پیشنهاد‌های سعید امدادی (١,٣٠٤)

بازدید
١,٥٣٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار اومدن باهاش سخته

پیشنهاد
١

1 - مقصر نمایی 2 - برای رسیدن به خواسته های خود ، طرف مقابل را به مجرم بودن یا مقصر بودن تهدید کنید، 3 - القای جرم، گناه ، تقصر در طرف مقابل He's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سطل ترجمه bucket است، نمی توان معادل basin درنظر گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع شدگی پس از رشد کامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معطلی

پیشنهاد
٠

خیلی حال داد، چسبید Thanks, a strong cup of coffee in the morning is just what the doctor ordered. ممنون، یه فنجان قهوه پرملات صبح زود خیلی حال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تابلو بازی در آوردن - فخرفروشی_ ندپد پدید بازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فالش خوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هنر مندانی مثل بابک نهرین در تبریز ریوندی در لرستان ماهی صفت در اصفهان اینها رو � اینترتینر� گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیانگر چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فدای کسی شدن - نیازها، افکار، آرزوهای دیگران را بر خود مقدم دانستن - در اولویت قرار دادن She subjugated herself to her mother's needs او خودش را فدای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این نماد "ستاره زندگی" نامیده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رفتار سبک سرانه - ضایع بازی درآوردن - خفت آور She humiliated her husband with her tawdry affair. وی با خیانت خفت آورش باعث تحقیر شوهرش شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست اندرکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از نگاه کسی که دستش تو کاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باقی ماندن آثار زخم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرحال - هوشیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گردن دیگری انداختن - دیگری را سرزنش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

I had finally met my match in power and intellect. یعنی هم سطح خودت رو از نظر قدرت بدنی در تمرینات ورزشی، از نظر افکار و اندیشه ها در مباحثات پیدا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رو کم کنی The situation became a full - blown smackdown between three federal agencies - Homeland Security, State Department, and the Department of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

" تو دستش" مثلا: او با مردی که چاقو تو دستش بود مواجه شد. She was confronted by a man wielding a knife " نفوذ داره ، قدرت تو دستشه" He still wields ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

از دل کسی در آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق پنهانی

پیشنهاد
٢

ضرب المثلی که معادل فارسی گفتن براش کنی سخته، لذا توضیحی که کمبریج آورده رو نقل کرده و می نویسم، سایر دوستان نیز یاری کنند، کدامین معادل بهترین است، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ما کسانی هستیم که. .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوح یادبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شورای نگهبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هزاران آفرین به hyouka

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

10 سال در فاصله بین 1920 - 1930 که جنگ جهانی اول تمام شده و جامعه اروپایی در حال بازیابی روحیات خویش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالم زیستن - سرحال زیستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شگرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محل خلاف کاری - لانه شیطانی - خلوت گاه خلاف کاران a place where immoral or illegal things are done.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای صحیح این واژه. Espionage است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آقای امیر جباری، با سلام و احترام، Salubrious marriage را از چه منبعی استخراج کرده و درج نموده اید، بنده که گشتم تو اینترنت و سایر دیکشنری ها این ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بزگوار مرحوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیرون راندن از طریق یک خروجی یا کانال همراه با زور زدن مثلا زایمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

said about a person who says little, but who might in fact know a lot آدم دانا کم تر حرف می زند. ترکی: چوخ بیله ن آز دانیشار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می توانیم در متون به جای - پزشک - استفاده کنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی سر و ته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازی تعقیب و گریز ترکی آذری : قو والا قاشدی اویناماک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

triumphal return بازگشت قهرمانانه

پیشنهاد
١

هر موقع آمدید قدمت آن روی چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه پردردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تابلو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شاخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چکه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پر شدن مطبوعات از خبری پر کردن مطبوعات با خبری Several newspapers splashed colour pictures of the star across their front pages. صفحه اول چندین رو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

منحوس