هجمه

/hajme/

مترادف هجمه: تاخت، هجوم، یورش

لغت نامه دهخدا

( هجمة ) هجمة. [ هََ م َ ] ( ع اِ ) گله شتر ازچهل تا و بیشتر از آن ، یا از سی تا صد، یا از هفتادتا صد، یا اندکی کم از صد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سختی گرما. ( منتهی الارب ). شدت سرمای زمستان و شدت گرمای تابستان. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

گله شتر از چهل تا و بیشتر از آن یا از سی تا صد یا از هفتاد تا صد یا اندکی کم از صد

واژه نامه بختیاریکا

سِیلات

پیشنهاد کاربران

هجمه هجوم تک آفندی در جنگ میباشد متاسفانه علامه دهخدا بیشتر معانی را از اصل معنی دور نموده مثل کمین گاه رصد صید صیاد را به جای کول کومه معنی نموده که غلط است بیهق شهر زادگاه ابوالفضل بیهقیو ابوالمعالی
...
[مشاهده متن کامل]
و زادگاه تاج المصادر بیهقی در سر راه مشهد بتهران است ولی او بیشتر تحقیقاتش از گناباد و بیدخت بوده فکر کنم گرایش صوفیانه داشته است

هجمه نوعی حمله زبانی یا توطئه علیه افراد یا فردی
است
هجمه. الف. حمله، تهاجم، تجاوز. تصرف با حملهٌ ناگهانی. ب. حملهٌ محصورین بر محاصره کننده گان.
هجمه همان کلمهٌ عربی «هجمة» می باشد که در سال های اخیر در زبان فارسی بسیار رایج گردیده است. برای مثال، در گزارشی از خبرگزاری فارس، به تاریخ 28 مهر ماه 1388، میخوانیم:
...
[مشاهده متن کامل]

"احمدی نژاد با تأکید بر این که اصناف ایران جزو امین ترین بخشهای جامعه و مورد اعتماد دولت در همه زمینه ها هستند، گفت:
متأسفانه در گذشته به بهانه انحراف عده کمی، به چهره های خوب و برجسته اصناف هجمه تبلیغاتی شد، ولی ملت ما متوجه
این شیطنت ها و دشمنی ها هستند. "

بپرس