پیشنهاد‌های سعید امدادی (١,٣٠٤)

بازدید
١,٥٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اکراه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت تعقیب

پیشنهاد
٠

با تمام وجود تحسینت می کنم.

پیشنهاد
٠

با تمام وجودم تو را تحسین می کنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"فرصت تعریف از خود" This news gives the President bragging rights that student achievement is starting to go up. این اخبار فرصتی برای تعریف از خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودساخته She's a millionaire in her own right. او میلیونری خودساخته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I'll make a question and you respond with a follow - up question using " didja " بنده � سوالات پشت سرش� رو پیشنهاد می کنم. در جمله بالا: من جمله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عبارت همه شمول ( شامل تمام اعضای یک جمع بشود ) ، مثال زیر گویاست: The company decided to use the catch - all phrase "Happy Holidays" instead of "Me ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It describes someone who doesn't work a traditional job, but stays home to care for their child ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارمند - کارگر جایی بودن که باهاشون قرارداد داری و باید سر کارت حاضر بشی مثال زیر گویاست : The acronym SAHM stands for “stay - at - home mom. ” It ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست ها باز و کشیده باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر همت کنیم We don't have much time but if we all pull together we should get the job done وقت زیادی نداریم ولی اگر همت کنیم میتونیم کا ر را تمومش ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبصره در قراردد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی گویی Sweeping generalizations about this complex and difficult situation are not helpful کلی گویی در مورد ای وضعیت بغرنج و سخت کمکی نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرایی چیزی را دانستن ، فلسفه وجودی یا دلیل وقوع چیزی را فهمیدن Even those close to him can't always fathom why he repeatedly risks his life to climb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

I know him او را می شناسم، دیدمش، آشنا هستم باهاش I know about him در موردش شنیدم ( از یک نفر دیگر ) که مثلا اینطوریه، اونطوریه، I know of him یعنی ...

پیشنهاد
٠

حالا حالاها هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محمد فروزانی گل ، سلام از بس زیبا درس دادی این کلمه رو که میخام بهت 50 تا لایک بدم ولی امکانش نیست. عاشق کلمه سعید امدادی 091217772125

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه دقیقا معادل " آرامیز سازدی_آرانی سازلاماک" در ترکی آذری است. به این مثال از دیکشنری مریم وبستر ، درج شده در توضیح این لغت به تاریخ 17 فوریه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با عرض ادب خدمت آقای مرتضی بزرگیان و Gjv، " ضعف امنیتی " می تواند معادل درستی باشد ( رخنه امنیتی یا نفوذ امنیتی به فرایند شروع جاسوسی یا اقدام تضعی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دوطرفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جسم شناوری که از کنار یک شناگر، یک شب ثابت عبور کند، A ring floated past a diver. انگشتری ( که مثلاً توی استخر افتاده باشد و هنوز به کف استخر نرسید ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ول چرخیدن، ترکی آذری: بوش بکار دولانماک Since he lost his job, he's just floated around/about doing nothing. از وقتی کارش رو از دست داد، ول معطل م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال تحصیلی جدید= new year of schooling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکانات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم توجیه گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موقع. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - رو کم کنی کردن The red carpet can turn into a competition for the stars to out - dazzle each other with expensive gems. فرش قرمز می تواند به محل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سهل انگاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سراسیمه وارد شدن، خودتو داخل جایی انداختن He burst into the room, red - faced and out of breath ( = unable to breathe comfortably because of tirednes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مأموریت اداری خارج از شهر مثلا، One - day remote assignment مأموریت کاری یکروزه در شهر دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ترکی می تواند معادل دقیقی برای عبارت �آرامیزدا سوز اولماسین� باشد، می توانم آن را tactfully interaction استنباط کنم. �آرامیزدا سوز اولماسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در صورت تمایل، اگر بخواهید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ، 1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد. to lose control and start to behave in a way that is n ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقدام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می تواند به معنی حل و فصل امور فوری و اولویت دار نیز باشد تا سرو صداها نیز بخوابد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تمام ۶۶ پیشنهاد رو خوندم، به نظرم � باعث شدن� نیز می تواند معادلی برایش باشه، مثلاً جمله ذیل از دیکشنری وبستر: Such a hardened area often leaves one ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنت شکنی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قصهٔ حسین کرد شَبــِستَری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادعای کذب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه، از نظر، از منظر the beauty, popularity, etc. stakes در زمینه های زیبایی، محبوبیت و . . . She is a definite winner in the fashion stakes وی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوز کرده حتما نباید شخص واقعا گوژپشت باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرد و گرم چشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جایش خالی بود Why wasn't Stephen at the meeting? He was conspicuous by his absence استفان چرا تو مهمونی نبود؟ آره جایش خیلی خالی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داغون کننده - کشنده ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شوخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب ثروت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Trivia game به معنی چیستان ( یک نوع سرگرمی به شکل پرسیدن سوالات کم اهمیت ولی سرگرم کننده ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - ترمیم صورت طی عمل جراحی و رفع چین و چروک ۲ - باز سازی نمای فرسوده ساختمان و نو نوار کردن آن ۳ - اتوموبیل فیس لیفت به مدلی از خودرو گفته می شود که ...