنا nāpenā ( پیشوند نا با سغدی پِن: حل و پسوند لیاقت آ )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حل ( آب شدن ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ویتچ vitac ( اوستایی ) حل ( گشایش ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پن pen ( سغدی ) ویش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حوض: این واژه عربی شده از سغدی آوزه āvaze می باشد. همتای پارسی اینهاست: خانیچه xānice ( دری ) شمر ŝamar ( دری ) ورم varm ( پهلوی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

منسجم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یکپارچه، یکدست، به هم پیوسته ( دری ) پرچام porcām ( خراسانی: porcam )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

انسجام: به هم پیوستگی، یکپارچگی، همخوانی، هماهنگی میان اجزای یک چیز ( فرهنگ بزرگ سخن ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: یکدستی، به هم پیوستگی ( ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رباعی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: توریملت turimlat ( توریم: چهار؛ پهلوی با دری لت: نیمه ) تسافمن tasāfman ( تس؛ مانوی: چهار با آفمن از ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حنجره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کوکر kukar ( سنسکریت ) ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ) لاتوک lātuk ( خراسانی ) ( فره ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حواشی: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کناره ها ( دری ) پرگان paragān ( پهلوی: parragān )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مشقت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: رنج، سختی ( دری ) دوشیت duŝit ( اوستایی: duŝiti ) دوژبرت dužberet ( اوستایی ) ابژامیش �bžāmiŝ ( پارتی: ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

زحمت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: کفا kafā، رنج ranj ( دری ) ابیژ �biž ( سغدی ) خنشاک xanŝāk ( سغدی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مراحل: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ماوگان māvegān ( کردی ) نیسنگان nisangān ( پهلوی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مقاطع ( = مراحل ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ماوگان māvegān ( کردی ) نیسنگان nisangān ( پهلوی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

متقاطع: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: همبر hambor ( دری ) یکتربر yakterbor ( کردی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

قناعت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: توسنگ tusang ( دری ) وسنگ vasang ( اوستایی: vasangh ) هونسندی hunsandi ( پهلوی: hunsandih )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تشنج: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: فراشا farāŝā ( خراسانی )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خونسردی، آرامش. She was not put out, but went on imperturbably to the very last note آنا از آن آشوبی به دل راه نداد و با خونسردی بسیار تا نوت آخر نو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

تاته tāta: این واژه در سنسکریت با همین گویش به معنی عزیزم، جانم می باشد. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مفصل mafsal: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بندگاه، پیوندگاه ( دری ) جومگا jumgā ( کردی: jumga ) . مفصل mofassal همتای پارسی این واژه ی عربی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مخترع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تَشَن taŝan ( اوستایی ) در فرهنگ چهار جلدی واژه های اوستا از احسان بهرامی نه واژه ی کبادور دیده می شود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

الم شنگه: این واژه در سنسکریت الم صنکیا alam - śankayā و به معنی ترس بسیار است. که در پارسی به معنی داد و بیداد به خاطر ترس از چیزی است. الم در سنسک ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عجول: همتای پارسی این واژه ی عربی، به ترتیب کمی بخش آوایی، اینهاست: بیتاب ( دری ) ( دو بخش ) لزاک lazāk ( کردی با پسوند پهلوی اک ) ( دو بخش ) نابرد ...