پیشنهادهای سعید امدادی (١,٣٠٤)
کنار اومدن باهاش سخته
1 - مقصر نمایی 2 - برای رسیدن به خواسته های خود ، طرف مقابل را به مجرم بودن یا مقصر بودن تهدید کنید، 3 - القای جرم، گناه ، تقصر در طرف مقابل He's ...
سطل ترجمه bucket است، نمی توان معادل basin درنظر گرفت.
جمع شدگی پس از رشد کامل
معطلی
خیلی حال داد، چسبید Thanks, a strong cup of coffee in the morning is just what the doctor ordered. ممنون، یه فنجان قهوه پرملات صبح زود خیلی حال ...
تابلو بازی در آوردن - فخرفروشی_ ندپد پدید بازی
فالش خوانی
هنر مندانی مثل بابک نهرین در تبریز ریوندی در لرستان ماهی صفت در اصفهان اینها رو � اینترتینر� گویند.
بیانگر چیزی بودن
فدای کسی شدن - نیازها، افکار، آرزوهای دیگران را بر خود مقدم دانستن - در اولویت قرار دادن She subjugated herself to her mother's needs او خودش را فدای ...
این نماد "ستاره زندگی" نامیده می شود.
رفتار سبک سرانه - ضایع بازی درآوردن - خفت آور She humiliated her husband with her tawdry affair. وی با خیانت خفت آورش باعث تحقیر شوهرش شد.
دست اندرکار
از نگاه کسی که دستش تو کاره
باقی ماندن آثار زخم
سرحال - هوشیار
گردن دیگری انداختن - دیگری را سرزنش کردن
I had finally met my match in power and intellect. یعنی هم سطح خودت رو از نظر قدرت بدنی در تمرینات ورزشی، از نظر افکار و اندیشه ها در مباحثات پیدا ...
رو کم کنی The situation became a full - blown smackdown between three federal agencies - Homeland Security, State Department, and the Department of ...
" تو دستش" مثلا: او با مردی که چاقو تو دستش بود مواجه شد. She was confronted by a man wielding a knife " نفوذ داره ، قدرت تو دستشه" He still wields ...
از دل کسی در آوردن
عشق پنهانی
ضرب المثلی که معادل فارسی گفتن براش کنی سخته، لذا توضیحی که کمبریج آورده رو نقل کرده و می نویسم، سایر دوستان نیز یاری کنند، کدامین معادل بهترین است، ...
ما کسانی هستیم که. .
لوح یادبود
شورای نگهبان
هزاران آفرین به hyouka
10 سال در فاصله بین 1920 - 1930 که جنگ جهانی اول تمام شده و جامعه اروپایی در حال بازیابی روحیات خویش است.
ساختن
سالم زیستن - سرحال زیستن
شگرد
محل خلاف کاری - لانه شیطانی - خلوت گاه خلاف کاران a place where immoral or illegal things are done.
املای صحیح این واژه. Espionage است.
آقای امیر جباری، با سلام و احترام، Salubrious marriage را از چه منبعی استخراج کرده و درج نموده اید، بنده که گشتم تو اینترنت و سایر دیکشنری ها این ع ...
بزگوار مرحوم
بیرون راندن از طریق یک خروجی یا کانال همراه با زور زدن مثلا زایمان
said about a person who says little, but who might in fact know a lot آدم دانا کم تر حرف می زند. ترکی: چوخ بیله ن آز دانیشار
می توانیم در متون به جای - پزشک - استفاده کنیم.
بی سر و ته
بازی تعقیب و گریز ترکی آذری : قو والا قاشدی اویناماک
triumphal return بازگشت قهرمانانه
هر موقع آمدید قدمت آن روی چشم
بچه پردردسر
تابلو
شاخص
چکه کردن
پر شدن مطبوعات از خبری پر کردن مطبوعات با خبری Several newspapers splashed colour pictures of the star across their front pages. صفحه اول چندین رو ...
منحوس