پیشنهاد‌های سعید امدادی (١,٠٢٢)

بازدید
١,٠١٩
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ، 1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد. to lose control and start to behave in a way that is n ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اقدام کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می تواند به معنی حل و فصل امور فوری و اولویت دار نیز باشد تا سرو صداها نیز بخوابد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تمام ۶۶ پیشنهاد رو خوندم، به نظرم � باعث شدن� نیز می تواند معادلی برایش باشه، مثلاً جمله ذیل از دیکشنری وبستر: Such a hardened area often leaves one ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنت شکنی کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

قصهٔ حسین کرد شَبــِستَری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعای کذب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه، از نظر، از منظر the beauty, popularity, etc. stakes در زمینه های زیبایی، محبوبیت و . . . She is a definite winner in the fashion stakes وی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوز کرده حتما نباید شخص واقعا گوژپشت باشد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرد و گرم چشیده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایش خالی بود Why wasn't Stephen at the meeting? He was conspicuous by his absence استفان چرا تو مهمونی نبود؟ آره جایش خیلی خالی بود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابلو

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

داغون کننده - کشنده ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی شوخی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تب ثروت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Trivia game به معنی چیستان ( یک نوع سرگرمی به شکل پرسیدن سوالات کم اهمیت ولی سرگرم کننده ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - ترمیم صورت طی عمل جراحی و رفع چین و چروک ۲ - باز سازی نمای فرسوده ساختمان و نو نوار کردن آن ۳ - اتوموبیل فیس لیفت به مدلی از خودرو گفته می شود که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A set idea افکار دگم My father had a set idea about how I should live my life. پدرم در مورد نحوه زندگی من افکار دگمی داشت. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوشمند - محاسبه گر مثل computational device یعنی وسیله هوشمند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ذکر منبع در نوشته ها - قید دلیل در اتفاقات He borrowed from other people’s writing without attribution وی بدون ذکر منبع از نوشته های دیگران اقتباس نم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باز کردن و پایین آوردن لوازم نصب شده مثل داربست - پرده - عکس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر سرو صدا در بوق و کرنا شده گوش فلک را کر کرده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - وقتی جمع نیست، quorter, معنی محله دارد This is the bustling commercial quarter of the city. اینجا محله شلوغ تجاری شهر است 2 - وقتی s دارد، quort ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترسیم - مشخص نمودن establishing something boundaries ترسیم حدود و ثغور امری سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

من خیلی جاها دیدم که بهترین معادل براش " اما" هستش.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولویت داشتن فردیت یک شخص قبل از معلولیت شأن در توصیف افراد معلول، معتاد مثال: An epileptic person توهین به فرد است ( صرعی ) بهتر است گفته شود: An i ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خوره عکاسی، عاشق عکاسی سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - عاقلانه نیست It may seem counterintuitive to open a shop in the middle of a recession بازکردن مغازه در در وسط بحران عاقلانه نیست. 2 - موشکافانه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

� موضوعی را برای چند لحظه یا مدتی رها کردن - مثلاً بگوییم: بابا چند لحظه بی خیال�, Let's just step back from the problem and think about what we cou ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این گوی و این میدان سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولا بدانیم که backed up صفت است. در ترافیک می توان معادل � قفل شده� رو با اندکی اغماض به کار برد. The traffic is backed up for six miles on the ro ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

"ادامه میدیم از جایی که مونده بودیم - از سر می گیریم دنباله بحث مان را از. . . . " Let's pick up where we left off yesterday از جایی که دیشب بحث رو ن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" تقطیع شده" رو معمولا در معمولا در ادبیات سیاسی عرفی استفاده می کنند. The reporter took my remarks completely out of context خبرنگار حرف های مرا تق ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا انداختن لغتی در یک متن، جای خالی دادن در متن به عنوان سوال امتحانی یا در تمرینات In this exercise, a word is blanked out and you have to guess wha ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

مخصوص یک نفر یک چیز خاص مشهور شناخته شده He was wearing one of the brightly coloured ties that are his trademark. وی یکی از کراوات های رنگ روشن مخصو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

You have a black eye. What happened? دور چشمت سیاه شده. چی شده؟ I walked into a door. سرم خورد به در. - در معنای پیدا کردن شغل به آسانی She walked ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

date back to فعل است به معنی تاریخچه چیزی را بگوید ولی در عمل به : مربوط به ترجمه می شود. . The museum's collection includes artefacts dating back t ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

آزمون پس داده، این عبارت نیز به معنی آزمون پس داده است Tried and tested/trusted من فرمول پخت ازمون پس داده مادرم را برای پختن نان سبوس دار کامل به ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Disability را معمولا با کلمه " مشکل" در زبان محاوره ونوشتاری می شناسیم مثلا در جمله: Don't ignore a learning disability مشکل یادگیری را مد نظر داسته ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Delve into داریم که مفهوم بررسی عمیق و دقیق را می دهد، نیازی به deeply نیست و در متون انگلیسی نیز دیده نمی شود. The book delves into the latest rese ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیفون سعید امدادی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در پاسخ آقای کوروش شفیعی گل، The greatest act of love is to share love این ترجمه را پیشنهاد می کنم: تکثیر عشق عالی ترین نتیجه عشق است. از act می تو ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرطرفدار He was a fan favourite during his career in Formula 1 این کلمه یک اسم است نه صفت، او در مسابقات فرمول یک پرطرفدار بود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" بزرگان"، تقریبا می تواند معادل این کلمه باشد، چانچه در جمله نوشته شده در کمبریج برای این کلمه آمده است: The restaurant is popular with the glittera ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

Flights fill up fast near the holudays. پروازها نزدیک تعطیلات سریع پر می شوند. سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

The computer came in a big box that was awkward to carry ترکی : دبرتمه سی هنگامه دی تکان دادنش مصیبته کامپیوتر تو جعبه ای اومد که تکون دادنش مصیبته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توانید این چند جمله کوتاه ولی پرکاربرد که گذشته feel fine نیز به شکل felt fine بکار رفته را به خاطر سپرده و استفاده کنید، از کتاب UNDERSTAND AND U ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

صرف نظر کردن نیز یکی از معانی بسیار کاربردی فعل skip است، مثلا میخای بگی ، از ناهار خوردن صرف نظر کردم، I'm trying to lose weight, so I'm skipping ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

There is growing disenchantment with the way the club is being run. Dischanted هم به این معناست. سرخورده شدن - نا امید شدن درست است. طلسم زدگی و ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

دقیقا به معنی بستگان درجه دو می باشد. Immediate family نیز به معنی بستگان درجه یک می باشد . سعید امدادی عاشق کلمه ۰۹۱۲۷۷۷۲۱۲۵